آنجلا دیویس: مبارزی علیه دیوارهای زندان و چوبههای دار
Description
گروه زنان
مجموعه ادبیات فمینیستی در زمانه به معرفی نویسندگان، پژوهشگران و نظریهپردازان فمینیست میپردازد و در این معرفی بیشتر بر مرور آثارشان تاکید دارد. دشمنی جمهوری اسلامی با «فمینیسم» باعث شده است آثار بسیاری از نویسندگان در فضای ترجمه و نشر رسمی جایی نداشته باشد، با اینحال بخشهایی از آثار آنان با تلاشهای مترجمان و فمینیستهای داوطلب در وبسایتهای مستقل منتشر شده و در اختیار مخاطبان فارسیدان قرار گرفته است. تلاش ما در این مجموعه این است که به آن بخش آثار ترجمه شده ارجاع دهیم و در حد توان، به این مجموعه بیافزاییم.
آنجلا دیویس ۲۶ ژانویه ۱۹۴۴ (پنجم بهمنماه ۱۳۲۲) در ایالت آلابامای ایالاتمتحده آمریکا متولد شد. آثار او چشماندازهای جدیدی به روی فمینیسم گشوده است و نظریههای برابری جنسیتی را به نحوی درخور با نظریههای مارکسیستی و نظریههای برابری نژادی پیوند داده است. آنجلا دیویس را میتوانیم مبارزی علیه دیوارهای نژاد و زندان بخوانیم.
جرم زندانی سیاسی چیزی به جز جسارت سیاسی او نیست
طبقه، سرکوب، زندانی سیاسی و «خودکشی»اش: آموزههایی از جنبش سیاهان آمریکا، ترجمه امین درودگر
چرا در شرایط امروز با آنجلا دیویس بیاندیشیم؟
روزگار ما روزگار سرکوب، زندان و اعدام است و آنجلا دیویس فمینیست سیاهپوست مبارزی است علیه همهی اینها. این روزها نه فقط هر کسی که «جسارت سیاسی» به خرج داده است در زندان به سر میبرد، بلکه سرکوبش در داخل زندان و پشت دیوارهای بلند آن هم ادامه مییابد. روزگار ما همچنین روزگار مقاومتهای روزمره و زیر پا گذاشتن قوانین است و دیویس در اینباره به ما میگوید که «ما حین مقاومت، گاه مجبوریم قوانین ناعادلانه را آشکارا زیر پا بگذاریم؛ قوانینی که بستر سرکوب ما را فراهم میکنند.» این روزها آرزو بدری به دلیل همین مقاومتها روی تخت بیمارستان است، پیشتر از او آرمیتا گراوند به همین دلیل روی تخت بیمارستان بود و پیشتر از او ژینا (مهسا) امینی و بسیاری دیگر که نامهایشان را نمیدانیم. امروز همانطور که دیویس میگفت «فاشیسم» با سرعت رشد میکند و «رشد و توسعهاش ماهیتی سرطانیشکل دارد». از اینروست که همراه شدن با آنجلا دیویس در روزگار ما، میتواند یک همراهی انقلابی باشد برای بازیابی «قدرت جمعی» و رفتن به سوی یک «برابری رادیکال»:
<figure class="wp-block-embed alignleft is-type-wp-embed is-provider-رادیو-زمانه wp-block-embed-رادیو-زمانه">
طبقه، سرکوب، زندانی سیاسی و “خودکشی”اش: آموزههایی از جنبش سیاهان آمریکا<iframe class="wp-embedded-content" sandbox="allow-scripts" security="restricted" title="“طبقه، سرکوب، زندانی سیاسی و “خودکشی”اش: آموزههایی از جنبش سیاهان آمریکا” — رادیو زمانه" src="https://www.radiozamaneh.info/377943/embed#?secret=Zr39TpuUlv#?secret=GRnIUdM8l4" data-secret="GRnIUdM8l4" width="500" height="282" frameborder="0" marginwidth="0" marginheight="0" scrolling="no"></iframe>
ما سیاهان در اوج تلاشهایمان برای دستیابی به حقوق بنیادین انسانی دائماً به صبوری فراخوانده شدهایم. نصیحتمان کردهاند که اگر به نظم دموکراتیک موجود وفادار بمانیم، به تدریج آن لحظه باشکوه فراخواهد رسید که ما به خودِ واقعیمان در مقام انسانهای کامل و بالغ دست مییابیم.
زندانیان سیاسی، زندانها و جنبش رهاییبخش سیاهان، وبسایت رادیوزمانه، بهمنماه ۱۳۹۶
برای ما که شعار ژن، ژیان، ئازادی را زیستهایم، دیویس پیامهای الهامبخشی دربارهی پیوندهای میان «زن» و «انقلاب» دارد:
بگذارید اینگونه شروع کنم: هیچ فرد انقلابیای نباید در فهم اهمیت نهفته در این سخن کوتاهی کند که پیروزی یا شکست یک انقلاب را میتوان با میزان تغییر وضعیت زنان در مسیری رادیکال و مترقی پیشبینی کرد. […] مبارزه برای آزادی زنان، که توسط خودشان رهبری میشود، باید توسط مردان هم مورد استقبال قرار بگیرد. مبارزه برای آزادی زنان بهخصوص با توجه به تلاش برای برپایی جنبش آزادی سیاهان بسیار حساس است، زیرا هیچ شکی درباره این واقعیت وجود ندارد که اگر زنان سیاه را یک گروه در نظر بگیریم، ستمدیدهترین بخش جامعه را تشکیل میدهند.
برای رادیکال شدن کافی است یک روز را در دادگاه باشید، ترجمه حنا رحیمی
آنجلا دیویس فقط یک فمینیست نظریهپرداز نیست. او مبارز-پژوهشگری رادیکال و انقلابی است و از همراهان زن، زندگی، آزادی. پیام او را با ترجمهی سروناز احمدی، کنشگر حقوق کودکان و مترجم حوزه فمینیسم که اکنون در بند زنان اوین محبوس است، ببینید و بشنوید:
<figure class="wp-block-video"><figcaption>پیام همبستگی آنجلا دیویس با «جنبش رادیکال و مترقی ایران»، ترجمه از سروناز احمدی</figcaption></figure>
Ad placeholder
ترجمههایی از آنجلا دیویس به زبان فارسی
آنجلا نویسندهی دهها کتاب است که از آنها تنها یکی به فارسی ترجمه شده است: در اسارت زنجیرها و خوک ها، که یک اتوبیوگرافی [زندگینامهی خودنوشت] است با ترجمهی مینا پاکدل در نشر «خوب». همچنین در کتاب مجموعه مقالاتی درباره گرهگاه جنسیت و دیگر نظامهای سلطه ترجمه مریم نورائینژاد، مقالهای از دیویس با عنوان «تجاوز جنسی، نژادپرستی و افسانه متجاوز سیاه» منتشر شده است که با ترجمه جلوه جواهری، کنشگر حقوق زنان که اکنون در زندان لاکان رشت محبوس است در وبسایت بیدارزنی نیز در دسترس است. تلاش مترجمهای داوطلب باعث شده است که برخی نوشتههای او برای فارسیدانان در دسترس قرار گیرد، بخشهایی از این ترجمهها و لینک دسترسی به آنها را در این بخش قرار دادهایم:
در هر حال، زندانی سیاسی همیشه قانون نانوشتهای را زیر پا گذاشته است که خیزش و اخلال در نظم موجودِ استثمار و نژادپرستی را نهی میکند. زیرپاگذاشتن آشکار و واقعی یک قانون موجود، یا استفاده از مسیرهای مجاز شمردهشده در قانون اساسی برای آموزش و تحریک و سازماندهی تودهها برای مقاومت، این قانون نانوشته را به چالش میکشد.
طبقه، سرکوب، زندانی سیاسی و «خودکشی»اش: آموزههایی از جنبش سیاهان آمریکا، ترجمه امین درودگر، بهمنماه ۱۳۹۶
برای گذار به مرحلهای دیگر که به روشن شدن وضعیت زندانیان سیاسی بیانجامد، باید میان پروندهسازیها علیه بسیاری از انقلابیون سیاه و قتل عام گسترده مردممان پیوند ایجاد کنیم و از این طریق مسأله زندانیان سیاسی را به منافع و نیازهای عینی مردم سیاه[پوست] ربط دهیم. زیرا معمولاً نمیشود در هیچ یک از زاغههای سیاهان در این کشور با خانوادهای روبرو شد که تجربه برخورد بیواسطه با سیستم قضایی فاسد و دستگاه سرکوبگر زندان را نداشته باشد. رسیدن به عدالت در دادگاه برای انقلابی سیاه نه تنها غیرممکن است، بلکه مردم سیاه[پوست] به طور کلی به جای برخورداری از عدالت، قربانی شکل بورژوایی آن بودهاند.
برای رادیکال شدن کافی است یک روز را در دادگاه باشید، ترجمه حنا رحیمی، مهرماه ۱۳۹۸
تا زمانی که سلامت فیزیکی، ذهنی و روحی جوامع ما نادیده گرفته میشود، امنیت ناممکن است. نباید در پاسخ به زنی سیاهپوست که دچار حملهی روانی شده افرادی مسلح فرستاد، کسانی که آموزش دیدهاند برای اعمال موثر مرگ و خشونت. بدین ترتیب، نهتنها به این زن کمکی نخواهد رسید، بلکه رفتارش میتواند توجیهی شود برای کشتنش. ایمنی و امنیت نیازمند آموزش، مسکن، شغل، هنر، موسیقی و تفریح است. اگر بودجههایی که به این نهادها اختصاص مییابد – پاسگاههای پلیس، ادارهی مهاجران و گمرکها، بازداشتگاهها، زندانها و مراکز نگهداری از مهاجران – به سوی خدمات عمومی سرازیر میشد، بیتردید نیاز و توجیه برای گسترش پیوستهی نهادهای خشونت دولتی کاهش مییافت.
چرا استدلالها علیه برچیدن نهاد انتظامی به ناچار به بنبست میرسند، ترجمه سهیل رضانژاد – پردیس قرهبگلو، مهرماه ۱۴۰۱
بهعنوان کودکی که در جداسازیشدهترین شهر در جنوب ایالاتمتحده بزرگ شد، خیلی زود متوجه شدم که آزادی بدون تعلیم و تربیت غیرممکن است. همانطور که فردریک داگلاس از پیشگامان مبارزه با بردهداری عنوان کرده بود «دانش باعث میشود کودک مناسب بردگی نباشد». اربابِ داگلاس یادگیری را برای داگلاس ممنوع کرده بود و این باعث شد داگلاس به شکل پنهانی به آموختن بپردازد. میتوان گفت داگلاس دزد دانش شد. وقتی من به کودکی خود فکر میکنم به یاد میآورم که مهمترین افراد اجتماع ما معلمان ما بودند. همچنین به یاد دارم که در درسهایمان با فعالیتهای براندازانه سروکار داشتیم. درسهایی که خواندیم، به ما کمک کردند مقابله و مقاومت در برابر نژادپرستیای که هدفش از بین بردن زندگی ما بود را یاد بگیریم. این درسها به ما کمک کردند اعتمادبهنفسمان افزایش یابد و تصورمان از آینده با امید همراه باشد.
آزادی بدون تعلیم و تربیت غیرممکن است، وبسایت بیدارزنی، مهرماه ۱۳۹۴
با فرض بر این که تئوری مطالبهی دستمزد به شکلی ناامیدانه ناقص است، با این وجود آیا این امکان وجود ندارد که پافشاری بر پرداخت دست







