وداع
Update: 2025-06-07
140
Description
چه خوب است که دیگر کاری به کار هم نداریم. من و تو با هم از دریچهی آرامش رد نمیشدیم، باید دستان هم را رها میکردیم، باید از هم فاصله میگرفتیم، باید دریچههای آرامش خودمان را پیدا میکردیم و هرکس باید راه خودش را میرفت. من و تو آدمِ هم نبودیم و به درد هم نمیخوردیم. من و تو دردهای هم را نمیفهمیدیم و بیآنکه بخواهیم داشتیم به هم زخم میزدیم!
چه خوب که از هم عبور کردیم و چه خوب که اینبار بدون خداحافظی! رفتنهای بدون خداحافظ، بادوامترند. رفتنهایی که آدمها حتی رغبت نمیکنند از هم وداع کنند و حتی فرصت نمیکنند بگویند چرا. درون ما کسی پذیرفته ما وصلهی قبای روزگار هم نیستیم، درون ما هیچ چیز مثل روزهای اول نیست، همه چیز میان ما تمام شده، من و تو اینبار، برای همیشه رفتهایم...
.
نرگس صرافیان طوفان
.
موزیک های بی کلام داخل کانال بارگذاری میشه
خوشحال میشم عضو شید اونجا هم کنار هم باشیم♥️😊
https://t.me/hnalii https://www.instagram.com/alihaghani.nb
چه خوب که از هم عبور کردیم و چه خوب که اینبار بدون خداحافظی! رفتنهای بدون خداحافظ، بادوامترند. رفتنهایی که آدمها حتی رغبت نمیکنند از هم وداع کنند و حتی فرصت نمیکنند بگویند چرا. درون ما کسی پذیرفته ما وصلهی قبای روزگار هم نیستیم، درون ما هیچ چیز مثل روزهای اول نیست، همه چیز میان ما تمام شده، من و تو اینبار، برای همیشه رفتهایم...
.
نرگس صرافیان طوفان
.
موزیک های بی کلام داخل کانال بارگذاری میشه
خوشحال میشم عضو شید اونجا هم کنار هم باشیم♥️😊
https://t.me/hnalii https://www.instagram.com/alihaghani.nb
In Channel
هر وداعی غم خویش را دارد، و آنجا که سعدی میگوید: در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن/ من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود، غمانگیزترین تصویر وداع است...
چه نوای بی کلام پر حرفی❤️
گاه آنکس که به رفتن چمدان میبندد رفتنی نیست،دو چشم نگران میخواهد...
دلم دردم می آید احساس میکنم وداع من است ازاین دنیا
ولی نمیتونم تصور کنم بی خداحافظی چیزی تمام بشه نمیخوام حداقل لحظه آخر زخم بر قلب و روح کسی بجا بذارم ... از زخم زدن از آزار دادن از شکستن قلب دیگری با تمام وجود میترسم نمیخوام تو ذهن کسی بمونم اگه به قیمت زخم زدن باشه ...
ادینه و من دلتنگ انهایی که دیگر جسمشان در این دنیا حس نمیکنم ولی بلندای روح وانرزیسان در پشت سرم هست باخاطاتشان زیست میکنم گاهی در خیال روحشون را به اغوش مبکشم و چه دنیایست دوستش دارم ولی از وداع و ندیدن با چشم سر سخت دلتنگ می شوم
چقدر صحبتاتون با حال و روز من هم زمانه 🥺ما خیلی وقت بود خدا حافظی کردیم ولی دقیقا این روزاست ک دور بودنش حس میشه سخته ادم حس غریبی داره انگار از سرزمین ووطنش دور شده سرزمینی که... 🥺
رفتن های بی خدا حافظی غریبانه و واقعی اند اری راستش ما خیلی وقت پیش لفظ خدا حافظی رابه کار برده و به ظاهر تمام کرده بودیم اما وداع اصلی از زمانی اغاز شد که دیگر سراغم را نگرفت، دور شد و دور شدنش را هم با چشمانم دیدم و هم با دلم احساس کردم ماهر بود و با تجربه منم که اولین بارم است و بیچاره بخاطر خدا هم ک شده بگویید دل کندن چقدر زمان می برد و چگونه؟
این روز ها... این روز ها تو را دور می بینم، خیلی دور همیشه حس می کردم. اری تکه از تورا کنارم حس می کردم اشنا بود اما حالا دور شده، می ترسم... خب راستش دوری تو را با وجود ان حس تحمل می کردم اکنون چه کنم؟! می شود حالا که دل کندی، دل مرا هم پس دهی بخدا لازم دارم.. ـ🥺
کاش همه چی از اول شروع بشه مثل اولین باری که دستانت را بوسیدم و امید در من جوانه زد کاش ..
کاش میشد همه چی از اول شروع بشه مثل اولین باری که دستانت را بوسیدم و امید در من جوانه زد کاش ...
جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد جوانان در بهار عمر یاد از شهریار آرید که عمری در گلستان جوانی نغمه خوانی کرد
بی نهایت سپاسگزارم علی جان از موزیک های خوبتون من ی تابلو فرش به اسم وداع دارم می بافم که نخ و نقشه ی گل زرد و بی رنگی هست که بز روی خاک افتاده و وقتی که دارم گره می زنم می بافم با این موسیقی شما احساس می کنم از وداع سخت تر در دنیا نداریم الهی هیچ کس ابن حس تجربه نکنه و درک نکنه و همش از خدا می خواهم همه همیشه سلامت خوش و خرم باشند سپاسگزارم
آنقدر خوب و عزیزی که به هنگام وداع، حیفم آید که تو را دست خدا بسپارم…
مرگ یک بار رخ نمی دهد زیرا همه ما هر روز چند بار می میریم هربار که با آرزوها، علایق و پیوندهای خود وداع میکنیم می میریم.. *****
سردی دست تو هنگام وداع خبر آورد مرا فاجعه ای در راه است… *****
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست حافظ
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله (گریه) خیزد روز وداع یاران *****
آهسته که اشکی به وداعت بفشانیم ای عمر که سیلت ببرد چیست شتابت
ای گلِ من! غروبِ چشمانت؛ بهارِ قلبم را خشکاند شقایق های احساسم در غمِ نبودنت بر دل خود داغ زدند و کبوتران امید بال هایشان را، چیدند و در عزای تو با پرواز وداع گفتند!!… ***** هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست