از سقفهای رفته
Description
رادیو ناداستان
فصل دوم: زندگی
اپیزود سیزده: از سقفهای رفته
نوشتهی: نسیم مرعشی
صدای: نوشین جعفری
|
جنگ آن روی دیگر سکهی زندگی است. ویران میکند و زندگی را بیرنگ میکند. زندگیهای زیادی در طی سالهای جنگ از دست رفتند. اهالی شهر چشم باز کردند و دیدند زندگیشان از دستشان رفته. برای کاری جایی رفته بودند و دیگر نتوانستند برگردند خانه. مانده بودند خانه و دیدند خمپاره چطور دیوارهایشان را سوراخ کرده. داشتند زندگیشان را میکردند که ناگهان فهمیدند زندگیای که روز به روز، سال به سال، خشتخشت روی هم گذاشتهاند را باید در یک لحظه بگذارند و بروند. فکر میکردند میروند و دو روز بعد برمیگردند. بعد دیده بودند جنگ تمامی ندارد. فکر کردند ماه بعد جنگ تمام میشود و برمیگردند. سال بعد، دو سال بعد، وقتی جنگ تمام شد برمیگردند. جنگ تمام شد اما خرمشهر هیچوقت آباد نشد. رفتهها هیچوقت برنگشتند. و وقتی فهمیدند که باید برای تمام عمر جنگزدههایی دور از خانه باشند، یاد خانهها را سخت در ذهن نگه داشتند. خانههای خرمشهر در یاد ساکنانش با جزئیات تمام ماندهاند. جای اتاقها، دیوارها، درختها، بوی کولر و کاهگل و پشتبام. چه بچه بوده باشند، چه پا به سن گذاشته، خرمشهر را خیلی خوب به یاد سپردهاند. طوری که بعد از نزدیک چهل سال جای دقیق وسیلهها را به یاد دارند. ساکنان خرمشهر کنار هم که بایستند و از خانههایشان بگویند، یک شهر ساخته میشود. شهری که دیگر نیست اما میشود چشمها را بست، گوش داد و در آن قدم زد. از کوچههایش گذشت و مهمان خانههایش شد. خرمشهر بعد از جنگ هیچوقت دوباره آباد نشد. اما قصهی جاودانهی خانههای آن در ذهن ساکنانش، شهری چنان محکم میسازد که هیچ دشمنی با هیچ تیر و تانک و لودری نمیتواند خرابش کند. در متنی که میشنوید نسیم مرعشی از آن روی خشن و نادیدهی جنگ نوشته. از روایت آدمهایی که مجبور شدند وسط جنگ زندگی کنند و خانهها و رویاهایشان را از نو بسازند.
|
عوامل پادکست
سردبیر: مهراوه فردوسی
مدیر تولید: پریچهر باقری
راوی: شهین نجفزاده
موسیقی: شورا کریمی
مدیر هنری: مرتضا آکوچکیان
عکس و فیلم: بیژن اعرابی
تدوین: شاهو زندی
ادیت و میکس: حمید محمدی
ضبط: استودیو بل
پخش: مصطفی سهرابی
|
این قسمت رادیو ناداستان با حمایت «نشر کاربن» منتشر میشود. | +اینستاگرام
ناشر: فصلنامه «ناداستان» [+سایت | +اینستاگرام]
Music: Rabbia E Tarantella by Ennio Morricone
|
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
به عنوان کسی که حالا در این مناطق تخریب شده زندگی می کند موضوع ملموس و جالب بود. ولی با احترام خوانش راوی توی ذوقم زد.
پس جنگ اینجوری بود😭😭😭😭😭😭😭
ممنونم خانم مرعشی عزیز... تلخ و غم انگیز... تموم چهل و چند سال گذشته توی این کشور همه چیز تلخ و ناعادلانه بوده... جنگ که دیگر همیشه و همه جا تلخ و غم انگیزه😔
متن عالی و غم انگیز و قابل تامل.....خوانش و انتخاب موسیقی ضعیف.......دست تمام هموطنان زجر کشیده از جنگ را میفشارم به نشانه قدردانی وهمدلی
خوانش ضعیف نیست؟؟؟
تلخ بود اما شنیدنی
سند تلخی از بیکفایتی حکومتی که فقط داعیه حمایت از خانواده شهدا دارد خرمشهر با این همه شهید جز آوارگی مردم آن سهمی از سفره انقلاب نداشت
خوانش راوی بسیار نامطلوب و ضعیف است. اصلا قابل تحمل نیست. حتی در تلفظ کلمات مشکل دارند
🌹🌹🌹
آه از ما که در برابر ظلم و ظالم خاموشیم.
همه ما تاریخ نویسانی هستیم برای نسل های بعد حتی با کوچک ترین چیزهایی که در دفتر بزرگ تاریخ ثبت میکنیم. ممنونم بابت این اپیزود و ممنونم که وقایع رو به گوش های ما میرسونید.🤍
ناداستان واقعیِ بسیار غم انگیز و دردناکی بود😞 مردم خوزستان با تمام وجودشون هر روز این تلخی رو حس میکنند. آه از دوران شیرین کودکی که با ترس و دلهره جنگ سپری شد. صدای آژیر و خاموشی شب رو با وجود اینکه خیلی کوچیک بودم یادمه😩 دلهرهٔ مادر و پدر در خاطرم مانده .... زندگی برای اونایی که خونه و زندگی و حاصل سالها رنج و تلاششان رو از دست دادند سختتره و وای به حال دل اونایی که عزیزشون رو از دست دادند... وای به حال دل سوخته و چشمهای منتظر مادرایی که هیچ نشونی از جگرگوشه سوم ندارند هنوز ... 😭😭😭 ما را به سخت جانی خود این گمان نبود 😭😩❤️
روزهای سخت وتلخ جنگ وآوارگی... هنوزکابوس بعضی شبهای من است (فغان زجغدجنگ ومرغوای او که تاابدبریده بادنای او) جنگ بیهوده!!!!!
از نظرم این اپیزود یکی از تلخ ترین روایت های جنگ بود که تا به حال شنیده بودم
چقدر بد میخونه راوی از ناداستان بعیده حتی نمیتونه ر را درست تلفظ کنه!
اگر قرار بود خرم شهر را بعد از اینهمه سال همانطور خراب و جنگ زده به امان خدا ول کنن، افسوس از اون همه جوان رشید که برای پس گرفتنش شهید شدن😔😔😔
چقدر چهره جنگ زشته