Discover1001 شبشب ۱۲۸- حکایت ملک‌نعمان و فرزندانش
شب ۱۲۸- حکایت ملک‌نعمان و فرزندانش

شب ۱۲۸- حکایت ملک‌نعمان و فرزندانش

Update: 2025-07-104
Share

Description

«من بهشت جزیرۀ کافور و قلعۀ بلور بگشتم و حاکم آن جزایر ملک شهرمان نام داشت و او را دختری بود دنیا نام. با من گفتند که او مصور صورت این غزال است...»


به پایان حکایت عزیز و عزیزه رسیدیم. شنیدیم که عزیز در پی خیانت‌هایش مردانگی‌اش را از دست داد؛ اما عزیزه که در عشق عزیز مرده بود، پارچۀ نفیس و عجیبی را که از دلیلۀ محتاله گرفته بودند، به همراه نامه‌ای برای او به یادگار گذاشته بود. عزیز امشب نامۀ عزیزه و پایان سرگذشتش را روایت می‌کند. با صدای فاطمه سالاروند شب ۱۲۸ را بشنوید.


بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۲۸:

تفریط (در چیزی): نابود و ضایع کردن آن

مصور: نقاش

تمثال: تصویر

خداوند: مالک، صاحب

حیله: ابزار، چاره

سرشک: گریه


Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

شب ۱۲۸- حکایت ملک‌نعمان و فرزندانش

شب ۱۲۸- حکایت ملک‌نعمان و فرزندانش