طرح صلح ترامپ، ایستگاهی در میانۀ راه اسرائیل بزرگ؟
Description
طرح صلح ترامپ که روز دوشنبه ۲۹ سپتامبر پس از دیدار او با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در واشنگتن منتشر شد، دربرگیرندۀ ۲۰ ماده است که دولت اسرائیل و حماس آن را پذیرفتهاند. مذاکراتی که روز دوشنبه ۶ اکتبر در مصر میان اسرائیل و حماس آغاز شد و هر دو طرف آن را «فنی» توصیف کردند، باید به آزادی همۀ گروگانهای اسرائیلی (زنده و مرده) و نیز به آزادی ۲۵۰ زندانی فلسطینی محکوم به حبس ابد به علاوه ۱۷۰۰ زندانی بازداشت شده پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ از جمله اجساد ۱۵ فلسطینی فوت شده، بینجامد.
بر پایۀ طرح صلح ترامپ ارتش اسرائیل باید تا «خطوط توافقشده» عقبنشینی کند و همۀ عملیات نظامی را در غزه به حال تعلیق درآورد. در اسرائیل مخالفان نتانیاهو و خانوادههای گروگانها از این توافق استقبال کردهاند. مذاکرات در شرم الشیخ انجام میگیرد. دو طرف در گام نخست، دربارۀ شرایط و زمان آزادی گروگانها و زندانیان و نیز آتشبسی که باید پس از آن برقرار شود، گفت و گو میکنند. با این حال، رئیس هیئت حماس پس از ورود به مصر در روز یکشنبه 5 اکتبر گفت که این مذاکرات نخست باید اختلافات جدی را حل کند.
حماس خواهان عقبنشینی کامل اسرائیل در درازمدت است. مذاکرهکنندگان آن به دنبال تعیین یک جدول زمانی مشخص برای این عقب نشینی و پایبندی اسرائیلیها به تعهدات خود در این مذاکرات هستند. جدا از نگرانی تیم مذاکره کنندۀ حماس از تغییر ناگهانی سیاست اسرائیل، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران نیز به نتیجۀ این مذاکرات خیلی خوشبین نیستند. یکی از علتهای آن، پروژۀ «اسرائیل بزرگ» است که یهودیان ارتدکس افراطی در دولت اسرائیل، اوضاع و احوال کنونی را فرصتی مناسب برای پیشبرد آن میدانند. مخالفت آنان از جمله نتانیاهو با «راه حل دو دولتی» و گسترش شهرکسازی در کرانۀ باختری آشکارترین نشانههای کاربستِ این پروژه اند.
ایدۀ «اسرائیل بزرگ»، دراصل، ایدهای مذهبی است که پس از ظهور جنبش صهیونیسم به آرمانی تاریخی و سیاسی در میان یهودیان ارتدکس افراطی تبدیل شد. این اصطلاح به «سرزمین وعده داده شده به بنیاسرائیل» در تورات اشاره دارد بهویژه در «سِفر پیدایش» که در آن خداوند به حضرت ابراهیم وعدۀ سرزمینی وسیع «از نهر مصر تا فرات» را میدهد. برپایۀ سنت یهود از جمله بنابه گفتۀ «ربی شلومو اسحاق»، نویسنده یهودی قرن یازدهم میلادی، «نهر مصر» در تورات با «وادی العریش» که نهری است در شبهجزیرۀ سینا، مطابقت میکند.
در دیگر اسفار کتاب مقدس بهویژه «سِفر خروج» و «سِفر حزقیال» مرزبندیهای متفاوتی از سرزمین موعود ذکر شده است. وعدۀ خداوند به حضرت ابراهیم در متنهای پس از سِفر پیدایش مانند «تثنیه» و «سموئیل» نیز تکرار شده است. سرزمین موعود قلمرو وسیعی است که فلسطین و لبنان و بخشهایی از اردن، سوریه و مصر را شامل میشود. این متنهای دینی برای صهیونیستهای مذهبی نه تنها یک حقیقت تاریخی بلکه منبع مشروعیت الهی برای بازپسگرفتن آن سرزمینها هستند. پیروان «اسرائیل بزرگ» با استناد به این متنهای دینی سیاستهای توسعهطلبانۀ اسرائیل را توجیه میکنند و تشکیل چنان کشوری را حق مسلم یهودیان میدانند.
در اواخر قرن نوزدهم «تئودور هرتزل» بنیانگذار صهیونیسم، مفهوم اسرائیل بزرگ را در قالبی مدرن دوباره تعریف کرد. دولت یهودی که او تأسیس آن را در کنفرانس جهانی صهیونیسم در شهر بازل سوئیس در سال ۱۸۹۷ پیشنهاد کرد فراتر از فلسطین، مناطق استراتژیک خاورمیانه را نیز در بر میگرفت. «بیانیه بالفور» در ۱۹۱۷ که زمینه ساز تأسیس کشور اسرائیل شد، نتیجۀ مذاکرات او با بریتانیا بود. پس از هرتزل، زیو ژابوتینسکی، رهبر صهیونیسم تجدیدنظرطلب و پدر معنوی حزب لیکود، با شعار «هر دو ساحل اردن از آن ماست» به این ایده جان تازه بخشید و فلسطین تاریخی شامل کرانۀ باختری، غزه و اردن کنونی را سرزمین تاریخی یهودیان اعلام کرد.
در ۱۲ اوت ۲۰۲۵ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، نقشۀ جغرافیا در دست، دو بار به این آرمان استناد کرد و از پیوند عمیق خود با آن سخن گفت. سخنان نتانیاهو در آن روز واکنش تند کشورهای عربی را برانگیخت. پرسش این است که چگونه یک ایدۀ دینی توانسته است به گفتمان رسمی دولت اسرائیل تبدیل شود؟ صهیونیستهای دینی ایدۀ «اسرائیل بزرگ» را از یک وعدۀ توراتی به یک استراتژی ژئوپلیتیکی تبدیل کردهاند و آن را با اهرمهای نظامی، سیاسی، و اقتصادی پیش میبرند.
به گفتۀ کارشناسان، نخست وزیر اسرائیل با استناد به این ایدۀ دینی و پشتیبانی از آن میکوشد رأیدهندگان راست و راست افراطی اسرائیل را با خود همراه کند. «اسرائیل بزرگ» به فضای سرزمینی نامشخصی اشاره میکند فراتر از مرزهایی که در سال ۱۹۴۹ برای کشور اسرائیل تعیین کردند و جامعۀ بینالمللی آنها را به رسمیت شناخت. سنجش دامنۀ پذیرش این ایده در افکار عمومی اسرائیل دشوار است. با این حال، کارشناسان تخمین میزنند که ۱۵٪ از جمعیت یهودیان در اسرائیل طرفدار این ایده باشند.
البته از این ایده تنها یهودیان ارتدکس افراطی دفاع نمیکنند. کارشناسان از جریانی به نام «صهیونیسم نو» یا «نئوصهیونیسم» نیز یاد میکنند که کنشگرانش پشتیبانان سرسخت این ایده اند. این جریان نه یک جریان مذهبی بلکه جریانی ناسیونالیستی است. استناد به دین برای فعالان این جنبش به منظور مشروعیت بخشیدن به پروژهای ناسیونالیستی انجام میگیرد. نتانیاهو بهترین نمونۀ آن است. او مذهبی نیست، اما از استدلالهای یهودیان ارتدکس افراطی برای پیشبرد پروژۀ ناسیونالیستیاش استفاده میکند.
به گفتۀ «الن دیکوُف»، جامعه شناس فرانسوی و کارشناس اسرائیل، تراژدی اسرائیل در نهایت این است که صهیونیسم سیاسی که تا دهه ۱۹۸۰ جریانی غالب بود، اکنون در سراشیب زوال افتاده است و این همان خطری است که رهبران اسرائیل همواره از آن هراس داشتند. صهیونیسم تمامیتخواه که اکنون مسلط شده به زوال صهیونیسم سیاسی شتاب میبخشد. تحولات تاریخی از جمله در جامعه اسرائیل به عقبنشینی صهیونیسم سکولار در برابر صهیونیسم ملیگرا و مذهبی انجامیده است. این صهیونیسم از حمایت روزافزون بخشهایی از جامعۀ اسرائیل برخوردار است. این واقعیت که از سال ۲۰۰۱ تاکنون نخست وزیری چپگرا زمام امور آن کشور را در دست نگرفته، تصادفی نیست.



