تفکر سیستمی هیجانی نیست؛ هدف آن، تولید رفتاری خاص و تعادل ورودی و خروجی است. هر سیستم، هدف، تعامل، رفتار و مرزهای مشخصی دارد. مدیریت باید بر کنترل سیستم باشد، نه افراد، برای رشد و پایداری کسبوکار...
کمپین فروش، برنامهای هماهنگ برای فروش یک «محصول عالی که ارزش حرف زدن داشته باشد» است. هدف اصلی آن، نه افزایش تعداد مشتریان، بلکه «ثبت سفارش بالا» و جذب مشتریان وفادار است که تحت هیچ شرایطی شما را ترک نمیکنند. . این کار به شما اجازه میدهد تا بدون نیاز به قانع کردن مشتریان، محصولات خود را به فروش برسانید، زیرا تقاضا بیشتر از عرضه خواهد بود...
استرس عمدتاً ناشی از کمبود منابع است. برای کاهش آن، چندین راهکار کلیدی وجود دارد:1. مدیریت احساسات: خشم را به شیوه صحیح بروز دهید (مانند نوشتن یا تخلیه در یک فضای خصوصی). نفرت و حسادت را با شناسایی کمبودهای درونی و تلاش برای رفع آنها از بین ببرید.2. اجتناب از برنامهریزی برای انتقام و غصه خوردن برای گذشته: اینها انرژی ذهنی و روحی شما را تحلیل میبرند.3. صراحت و قاطعیت: عدم صراحت و قاطعیت، ارزش شما را کاهش میدهد. ابراز وجود و جرأتمندی خود را افزایش دهید و برای درخواستهای مهم، دیالوگهای قاطعانه از پیش آماده داشته باشید. در رفتار و تصمیمات خود ثابتقدم باشید.4. کاهش کمالطلبی: به جای کمال مطلق، به دنبال «کفایت کافی» باشید. استانداردهای عالی همیشه مفید نیستند، بهویژه اگر با تواناییها و منابع فعلی شما همخوانی نداشته باشند. روی پیشرفت در مسیر تمرکز کنید و از اقدامات کوچک برای رسیدن به اهداف استفاده کنید...
در هر سازمان، تیمها از نظر وفاداری و تعامل به سه دسته اصلی تقسیم میشوند: «جانفشانها»، «علفهای هرز» و «ماشینها».جانفشانها (۱۰-۲۰٪) نیروهایی با بهرهوری بالا و پتانسیل شکوفایی هستند که باید انگیزه آنها را مدیریت کرد (فراتر از پاداش مالی و با تمرکز بر دیده شدن و احساس مفید بودن).علفهای هرز (۱۰-۲۰٪) افراد با تفکر توطئه و عملکرد ضعیف هستند که باید با قاطعیت با آنها برخورد کرد و در صورت لزوم اخراج شوند، چرا که بحرانساز هستند.ماشینها (۲۰-۷۰٪) نیز عملکرد ثابتی دارند و با ارائه دستورالعملهای روشن، آموزش و توانمندسازی، میتوان بهرهوری آنها را افزایش داد.مدیریت صحیح این سه گروه به ایجاد یک فرهنگ سازمانی قوی و تمرکز بر کار اصلی کمک میکند. یک مدیر باید با درک این تقسیمبندی، مرزهای اعتماد را مشخص کرده، جدیت را بدون خشونت اعمال کند و محیط کاری جذابی را برای رشد و وفاداری تیم فراهم آورد...
رقابت در کسبوکار یک جنگ دائمی است که باید با شناخت دقیق رقبا (مستقیم، غیرمستقیم و حتی باورهای غلط) و تمرکز بر جایگاه بازار (نه صرفاً سهم بازار) مدیریت شود. پنج استراتژی کلیدی شامل حمله، غافلگیری، بهرهبرداری، منحرف کردن و استراتژی "ماهی بزرگ در تنگ کوچک" (تمرکز بر نیچ مارکت و اول بودن در آن) به شما کمک میکند تا مزیت رقابتی پایدار ایجاد کرده و از خودتان بهتر باشید، نه لزوماً از رقبا...
سخنرانی تجاری فراتر از حرف زدن است؛ ابزاری قدرتمند برای متقاعدسازی و دعوت به اقدام است که مستقیماً به افزایش درآمد، اعتبار و جایگاه اجتماعی منجر میشود. مدل "ماچ" (محتوا، ارائه، چاشنی) راهنمای اصلی است: محتوای قوی باید ریشه در ایدههای جدید، رفع درد مخاطب و فرمولهای کاربردی داشته باشد، ارائه موثر با لحن و زبان بدن مناسب همراه باشد و چاشنیها (نور، موسیقی، داستان و حضور افراد معتبر) به تقویت ذهنیت مخاطب و جذابیت سخنرانی کمک میکنند. پاسخ به سوالات کلیدی مخاطبان اساس طراحی یک سخنرانی اثربخش است...
برای استخدام کارکنان خوب، ابتدا باید "سازمانی خوب" باشید. ایجاد "آهنربای استخدام" با توسعه برند کارفرمایی قوی و ارائه ارزش پیشنهادی جذاب برای کارکنان، کلید جذب استعدادهاست. این ارزش پیشنهادی شامل فرصتهای رشد و پیشرفت، جایگاه اجتماعی، چالشهای کاری (برای نسل Z)، فرهنگ سازمانی عالی و محیط کاری جذاب (با امکانات رفاهی و آموزشی) میشود که به کارکنان کمک میکند تا به رویاهای خود برسند و وفادار بمانند...
استاد حسین طاهری در این فایل آموزشی به هفتاد آیتم رشد و تسلط در کسبوکار اشاره میکند که آن را جدول تناوبی رشد و تسلط در کسبوکار مینامیم.
برندسازی، مدیریت هدفمند شهرت و ایجاد تمایز شما از رقباست که فراتر از یک لوگو یا شعار عمل میکند و شامل برند شخصی، سازمانی و محصول میشود. این فرآیند به شما کمک میکند تا در صنعت خود به عنوان اولین، مالک ویژگیهای خاص و متخصص شناخته شوید و با این جایگاهیابی در ذهن مشتری، اعتماد و اعتبار کسب کرده و به فروش قدرتمندتر و سود بیشتر دست یابید...
پرورش مغز و تقویت تفکر مستلزم ایجاد تعادل میان دو نیمکره راست و چپ است. نیمکره راست مسئول خلاقیت، ادراک، تصویرسازی و تفکر کلینگر است، در حالی که نیمکره چپ با منطق، استراتژی، جزئینگری و نظم سروکار دارد. شناخت نیمکره غالب و تمرین برای تقویت نیمکره ضعیفتر، به بهبود عملکرد شناختی، کاهش استرس ناشی از تصمیمات شهودی یا وسواسی، و اتخاذ تصمیمات بهتر و جامعتر در زندگی شخصی و حرفهای کمک شایانی میکند.
فروش کمپینمحور را با درک نیازهای مشتری و تعیین ظرفیت بهینه خدمات (اینکه چند مشتری را میتوانید بهطور عالی خدمترسانی کنید) مسلط شوید. تقاضا را از طریق اعلامیه استراتژیک پیش از عرضه و ارتباطات شفاف ایجاد کنید، که حس مطلوب کمبود را پرورش میدهد. با کمی "جادو" خدماتی استثنایی ارائه دهید تا وفاداری بینظیر مشتریان را فراتر از صرف خرید، پرورش دهید...
از راهحلهای سریع و "مشکلات" احساسی فراتر رفته و با درک ریشههای آنها، "مسائل" را بهطور سیستمی حل کنید. تکنیک قدرتمند "۵ چرا" را برای تحلیل عمیق و روش SCAMPER را برای تولید راهحلهای نوآورانه بیاموزید. حل مسئله موثر نیازمند تفکر منطقی و اقدام قاطع است و مسائل تنها با عمل حل میشوند، نه صرفاً با تفکر...
سه ستون قدرت شخصی را شناسایی کنید: تخصص، اطلاعات و مرجعیت (کاریزما)، که شما را قادر میسازد بر دیگران نفوذ کنید. نفوذ واقعی بر پایه دانش عمیق، بینشهای منحصربهفرد و احترامی بنا میشود که از طریق صداقت و عملکرد مداوم در طول زمان بهدست میآید، که معمولاً حداقل ۱۰ سال طول میکشد. این امر وفاداری سالم و بلندمدت را پرورش میدهد و از وابستگیهای کاذب جلوگیری میکند...
قانون "۷ ساعت یا ۱۱ تماس" را کشف کنید: تصمیمات خرید مشتری نیازمند تعامل ذهنی مستمر با یک برند در طول زمان است. بازاریابی محتوایی این ساعات حیاتی را با آموزش و سرگرمی پر میکند و آشنایی و اعتماد را میسازد. این استراتژی مقاومت در برابر قیمت را به شدت کاهش داده و فروش را به یک فرآیند یکپارچه و ارگانیک تبدیل میکند، که به مشتریان احساس امنیت در تصمیماتشان میدهد...
بیاموزید چگونه از "قلابها" (محتوای ارزشمند و رایگان) و "آهنرباها" (محتوای نیازمند اطلاعات تماس) برای جذب مشتریان خاص و متخصص استفاده کنید. با ارائه ارزش بدون ریسک مانند چکلیستها یا ایدههای آماده، تخصص خود را نشان داده و اعتماد میسازید. این رویکرد تولید لید را خودکار کرده و به محتوای شما اجازه میدهد تا ۲۴ ساعته، حتی در طول شب، فعالیت کند و منابع را به میزان قابل توجهی صرفهجویی کند...
قدرت بازاریابی محتوایی را با تسلط بر پرسونای مشتری ایدهآل خود آزاد کنید، تا محتوای شما به جای شما بازاریابی کند. با شناسایی جمعیتشناسی، اهداف شغلی، ارزشها و ترسها، میتوانید محتوای واقعاً تاثیرگذار و مرتبط ایجاد کنید که عمیقاً با مخاطب شما ارتباط برقرار کند. این درک عمیق، هزینههای بازاریابی را به شدت کاهش داده و شما را به عنوان یک مرجع پیشرو تثبیت میکند و محتوای شما را به مؤثرترین فروشنده تبدیل میکند.
سود "واکسن نهایی" کسبوکار شماست که در شرایط بحرانی حفاظت حیاتی را فراهم میکند. ده دلیل رایج برای عدم دستیابی کسبوکارها به سود ارزشمند و پایدار را کشف کنید، از اهداف غیرواقعی و قیمتگذاری ضعیف تا عدم توجه به بهبود مستمر. با درک این مشکلات، میتوانید بهطور استراتژیک سلامت مالی شرکت خود را تقویت کرده و انعطافپذیری آن را تضمین کنید...
یک محصول واقعاً ارزشمند، زمان مشتری را صرفهجویی میکند، درآمد ایجاد میکند، درد یا احساسات منفی را تسکین میدهد و مزایای احساسی ارائه میدهد. این "ارزش حرف زدن" بهطور ارگانیک مشتریان را جذب کرده و با ترویج دهانبهدهان، هزینههای بازاریابی را به شدت کاهش میدهد. از "محصولات انتظارآفرین" مانند نمونههای رایگان یا محتوای آموزشی برای ایجاد اعتماد و جذب مشتریان بالقوه، قبل از خرید اصلی، استفاده کنید.
ریشههای مسئولیتناپذیری و اهمالکاری را که اغلب ناشی از "اصل لذت" و تمرکز بر لذت آنی است، کاوش کنید. کشف کنید چگونه کار زیاد و کمالگرایی میتوانند در واقع ناشی از مشکلات ریشهای در پیادهسازی باشند که منجر به فرسودگی و چرخه وظایف ناتمام میشود. با تعیین ضربالاجلهای واضح و واقعبینانه و اتخاذ اقدامات قاطع، بر این موانع غلبه کرده تا پیشرفت پایدار را تضمین کنید...
در بازاریابی، همه ارزشها یکسان نیستند؛ هر مرحله از قیف فروش نیازمند یک پیشنهاد ارزش متمایز است. پیشنهادات خود را دقیقاً متناسب با مرحله مشتری تنظیم کنید، از پرورش لید تا حفظ مشتریان موجود، تا پیام شما در هر گام از سفر مشتری طنینانداز شود. این رویکرد هدفمند، از دفع مشتریان بالقوه با ارائه ارزش نامرتبط در مراحل اولیه رابطه جلوگیری میکند...
mohammad sadrarhami
درود استاد
Majid momeni
متاسفانه متاسفانه برخورد داشتم و گذاشتمشون کنار و راحت کردم خودمو❤️
محمد شایان قلی زاده
حضرت استاد❤️
m hayati
خدارو شکر که مرد تاثیر گذار کسب و کار اینجا هم هست
sh sh
خوب شد ک اینجا هم اومدید😅🙌