Discoverپادکست رادیو جناییسیاه‌خان (رمانخوانی) قسمت ۶ - هوس
سیاه‌خان (رمانخوانی) قسمت ۶ - هوس

سیاه‌خان (رمانخوانی) قسمت ۶ - هوس

Update: 2025-11-045
Share

Description

«رمان سیاه‌خان»


نوشتهٔ زنده‌‌یاد امیر عشیری


رمانخوانی با قاسم یوردخانی در پادکست رادیو جنایی



قسمت ۶ - هوس


پس از غافلگیر شدن ستوان آندره، سیاه‌خان و طارق، او و همراهنش را به سمت پاسگاه می‌برند و اونها رو رها میکنند. 

پس از اون، سیاه‌خان و طارق مجبور به ترک پناهگاهشان میشوند چرا که دیگر آسیلما برای آنان امن نیست؛ به این ترتیب سیاه‌خان به همراه طارق برای دیدار با مادر راهی امان‌آباد میشود.

زمانی‌که در خانه درکنار مادر و عمو مرالی مشغول صحبت هستند، جمیله که از قبل با طارق هماهنگ کرده به خانه سیاه خان می‌آید،

سیاه‌خان برای دیدن جمیله به اتاقی میرود که جمیله - به دور از چشم اهالی خانه - توسط طارق به آنجا راهنمایی شده.

جمیله علاقه وافری به سیاه‌خان دارد و با دیدن او ابراز احساسات میکند و درمقابل، سیاه‌خان نیز خشنود از دیدار جمیله، واکنش مثبتی نشان می‌دهد. نتیجه این دیدار چیزی نیست، جز هوس؛ و آن دو بدون احساس گناه مقصود خود را برآورده میکنند.

در همین اثنا مامورین دولت که در پی سیاه‌خان هستن به خانه او می‌رسند و همین امر، سیاه خان و طارق را مجبور به ترک آنجا میکند، چرا که مامورین دولت به دنبال دستگیری او هستند.

بعد از آنکه مادر در را برای مأمورین باز میکند و مامورین تمام خانه را تفتیش میکنند و اثری از سیاه‌خان پیدا نمی‌کنند، از آنجا می‌روند.

جمیله در بین گفته‌های مادر سیاه‌خان از وجود گلچهره و عشق او و سیاه‌خان مطلع میشود و حسادت زنانه‌اش خشم او را برافروخته میکند، تا جایی که در ذهنش تصمیم به لو دادن سیاه‌خان می‌گیرد، ولی او نمی‌تواند این کار را انجام بدهد، چون که او، سیاه خان را دوست دارد و عاشقانه در صدد تصاحب مرد حادثه‌هاست.

درست زمانیکه همه تصور می‌کنیم: مامورین خانه را ترک کرده‌اند، یکی از افراد گروه خود را در خانه مخفی کرده ، به این منظور که اگر سیاه‌خان در جایی مخفی شده باشد و یا بعد رفتن مامورین دوباره به خانه برگردد، او را غافلگیر کند و به جایزه‌اش که ترفیع درجه است برسد.

شب هنگام زمانی که آن سرباز یعنی «خدا کرم» که در خانه مخفی شده ، برای جستجو و تفتیش از کمین خود بیرون می‌آید، در حال وارسی خانه است که سیاه‌خان او را غافلگیر می‌کند. سیاه‌خان خانه را ترک نکرده، و بالای بام طویله مخفی شده بود.

اکنون خداکرم در چنگ طارق و سیاه‌خان است. وقتی طارق از سیاه‌خان درباره سرنوشت خدا کرم و اینکه با او چکار میخواهد بکند میبرسد، سیاه‌خان می‌گوید که تصمیم دارد خدا کرم را به‌قتل برساند و بعد از امان‌آباد به جایی امن برود. خداکرم که خود را در یک قدمی مرگ می‌بیند حسابی ترسیده، سعی می‌کند روحیه نظامی خود را حفظ کند و ترسش را بروز ندهد. 

سیاه‌خان برای آخرین خدا‌حافظی، نزد مادر می‌رود. او هنگام خداحافظی و ترک خانه، جمیله را به مادر می‌سپارد. سیاه‌خان دیگر آن سیاه سابق نیست چرا که ماجراهای پیش آمده، شخصیت او را بکلی دگرگون کرده.

Comments (2)

Masoud soleymani

سپاس از شما هم داستان پرکشش و هم روایتگری زیبا و دلنشین 🌹

Nov 5th
Reply

اف ق

خیلی قشنگ عالی اجرا کردید ممنون

Nov 4th
Reply
loading
In Channel
loading
00:00
00:00
1.0x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

سیاه‌خان (رمانخوانی) قسمت ۶ - هوس

سیاه‌خان (رمانخوانی) قسمت ۶ - هوس