راز هیولای ژودون
Description
در سال های منتهی به انقلاب کبیر فرانسه در قرن هجدهم، اوضاع برای دهقانان فرانسوی منطقه دورافتاده ژودون چندان جالب نبود. دهه ها سال جنگ، فقر، وضعیت بد کشاورزی و بیماری طاعون، تا همان موقع هم بسیاری از مردم را به ستوه آورده بود. ولی ظاهرا قرار نبود اوضاع بهتر شود. در همان سال ها بود که حملات مرموزی به مردم منطقه باعث کشته شدن ده ها نفر شد. این حملات تا سه سال ادامه پیدا کردند و بدتر اینکه هیچ کس به درستی نمی دانست دقیقا چه موجودی این حملات را انجام می دهد و به همین دلیل به آن لقب «هیولای ژودون» داده شد. نامی که تا همین حالا روی آن باقیمانده است. در برنامه امروز پادکست طلسم درباره این هیولای اسرارآمیز و خونخوار بشنوید.
________________________________________________
روایت: لیدا حسینی
پوستر: فرزاد کریمی
متن و تدوین: فرید کریمی
________________________________________________
________________________________________________
پادکست جالبی درست کردین سپاسگذارم الان ۵ اپیزود بدون وقفه گوش دادم و لذت بردم 🩷💐
سلام خیلی عالیه فقط خاهشن خاهشن دیگه اینجوری کلمه ژیوادانو با تشدید نگید چون واقعا تلفظتون رو این لغت خیلی رو مخ بود
عالی.....
دم شما گرم عالی بود❤❤❤
درود ، این قسمت عالی بود یه پیشنهاد موضوع داشتم برای پادکستتون چون چک کردم پادکست های فارسی هیچکدوم این موضوع رو کار نکردن و به سبک و سیاق پادکست شما میخوره . در کتب تاریخی اشاره شده به دوره ای از سلسله ی سلجوقیان که خبرها و شایعه هایی از گم شدن آدم ها توی شهر اصفهان پیچیده بوده و تو مدت کمی حدود هشتصد نفر از مردم شهر گم شده بودن . بعد ها حکومت سلجوقی خانه ی وحشتی رو کشف میکنه که یک خانواده ی قاتل و آدمخوار أدم های از همه جا بیخبر رو به داخل این خونه میکشیدن و میکشتن و حتی در روایاتی ، اونها رو میخوردن .
کارتون عالیه لیدا خانم خسته نباشید امیدوارم مستدام و پایدار باشید
👏👏👏
لیدا داستان عالی بود خیلی خیلی دوست داشتم 🙌❤️
واقعا داستانتون خیلیییی خوبه من عاشقشم واقعا ممنون
گرگ تاسمانی هم همین مشخصات رو داره ،الان منقرض شده ولی در اون دوره که این اتفاقات افتاده موجود بوده
سلام لیدا جان 😍 این دفعه هم مثل بقیه اپیزودا عالی بود .روایت جذاب و دلنشینت واقعا شنیدنیه .خیلی هم با جزئیات و دقیق هستش و این واقعا عالیه 👌👌👌اینقد در مورد این هیولا فرضیه های مختلف و گفتین و تا می اومدم سبک و سنگین کنم ببینم درسته یا نه ،بلافاصله خودت رد میکردی که من آخر نفهمیدم کدوم درسته 😊 🌹❤💞برم سراغ اپیزود بعدی 🏃♀️
پیشنهاد می کنم درباره گرگ آدم خواری که تویی شهرستان آبدانان استان ایلام سال 1318تا 1321 وجود داشت و انسان های زیادی خورد پادکست بسازید یه داستان واقعی که همین الان یکی از قربانیان که اونموقع بچه بود و زخمی شده بود هنوز زندس
و البته یه تشکر ویژه از فرید کریمی که اینقد زیبا متن رو تنظیم میکنن تا با صدای گرم و استادی کامل داستان سرایی لیدا خانم شنیدن این وقایع جذاب میشه. هنوز قسمتهای بعدی رو نشنیدم ولی مطمئن وقتی تا اینجا اینقد با مهارت سخنوری شده در ادامه با کسب تجربه بیشتر داستانها زیباتر و جذابتر خواهند بود. ۱۴۰۱.۱۱.۱۹
وای این یکی خیلی خوب بود. گوگل کردم کلی سایت راجبش نوشته بودن. لیدا خانم شما خیلی خوب و جامع توصیف و توضیح داده بودین. خوشحالم پادکست شمارو شروع کردم. تا اینجا که شنیدنی بودن و کلی چیز یاد گرفتم. آدم بیکاری نیستم ولی اینقد زیبا داستان میگید که نمیتونم بشینم اوقات بیکاری برسه😅
چه پادکست عالیه هستش واقعا طلسم همرو گوشش کردم چقدرم خوب تعریف میکنه این لیدا خانوم
لیدا جان از این افسانه ها و ترسناک ها و ماورایی ها و افسانه های واقعی هم بیشتر بسازید خیلی دوست دارم و خیلی قشنگ و جالب هستن برنامه طلسم رو خیلی دوست دارم
وای راستی دیگه چسب دهان نداری! عالیه!
شاید اگر اسقف زبان در دهان نگه میداشت احتمالا مردم بیشتر تلاش میکردن و حیوان زودتر پیدا میشد. من فکر میکنم حیوان یک سگ بزرگ هار بوده
خب من میتونم بهتون بگم چرا نقره وارد پوست شد ولی گلوله معمولی نه . اون زمان و حتی الان هم گلوله های معمولی رو از سرب درست میکردن و قرن ۱۷ و ۱۸ هم گلوله ها بدون روکش و به صورت ساچمه بودن که یعنی بسبار سبک تر و نرم تر بودن امروزه گلوله ها به صورت نوک تیز و با روکش مس یا برنج ساخته میشن که باعث تخریب و مقاوم بودن گلوله ها میشه پس در نتیجه اینکه یک نفر گلوله هارو با نقره بسازه مطمعا باعث میشه سختی اون ها بیشتر بشه همراه با وزن بیشتر و در نتیجه تخریب بهتر در حالی که گلوله های سربی به خاطر گرم شدن نرم تر هم میشن و وارد پوست حیوانات به سختی میشن
داستانهاتون خیلیییی جالبه و روایت هم به بهترین شکل ممکن انجام میشه همه فرضیه ها رو میگید و خرافه پردازی هم نمیکنید عاشقتون شدم ❤