سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷ با خوانش محمدرضا مومن نژاد
Description
غزل شمارهٔ ۱۳۷ از (سعدی » دیوان اشعار » غزلیات) را با خوانش محمدرضا مومن نژاد بشنوید.
فایل صوتی متناظر را میتوانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 7.00 مگابایت) دریافت کنید.
متن خوانش:
کیست آن لعبت خندان که پریوار برفت
که قرار از دل دیوانه بهیکبار برفت
باد بوی گل رویش به گلستان آورد
آب گلزار بشد رونق عطار برفت
صورت یوسف نادیده صفت میکردیم
چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت
بعد از این عیب و ملامت نکنم مستان را
که مرا در حق این طایفه انکار برفت
در سرم بود که هرگز ندهم دل به خیال
به سرت کز سر من آن همه پندار برفت
آخر این مور میان بسته افتان خیزان
چه خطا داشت که سرکوفته چون مار برفت
به خرابات چه حاجت که یکی مست شود
که به دیدار تو عقل از سر هشیار برفت
به نماز آمده محراب دو ابروی تو دید
دلش از دست ببردند و به زنار برفت
پیش تو مردن از آن به که پس از من گویند
نه به صدق آمده بود این که به آزار برفت
تو نه مرد گل بستان امیدی سعدی
که به پهلو نتوانی به سر خار برفت




