قسمت بیست و ششم، میلاد منشی پور، امیرحسین ماحوزی
Description
اکنون ادامه دارد..
قسمت بیستم و ششم از فصل اول
مهمان: میلاد منشی پور
با حضور: امیرحسین ماحوزی
کتاب و سایر انتشارات
هنر شفاف اندیشیدن (رولف دوبلی، برگردان عادل فردوسیپور، بهزاد توکلی، علی شهروزی، نشر چشمه)
شخصیتها (شاعر، نویسنده، بازیگر، خواننده و …)
میلاد منشی پور (کارآفرین ایرانی و موسس و هم بنیانگذار اپلیکیشن و برند تپسی، زاده ۱۳۶۱ ه.خ)
علینقی مشایخی (استاد مدیریت دانشگاه صنعتی شریف، دانشآموخته دانشگاه امآیتی و رئیس انجمن ایرانی پویاییشناسی سیستمها، زاده ۱۳۲۷ ه.خ)
عادل فردوسی پور (گزارشگر فوتبال، تهیهکننده، مجری تلویزیونی، صداپیشه، مترجم و مدرس دانشگاه اهل ایران، زاده ۱۳۵۳ ه.خ)
داریوش اقبالی (خواننده، آهنگساز و بازیگر ایرانی، زاده ۱۳۲۹ ه.خ)
بدیعالزمان فروزانفر (ادیب، نویسنده، مترجم، سراینده و پژوهشگر ادبی ایرانی و مدرس دانشگاه، ۱۳۴۹ - ۱۲۷۶ ه.ش)
اشعار و جملات و عبارات
سال سقوط سال فرار سال گریز و انتظار
فصل شکفتن فلز سال سیاه دوهزار
سال سقوط عاطفه تا بینهایت زیر صفر
نهایت معراج ذهن اندیشه تفسیر صفر
تو ذهن ماشینهای سرد معنای عشق و احتیاج
روی نوار حافظه یعنی یه درد بیعلاج
سال به بنبست رسیدن پنجه به دیوار کشیدن
از معنویت گم شدن تن به غریزه بخشیدن
قبیله یعنی یه نفر همخونی معنا نداره
همبستگی خوابیه که تعبیـر فردا نداره
سال سقوط سال فرار سال گریز و انتظار
پاییـــز تلخ و بیبهارسال سیاه دوهـزار
سالی که خون تو رگها نیست قلب فلزی تو سینه است
وقتی که تصویر زمان شکستگی آیــــنه است
قبیله یعنی یه نفرهمخونی معنا نداره
همبستگی خوابیه که تعبیـر فردا نداره
تو اون روزهایی که میاد کسی به فکر کسی نیست
هرکی به فکر خودشه به فکر فریادرسی نیست
همه به هم بیاعتنــا حتی به مرگ همدیــگه
کسی اگه کمک بخواد کی میدونه اون چی میگه
توی کتابهای لغـت سفیده برگها همیشه
نه دشمنی نه دوستی هیچی نوشته نمیشه
این ناگزیره واسه ما سیر صعودی تا سقـوط
همیشه قصه صـدا تمومه با حرف سکوت
وقتی که آیینه عشق سیاه بشه زیر غبار
وقت طلوع فاجعه است میرسه سال دوهـــزار
————
چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا
چو گیرد او به کنارم چه خوش بود به خدا
چو شیر پنجه نهد بر شکسته آهوی خویش
که ای عزیز شکارم چه خوش بود به خدا
چو جان زار بلادیده با خدا گوید
که جز تو هیچ ندارم چه خوش بود به خدا
جوابش آید از آن سو که من تو را پس از این
به هیچ کس نگذارم چه خوش بود به خدا
خراب و مست شوم در کمال بیخویشی
نه بدروم نه بکارم چه خوش بود به خدا
————
هر کبوتر میپرد در مذهبی
وین کبوتر جانب بیجانبی
ما نه مرغان هوا نه خانگی
دانهٔ ما دانهٔ بیدانگی
————
تن ما به ماه ماند که ز عشق میگدازد
دل ما چو چنگ زهره که گسسته تار بادا
به گداز ماه منگر به گسستگی زهره
تو حلاوت غمش بین که یکش هزار بادا
————
طاووس را بدیدم می کـند پر خویش
گفتم مکــن که پر تو با زیب و با فر اســـت
بگریست زار زار و مرا گفت که ای حکیم
آگه نیی که دشمن جان من این پر است
————
دیده خون گشت و خون نمیخسبد
دل من از جنون نمیخسبد
————
آن یکی نحوی به کشتی در نشست
رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست
گفت هیچ از نحو خواندی گفت لا
گفت نیم عمر تو شد در فنا
دلشکسته گشت کشتیبان ز تاب
لیک آن دم کرد خامش از جواب
باد کشتی را به گردابی فکند
گفت کشتیبان بدان نحوی بلند
هیچ دانی آشنا کردن بگو
گفت نی ای خوشجواب خوبرو
گفت کل عمرت ای نحوی فناست
زانک کشتی غرق این گردابهاست
محو میباید نه نحو اینجا بدان
گر تو محوی بیخطر در آب ران
آب دریا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دریا کی رهد
چون بمردی تو ز اوصاف بشر
بحرِ اسرارت نهد بر فرق سر
ای که خلقان را تو خر میخواندهای
این زمان چون خر برین یخ ماندهای
گر تو علامه زمانی در جهان
نک فنای این جهان بین وین زمان
مرد نحوی را از آن در دوختیم
تا شما را نحوِ محو آموختیم
فقهِ فقه و نَحوِ نحو و صَرفِ صرف
در کم آمد یابی ای یار شگرف
آن سبوی آب، دانشهای ماست
وان خلیفه دجلهٔ علم خداست
ما سبوها پر به دجله میبریم
گرنه خر دانیم خود را، ما خریم
باری اعرابی بدان معذور بود
کو ز دجله غافل و بس دور بود
گر ز دجله با خبر بودی چو ما
او نبردی آن سبو را جا بجا
بلک از دجله چو واقف آمدی
آن سبو را بر سر سنگی زدی
سلام حق اقای منشی پور و سایر جوانان تلاشگر این کشور هست که دیده شوند و درد دل انها را بشنویم
عالی
امیدوارم این پادکست ادامه دار باشد چون در شناسایی واقعی بزرگان گمنام و نخبگان و کارآفرینان بسیار موثر بوده است
لذت بخش بود نظرهای کارشناسی شده میلاد عزیز، و واقعا مایه فخر ما هستن. امید به بهتر شدن شرایط برای همه امید به اینکه حاکمیت همه جوره برای سناریو تغییر حکومت آماده بود،اما ملت شریف ایران ترجیح داد در کنار عجنبی نمونه و جلوی تجزیه خاک رو بگیره. حکومت واقعا به این ملت مدیونه ،امیدوارم تغییر روش بدن
عالی
خداروشکر که این فرصت رو داشتم تا پای یک گفت و گوی اینچنینی بشینم 🌸
خیلی عالی بود ممنون از دعوت کارآفرین آقای منشی پور من دخترم مهاجرت کرده، یعنی ممکنه یه روز مثل آقا میلاد برگرده همینجا تو کشورش خدمت کنه؟
خیلی به نظرم زیبا بود این گفتگو خیلی به دلم نشست آذم های با اصالت خیلی دلنشینن خیلی دلم میخواد اون حرف آقای منشی پور به ثمر بشینه که ما ورژن خودمون رو داشته باشیم شبیه هیشکی نشیم نه شبیه غرب نه شبیه عرب ها خودمون بشیم مگه ما خودمون چی کم داریم
واقعا بی نظیر بود آقای صحت.
من احساس افسردگیم تشدید شد
عالی
ارادت مندم . خواستم بگم نه تنها لذت بردم حتی چیزی یادگرفتم و لذت بردم از مثنوی خوندن شما
سلام خواهش میکنم کلمات خارجی کمتر استفاده کنید لطفاً لطفاً فارسی را پاس بدارید
♥🌺
چقد عالیی ،ممنون از پادکست خوبتون🌸🌸
ممنون عالی بود. دو بار گوش دادم
خییییلییی عالیی بود، اما فقط اون جایی که رفیقتون را قبول نکردید حالم گرفته شد، امیدوارم یه جایی لطف این دوست را جبران کنی، چون خیییلی زشت ودوراز معرفت وجوانمردیه آقای منشی پور عزیز
عالی بود♥️
تاریخ گواهه که قفل های کهنه سرانجام با بیداری و آگاهی شکسته میشه...هر بن بست فرصتی است برای تولدی نو...
بنظرم بهترین قسمت اکنون برای من همین بود چه میلاد چه استاد ماحوزی ♥️