غزل ۴۸۳ حافظ
Update: 2024-07-2410
Description
شرح غزل 483 حافظ شیرازی
سحرگه رهروی در سرزمینی
همیگفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه برآرد اربعینی
خدا زان خرقه بیزار است صد بار
که صد بت باشدش در آستینی
مروت گرچه نامی بینشان است
نیازی عرضه کن بر نازنینی
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشهچینی
نمیبینم نشاط عیش در کس
نه درمان دلی نه درد دینی
درونها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوتنشینی
گر انگشت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی؟
اگرچه رسم خوبان تندخوییست
چه باشد گر بسازد با غمینی
ره میخانه بنما تا بپرسم
مآل خویش را از پیشبینی
نه حافظ را حضور درس خلوت
نه دانشمند را علم الیقینی
برای حمایت مالی از این پادکست فرهنگی و ادبی
می توانید وارد وب سایت شوید
سمیه شکری
دکتر سمیه شکری
شرح غزلیات حافظ شیرازی
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
In Channel
باسلام احترام فراوان تشکر و تقدیر برای شماست که همواره لطفتان رابه من ارزانی داشتید. از زحماتتان بینهایت تشکر میکنم. سپاس فراوان🌹🌹🌹🙏
درود بر شما استاد شُکری بزرگوار شرح حال و درد دل ما را گفتید👌💐🍀
درود نازنین استاد بزرگوادم .بواقع که بیان زمان حافظ در زمانه ما عینا لمس ومشاهده میشوو وباتمام وجود میتوان درد مشترک این وآن زمان را فهمید و درآتش حاصل از زهد ریایی وکبر ظالم سوختن را گذشته از هر چیزی لمس کرد وبه حق الیقین رسید .بیانتان روشنگر بیان زیبای حافظ که نه زیباتراز پیام جناب حافظست .درودها بر شما که بینظیرید🌹🌹🌹🌹🌹
این غزل به نوعی بیانگر اوضاع و احوال اجتماعی دوران حافظ است که اتفاقا خیلی به احوال و اوضاع ما نزدیک است 😥