ده دقیقه مکث (فصل چهارم): قسمت ۱۰ - درستی
Description
مدیتیشن ها و چالش های ما به صورت رایگان و بدون تبلیغ و فیلترینگ در اپلیکیشن ده دقیقه
امروز میخوایم به صلح درون برسیم! میخوایم ببینیم که چطور میشه با تعریف کردن درست ارزش هامون و مشاهده واقعیشون قدم بزرگی در حال رسیدن به صلح درون برداریم.
و امیدواریم این صلح درون در ما بتونه صلح رو به تمام دنیا هم هدیه بده...
تمرین ژورنال نویسی این هفته
در ادامه هفته سعی کن هر روز با موضوع صلح برای خودت ژورنال نویسی کنی. چه مواقعی در طول روز بود که تونستی ارزش هات رو بهتر مشاهده کنی؟ تونستی از فاصله احتمالی با اجرای این ارزش آگاه بشی؟ این درک چه تاثیری در حالت گذاشت؟ کجا بود که تغییری حس کردی؟ کجا بود که چیز جدیدی رو در مورد خودت کشف کردی؟ از این تجربه ها چه چیزهایی رو یاد گرفتی؟ آیا این درک تاثیری در صلحت با خودت گذاشت؟
از تجربیاتت در طول این هفته برای ما بنویس. میتونی در اینستاگرام برای ما پیام بفرستی یا دراستورهات مارو تگ کنی.
@10minpause
ممنون از شما 🩷
من دیشب حال روحیم خیلی بد بود امروز از خواب بیدار شدم اولین کاری که کردم این اپیزود و گوش دادم با این حال که دائم حواسم پرت میشد تمرکزم کم بود ولی حس اب روی اتیش و داره مغزم ممنون از شما
سلام، علی جان امیددارم حالتون عالی باشه، مدتی هست که اپیزود جدید نگذاشتید، و باز امیددارم در حال کار و تولید باشید، با آرزوی بهترین ها برای شما و همه دوستان شنونده در ده دقیقه
یه تجربه خواب داشتم که شنا میکردم توی اتاق، مدتی هست وسط مدیتیشن همراه شما، چند لحظه ای می تونم اون حس و تجربه کنم، و اینقدر لذت بخش هست که برای اون چند ثانیه های کوتاه دوباره میام و گوش میدم، میدونم ممکنه این ثانیه های کوتاه بلندتر بشه در ادامه، پس به امید آرامش درون و صلح بیرون، و شنا ( پرواز بادبادک ها ) در فضای اتاق هشتک زدن برای کانال خیلی سخته، نوشته ها میاد جلوی صفحه رو میگیره، توصیه میکنم اگه دیگران هم این مشکل و دارند هر زمان از روی سیستم کانکت بودند این کارو انجام بدن
اول ممنونم که با حوصله پاسخ شنونده هاتون میدی علی جان، به اینکه نوشتن ژورنال روزانه خیلی خوب داشت پیش میرفت که نظم و ترتیب ش بهم ریخت، اما تمام سعی خودم و انجام میدم تا دوباره نظم بگیره، ممنونم برای همه کارهای خوبت، باعث افتخار و سپاسی علی جان آبدینی ( شخصیت درون فیلم هامون )
اگه بخوام بیشتر پرحرفی کنم، این اپیزود کمکم کرد تا گول خودِ زیاد از حد مهربونم رو نخورم و به تصمیمات درستم شک نکنم و یا باباشون عذاب وجدان نداشته باشم...خودِ مهربونم (بهتره بگم خودِ نادان و جانفداکن) حاضره به من دروغ بگه...یه روز یه کشیده سنگین میزنم زیر گوشش بره تا آخر عمرم گریه کنه. (شوخی میکنم، قراره بغلش کنم و با فشار دستهام استخوانهاش رو بشکنم)
دیشب متاسفانه وقتی برای اولین بار این اپیزود رو گوش دادم نتونستم کامنت بذارم...ولی برای امشب که میخوام باز تمرینش رو انجام بدم، اینجام تا بگم خیلی کمککننده و زیبا بود! ممنونم ازتون ^^🎀