سیاهخان (رمانخوانی) قسمت ۴ - کمینگاه باد
Description
«رمان سیاهخان»
نوشتهٔ زندهیاد امیر عشیری
رمانخوانی با قاسم یوردخانی در پادکست رادیو جنایی
قسمت چهار - کمینگاه باد
بعد از کشتهشدن عقیل به دست عوامل خان، سیاهخان شبانه وارد عمارت امامقلیخان میشود. او در اتاق خوابخان، او را به زانو درمیآورد، اما در لحظهی خشم از جانش میگذرد. با این حال، خان دیگر حتی لحظهای از فکرانتقام بیرون نمیآید.
در همین زمان، قربانعلی راهزن با کشتن عقیل، برادر سیاهخان، در دستگاه امامقلیخان جایگاهی برای خود دستوپاکرده و از او باج میگیرد. صادقمحمد نیز که موقعیتش را در خطر میبیند، تصمیم میگیرد با کشتن سیاهخانجایگاه ازدسترفتهاش را بازپس بگیرد. هر دو — صادقمحمد و قربانعلی — در اندیشهی حذف سیاهخاناند، اماخاطرهی تلخ رویارویی با او هنوز در ذهنشان زنده است.
در سوی دیگر، سیاهخان که بارها با دشمنان انتقامجو روبهرو شده، همیشه جوانمردی را پیشه کرده است. او همانشب در اتاق امامقلیخان از جانش میگذرد و زمانی که راز جغتای، جاسوس ازبک، فاش میشود نیز جان او رامیبخشد. سیاهخان و طارق پس از تحویل جغتای به پاسگاه، راهی امانآباد میشوند. تنها کسی که از ورودشانباخبر است، عمو مرالیجان است؛ او هشدار میدهد که روسها، امامقلیخان و قربانعلی همگی در پی کشتنسیاهخاناند.
در همین گیرودار، شورَک با خبری مهم میرسد: افراد قربانعلی پدرش را ربودهاند تا سیاهخان را به دام بکشانند. اماسیاهخان که در تیراندازی، یکّهسواری و تدبیر بینظیر است، به همراه طارق نقشهای میکشد. آنها در خانهیصفرعلی موفق میشوند رجب را به دام اندازند و او اقرار میکند که صفرعلی را به آسیاب کهنه بردهاند. در این میان،امامقلیخان در آتش انتقام خون پسرش، فرهاد، همه چیز را زیر نظر دارد.
قربانعلی راهزن که در پی خوشخدمتی به خان و بهدستآوردن جایگاهی در دستگاه اوست، آخرین تلاشش را برایکشتن سیاهخان انجام میدهد. اما این سیاهخان و طارق هستند که با زیرکی و شجاعت، ورق را برمیگردانند و باردیگر برندهی میدان میشوند.
























مرسی مرسی ، واقعا هر چه بیشتر جلوتر میریم داستان جذابتر میشه و جذابیتش با اجرای خوبتون دلنشین تر
سپاس از اجرای عالی شما خیلی جالبه