رادیو مرز ۸۴ - مبتلا به دیابت
Update: 2025-11-12
284
Description
روایت فاصلهای که بین فرد مبتلا به دیابت و دیگران وجود دارد.
اسپانسر: سیناژن
موسیقی تیتراژ: گروه کلی
موسیقی متن: Before the Loss - Nathan Moore
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
In Channel
























چه اپیزود مفیدی بود مرسی😍🥺
بسیاااار اپیزود آگاهی دهنده ای بود، واقعا آموختم و انگار دری به سوی جهان جدیدی برام باز شد، جهانی که تا بحال بهش لحظه ای فکر نکرده بودم ... پاینده باشید🍃
02:01:21 نیاز به درک قابل فهم هست، اما این مدل طلبکارانه برای مخاطب هم ناخوشایند هست. احساس میکنم حرف اول این شخص که برخورد کول و راحتی با دیابتش داشته با چیزی که واقعا حس میکنه متضاد هست . حسی که از این بخش از مصاحبه گرفتم اینه که این شخص جهان و هرآنچه در آن است را مقصر اینکه مبتلا به دیابت شده میدونه ولی سعی میکنه پنهانش کنه.
1:55:03 جسارتا این کار ربطی به اعتماد به نفس نداره، پروتکل میگه جز مواردی هست که در ملاعام بهتره انجام نشه. یه سمت این کار به کسی که به مصرف دارو نیاز داره ربط داره بخش دیگه به کسانی که در محیط حضور دارن و خواه ناخواه شاهد این پروسه هستند.
مرضیه جان کاش درباره افراد مبتلا به اندومتریوز هم یه اپیزود بسازین، من خودم یکی از مبتلایان هستم
کاش راجب اعتماد بنفس هم صحبت کنید
اگه دوستاتون چون تتو نمیکنی و الکل نمیخوری مسخره ات میکنن، ولو بخاطر دیابت، واقعا دوستاتون رو عوض کنید. انقدر بیشعور آخه
لطفا درمورد زندگی با فرزند اوتیست برنامه بسازید
سلام من یکی از پادکست ها را دانلود کردم اما نمیدونم کجا رفته میشود راهنمایی کنید کجا ذخیره میشود دانلود ها و موزیک را گشتم اما نبود
من اصرار خیلی شدیدی به تعارف نکردن خوراکیهای شیرین بهدوست دیابتیم داشتم. به بقیه دوستهام میگفتم بهش اصرار نکنید، نباید بخوره. گاهی حتی ازش رد میشدم و پیشفرض رو بر این میگذاشتم که نمیخوره، هرچند که هیچوقت دست رد به سینهی تعارف کنندهی شیرینی نمیزد! اما من براش تصمیم میگرفتم که نخوره🥲 بعد از مدتی فهمیدم که باید بذاریم خود ادمها انتخاب بکنن، هیچوقت از کسی رد نشیم سرخود بهجای و برای دیگران تصمیم نگیریم. ممنون، نیاز بود بشنومش.
خانم هستی واقعا هنوز متوجه نیستید تزریق یه کار معمول و رایج نیست که هممون هر روز انجامش بدیم و ممکنه برای بقیه صحنه ازار دهنده ای باشه.؟ واقعا اینهمه کج فهمی و طلبکاری از کجا میاد؟
من کیس خیلی خاص و جالبی میشدم برای این اپیزود شما، حیف که فراخوانش رو ندیدم. من مادرم نوع یک و خودم نوع دو دارم. هم تجربه یک عمر زندگی با یک دیابتی که مدام دچار افت قند میشه و هم تجربه یک دیابتی بودن، اما از نوعی متفاوت رو دارم. وقتی یکی از مهمانها در مورد درک حال کسیکه قندش افتاده میگفت، من مدام صحنه هایی جلوی چشمم میاومد که من بعنوان یک فرد مراقب کسیکه دچار اون حال شده، چه به روزم اومد و چه احساسات سختی و چه استرسهای زیادی رو تحمل کردم که اصلا کمتر از سختی حال او هم نبوده چون من هوشیار بودم!
طرف میگه من هر جا شد لباسو میدم بالا چربی شکم رو میگیرم انسولین رو تزریق میکنم، حالا تو خیابون میگیم گزینهی دیگه ای ممکنه نباشه اما اگر کسی تو بار چندشش بشه با یه نگاه از بالا به پایینی میگه من نمیفهمم چرا مردم اینجوری میکنن، خب چون شعورت به این چیزا نمیرسه، تو توقع داری بقیه درکت کنن تو هم پس بقیه درک کن پاشو دو دقیقه برو تو دستشویی تزریق کن، فک کن داری یه چیزی میخوری یهو یکی جلوت یه کاری انجام بده که چندشت بشه، یا اصلا فوبیای تزریق داشته باشی بعد طرف جلوت انجام بده دو قورت و نیمش هم باقی باشه😐
سپاس فراوان🙏 عالی بود👍
سلام خوشحالم مرضیه جون که برگشتی،به عنوان کسی که با کنترل غذا و تحرک بدنی ۱۰سال دیابت نوع ۲ارثی رو کنترل کردم،میتونم بگم مهمترین دلیل این بیماری مثل تمام بیماری های دیگه ناراحتی،غم و غصه است که سلسله وار در دام افسردگی و دیابت میندازه،و تنها راه رهاییش داشتن ادمهای مثبت اطرافتون،مشاورآگاه همراهتون،بالابردن خوداگاهی برای گرفتن تصمیمهای بهتر،وسلام. ممنون برای این پادکست عالی،فرهنگسازی از همینجا شروع میشه،خیلی کار داره جامعه ی ما🙏🏻
دوستان بیماری فقط برای شما نیست، کل خانواده شما درگیر هستن. اتفاقی براتون بیفته کل خانواده توی بیمارستان هستن و اطرافیان استرس بیشتری رو تحمل میکنن. چون احتمالا شما یا بیهوشی یا خوابی!!! انتظار همدلی دارید اما آیا خودتون همراهی میکنید؟؟ بیماری و مشکلی وجود داره به نام فوبیا از سوزن. با خودخواهی چون بیمار هستی، گور بابای بقیه ، انسولین رو میزنم توی کافه جلو چشم همه. اونی هم که بارداره سر میز بالا بیاره. چطوره !؟!؟
سلام و خداقوت؛ ممنون که با ساخت چنین اپیزودهایی برای ما فرصت نگاه کردن به موضوعات مختلف از زوایای متفاوت رو فراهم میکنید به نظرم صحبت از مرزی که آدمها با مستقل شدن از خانواده تجربه میکنن میتونه جالب و شنیدنی باشه
امروز متوجه شدم یکی از مهمترین عواملی که باعث ایجاد مرز (جدا افتادگی) بین ما میشه، نداشتن حد و مرز در جاهاییه که نیازه مرز حریم همدیگر رو رعایت کنیم. به راحتی به خودمون اجازه میدیم تو حریم همدیگه سرک بکشیم و نظر بدیم. تقریبا تو همه اپیزود ها این دیده میشه
مرضیه و اپیزودهاش مثل همیشه بینظیر. هیچوقت فکر نمیکردم بشه از موضوع دیابت چنین برنامهی محشری ساخت. ولی خانمهای دیابتی این اپیزود زیادی به حرف مردم حساس بودن واقعا. مردم دوستتون دارن که نظر میدن و براتون نگرانن. یعنی چی بدن خودمه؟ مثلا اگر من برادرم بخواد خودکشی بکنه و بگه من بدن خودمه و اختیارشو دارم و شما حق ندارید حتی نظر بدید درسته؟ کسی که شیرینی میاره ناراحت میشید که چرا شیرینی میاره که یک دیابتی ببینه کسی که میگه نخور باز هم ناراحت میشید. درکتون میکنم که شرایط سختیه ولی ...
خانومی که سر میز انسولین تزریق کردن و بعد میگن من اینجوری بودم که ینی چی؟! خب عزیزم خیلیا به سوزن فوبیا دارن اذیت میشن دو دقیقه میان کافه یه غذا بخورن و ارامشی داشته باشن باید شما فپبیاشو بیاری جلوی چشمش چون نمیخوای دو دقیقه بری جایی دیگه بزنی یا حتی توی ماشین؟! این خودخواهیه عزیزم هرچند که بیماریت دردناک و شرایطت قابل درک