اپیزود شماره هفت - رختکن بازندهها - بازنده: بابک چمنآرا
Description
کلکسیونرها و موزه داران شباهت و تفاوتهای زیادی دارند. آدمها گاهی به شکل احمقانهای چیزها را نگه میدارند که هر چه میگذرد ارزشمندتر شوند. موزهداران کمی فرق دارند، آنها سخاوتمندانه چیزها را در معاشرت با دیگران میگذارند، شاید برای اینکه خاطرهها در حافظهها باقی بمانند. بنظر میرسد موزهداران شوالیههایی در مبارزه با بادند، بادی که شاید اسمش آلزایمر است.
بازنده هفتم رختکن، بابک چمنآرا
-
اپیزود هفتم رختکن بازندهها هماکنون در castbox
اسپانسر این اپیزود رختکن بازندهها «کارنامه»
-
طراح و میزبان : بهزاد عمرانی
تهیه کننده: سیاوش صفاریانپور
باحضور جهانیار قربانی
مدیر تبلیغات و امور بینالملل: خانم مژدگانی
طراح نشانه : خورشید آزادی
قطعات موسیقی پخش شده در این اپیزود به ترتیب
۱- جام چشم - عباس مهرپویا
۲- شانه - ویگن و پوران
۳- اسب سم طلا - ویگن
۴- من نوشتم بارون - سیمین قدیری
۵- کتیبه - فرهاد
۶- پیادهروی - بمرانی
۷- ویرون بشی ای دل - پوران
۸- قد کوتوله - مرتضی احمدی
۹- تانگو باد بهاری - جمشید شیبانی
۱۰- حباب اشک - فریدون فروغی
۱۱- زندگی - هایده
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
———
هدیهی شما شنوندگان پادکست فارسی:
۱-ازکی؛ پلتفرم مقایسه و خرید آنلاین بیمه (کلیک کنید)
۹٪تخفیف بیمه شخص ثالث
کد هدیه: rata1404
بسیار زیبا بود مخصوصآ پایان با ترانه زندگی
مونولوگاتونم قشننننگ🙃
این پادکست عالیه
بچه شماخیلی خوبین
یه پیشنهاد: توصیف بهترش اینه به نظرم :. بازندهها؟ این آدمها همه چیز هستن جز بازنده. در طوفانهای زندگی، مثل درختهای سرو تو باد خم شدن اما نشکستن. زخمی شدن، درد کشیدن، ولی ادامه دادن. رد زخمهاشون شد گواه باورشون به تلاش، ایستادگی و شجاعت اونقدر تاب اوردن، رفتن و رفتن که گاهی شانس رو هم به چشم دیدن. اینجا قصهی آدمهایی رو میشنویم که زمین خوردن، بلند شدن، و هنوز دارن میرن جلو. نه چون فکر میکنن بقیه اش همش اسایشه ، میرن جلو چون حالا بهتر از همیشه مفهوم زندگی و مسیرشو میفهمن. پس باکی نیست
عجیبه که گفته های ایشون با مصاحبه ای که سال ۹۷با ایسنا داشتن خیلی متفاوته، اونجا میگن که کارخونه سال ۵۶ به علت بدهی و آتیش گرفتن بار اونها در گمرک تعطیل شده و عمو ها سهشمون رو گرفتن!!! نمیدونم کدومم روایت درسته .
این اپیزود خرابه متاسفانه ...بقیه ش پلی نمیشه
گوگل کردم چهره مهمون کپ سلطان سلیمانه
واقعا بعضی ها چقدر میتونن تو زندگی به خودشون سخت بگیرن و صدای زن گوش ندن...بسیار لذت بردم یکی از اپیزودای جذابتون بود خصوصا قسمت اخرش🌱🎼🎵خسته نباشید 🙏
nice 👍
چه مرد با اصالتی...
چرا این اپیزود تا نصف فقط پخش میشه؟
داشتم به این فکر میکردم این اپیزد رو تا آخر گوش میدم اگر خوب بود بعدش سابسکرایب میکنم که همون تا اولش پلی شد اینجوری بودم که بابااا آفرین خوشم اومد😂 حس خودمونی بودن دادید و دمتون گرم
بانو هایده >>>>>
غلط کرده که تاحالا هایده گوش نکرده!
فقط میتونم بگم لعنت به ۵۷ و همه اتفاقهاش که همه رو بازنده کرد
من ممنونم بابت پادکستتون چون نشون میدید آدما بالا و پایین زندگیشون رو مثل بردن و باختن میبینن و تعریف میکنن و واقعا همین اتفاقایی که واسه خیلی از مهمانانتون افتاده هم بنظرم میتونه از صبر و تحمل خیلیامون خارج باشه و بنظرم اتفاقا بازندهترین آدما اونایی هستن جه بدون هیچ تلاشی و با ترس از دست دادن حداقل امنیتشون از نقطه امنشون بیرون نمیان و در نتیجه خیلی از اتفاقها و باختن ها رو تجربه نمیکنن
بنظرم این اپیزود خیلی خوب بود بهم چسبید چقدر آقای چمن آرا خوب صحبت کردن
آقای چمن ارا خود واقیش نبودند. و کلاه برداری بیش نبودند. و با پول مردم ندادن و فرار کردن به خارج چه زندگی هایی را خراب کردند و پول مردم را ندادند. کاش توضیح میداند پول و سرمایه آدم های کم سرمایه را خوردند و در کشور خارج زندگی کردن تا آب از آسیاب بیفتد و برگردد . باخت ایشون این بود که زندگی دیگران را ریدند توش
عهههه من دقیقا این مونولوگ های اولو خیلییی دوس دارم