رادیو مرز ۶۴ - ناباروری
Update: 2024-03-12
709
Description
روایت کسانی که ناباروری باعث شده با دیگران احساس فاصله کنند.
موسیقی تیتراژ: گروه کلی
موسیقی متن: Family Tradition - Silent Partner
عکس از Tina Sosna
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
In Channel
خدای من،چقدر آدمها مشکلات و دغدغه متفاوت دادن و تا وقتی آدم گوش نمیده متوجه نمیشه که چه چیزهایی توی دنیا وجود داده،ممنونم رادیو مرز🙏😞
یه بخشی از درد کسایی که ناباروری دارن، حرفای بقیست که مدام بهشون یاداوری میکنن بچه دار بشید. متاسفانه این توصیه ها درمورد اکثر زوج هایی که حتی مشکلی برای باردار شدن هم ندارن، وجود داره. زوجی که بچه نداره، یا نخواسته یا نتونسته بچه دار بشه. در هر دو صورت به کسی ارتباطی نداره. کاش درک این مساله بدیهی برای یه عده اینقدر سخت نبود!
خیلی ممنونم از این پادکست عالی-عمیقا نیاز داشتم بشنوم در این راه سخت تمام احساسات و افکاری که تجربه میکنم طبیعی و مشترک است با بقیه ی مادران و پدران بالقوه 💗
زخمهای پوستی و مخاطی ، نارسایی قلبی و تنفسی، سقط های مکرر....و دیگر عوارض از جمله عفونتها و التهابهای بافتی و گاها بدخیمی ها... پس ابتلا به این بیماریهای خود ایمنی نه تنها باعث افزایش ایمنی و مصون شدن بدن نسبت به انواع بیماریها نیست بلکه متاسفانه فرد مبتلا بسیار آسیب پذیرتر خواهد شد دراینصورت نیاز به مراقبت بیشتر از جمله دریافت انواع واکسنها دارد(که شاید در فرد غیر مبتلا نیازی نباشد).
مرضیه جان ممنون از پادکست فوقالعاده و موضوعات جالبی که مطرح میکنی، روی صحبت من بیشتر با بیتا خانم عزیز هست که درمورد موارد و مطالبی که اطلاعات علمی کافی ازش ندارن اینقدر قاطع نظر میدن، مشکلی که ایشون دارن نوعی از بیماریهای متعدد خودایمنی هست که دراین بیماریها متاسفانه سیستم ایمنی بدن برعلیه سلول ها، ارگانها و بافتهای متفاوت بدن آنتی بادی تولید میکند و باعث تخریب بافتهای بدن میشود و عوارض آن بسته به نوع بیماری به شکلهای متفاوت بروز میکند مثل نارسایی کلیه، ادامه در کامنت بعدی...
سلام. در جواب خانمی که خارج از کشور بودن و بعد از ۱۰ سال هنوز احساس تعلق نمی کردن باید بگم لزوما این احساس با بچه دار شدن هم به وجود نمی آد. پس فکر نکنن اگر بچه ای بود احساس تعلق می کردن حتما.
میشی و ختی حاضر نمیشد دکتر که دکتر اطفال بیاد وقتی بچه به دنیا اومد انقدر با فشار بچه رو به دنیا اورد که بدن بچه کبود بود و دو روز بعد بچه ها از بین رفت بچه ۲۶هفته با وزن ۸۷۰و۸۵۰ و به همین راحتی داغ به دل من کردن
که یه پرستار گفت برو بیرون سونوگرافی و سونوگراف بدون توجه کردن شرایط من که علایم زایمان زودرس داشتمو هر ادم بی تجربه ای میدونه مثانه پر و نگهداشتن دستشویی خودشباعث زایمان زودرس میشه به من گفت که اب بخورم و دستشوییمو نگهدارم که بعد از سونوگرافی خونریزی پیدا میکنم و وقتی بیمارستان میرم انقدر منو بد معاینه میکنن که کیسه ابم پاره میشه چون بیمارستان اموزشی بود ۴نفر اومدن بالا سرم که دهانه رحمو هرکدومشون چک کنن که یاد بگیرن تهش مجبور شدم دوتا بچه رو طبیعی زایمان کنم و بهم گفتن جوونی دوباره بچه دار
من ۲۹سالمه و مشکل ناباروری داشتم که مجبور به ای وی اف شدم و دوقلو باردار شدم بخاطر شرایط زندگیم مجبور شدم برم شهرستان پیش پدر و مادرم که کمکم کنن که کاش نمیرفتم و اونجا تحت نظر دکتری بودم که اصلا توجهی بهم نکرد و اصلا علایمامو جدی نگرفت وقتی تو ۲۵هفته دردم گرفت حتی حاضر نشد بیاد بیمارستان منو ببینه و پرستار تلفنی گفت بگو بره مرکز شهر و من مجبور شدم برم بیمارستان دولتی که اونجام توجهی بهم نکردن و با یه سرم منو فرستادن خونه که تو هفته ۲۶لکه بینی داشتم رفتم دوباره همون بیمارستان
به صحبتهای خانم اولی که دقت کنید متوجه میشید تقریبا هرکس هر نوع برخوردی باهاش کرده این بدش اومده. رفتار آدمها و انتظاراتشون از دیگران در مواقع سختی مختلفه و میتونه آگاهانه نباشه؛ ولی نباید یادمون بره در مرکز جهان نیستیم و همه هم دشمن ما نیستن و همه هم برای نحوه برخورد با شرایط خاص ما آموزش ندیدن. اینا میتونه رنجمون رو از این موضوع کمتر کنه.
من توی پروسه فرزندخواندگیم اما هنوز درمانمو متوقف نکردم هر طرف ش رو نگاه میکنم ترسناکه برام فرزند خواندکی و ادامه درمان ….
من فیلمهایی که زن حامله و زایمان رو نشون میده قلبمو تکه تکه میکنه ….
من هم ناباروریمون از همسرمه … یبار خواب دیدم دنیا زلزله اومده بود و خراب شده بود من از یه ساختمون از طبقه بالا زمینو میدیدم که مادر شوهرم (که متأسفانه بواسطه سرطان و بعد فوتش در کرونا، روحیه همسرم و من به فنا رفته بود) ، یه کالسکه دستش بودبه من نشون داد که سه تا بچه توش بود یا شایدم جنینهای من که ریختشون توی گودال بزرگ ناشی از خرابه ها و آوار زلزله ….. و در واقعیتم جنینای منو بعد از انفریز کردن ریخته بودن دور بخاطر بی کیفیتی…..
چهقدر سخته تشخیص اینکه بفهمیم چه زمان باید دور بایستیم و چه زمان باید نزدیک باشیم و همراهی و همدردی کنیم! انگار یک سری رفتار ها از طرف دوستان و نزدیکان برای شخصی رفتار مثبت محسوب میشه و برای بعضی ها منفی!
من قطعا نمی تونم درک کنم این خانمها و آقا رو. اما یه تجربه ی تلخ دیگه دارم. من بچه ای بدنیا آوردم و خیلی هم بهش عشق دادم اونقدری که بلد بودم و گمان میکردم اون هم میتونه دنیای بهتری کنه که می تونه از خیلی چیزها لذت ببره اما متاسفانه تصمیم گرفت زنده نمونه. چون زندگی رو به هیچ وجه مثل من نمیدید. هیچ بیماری ای نداشت فقط زنده بودن براش لذت بخش نبود. ما اصلا نمی تونیم و حق نداریم برای بچه هامون تصمیم بگیریم اما میتونیم بگیم ما برای خودمون و صرفا خودمون بچه میخوایم. خودخواهی شیرین و خلاقانه ی تکامل که
ممنون مرضیه عزیز که از احساسات کمترشنیده همه ما برنامه ساختی.
سلام اگر هنوز پیگیر درمان هستی میتونم اطلاعاتمون بهت بگم. توی کانال تلگرام گفتم و اگر خواستی میتونی بهم همونجا پیغام بدی https://t.me/Recurrent_Mothers
بیش از ۷ساله با این داستان و خانمهایی که با موضوع سقط سر و کار دارند در ارتباطم. درمان راحت تر از تصور عمومه. فقط پزشکانی که مسلط به این درمان هستند انگشت شمارند. این کانال تلگرام منه برای راهنمایی بیشتر recurrent_mothers
جاهای غمگین زیاد داشت واقعا ایشالا همشون حال دلشون خوب باشه
فوق العاده بود این آپیزود. ممنون بابت تلاشتون برای آگاهی ما. دلم برای تمام صداهایی که لرزیدند، گریست. آرزوی آرامش و دل خوش برای همه دارم🙏