شب ۱۳۴- حکایت ملکنعمان و فرزندانش
Description
«عجوز گفت: آرزوی من همه آن است که صلاح تو در آن باشد و قصد من این است که چنو آفتابرو و زهرهجبین نصیب چون تو ماهمنظر شود و اگر من میانۀ شما را جمع نکنم زندگی من چه سود دارد؟ که من عمری در مکر و خدعه به پایان آوردهام...»
شنیدیم شاهزاده تاجالملوک در عشق سیده دنیا، دختر ملکشهرمان، خود را به صورت تاجران درآورد و به واسطۀ پیرزنی ندیم شاهدخت شروع کرد به نامهنگاری با او. ادامۀ ماجرای این نامهنگاری عاشقانه را با صدای فاطمه سالاروند در شب ۱۳۴ بشنوید.
بعضی واژههای دشوار شب ۱۳۴:
قرطاس: کاغذ
تعب: زحمت، خستگی
مهابت: هیبت، شکوه
سطوت: ابهت، شکوه
تپانچه: سیلی
کرّت: دفعه
مفتون: شیفته
ملامت: سرزنش
تجاهل و تغافل: خود را به نادانی زدن
فتّان: فتنهگر، زیبا و دلفریب
خدیعه: فریب و نیرنگ
دهلیز: راهرو
حاجب: دربان، نگهبان
صنعت: هنر، مهارت
▪️قصهخوان: فاطمه سالاروند
▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح
▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)
▪️رژیسور: فاطمه مهربان
▪️طرح و تهیه: امید مهدینژاد
▪️تهیهشده در: استودیو سهنقطه
پادکست هزارویکشب را در کستباکس و اسپاتیفای و شنوتو بشنوید.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
البته الان فهمیدم فقط ابتدای اپیزود جابجا شده با قسمت ۱۳۵،دم همگی گرم،خدا قوت⚘️🥀🌹❤️❤️❤️
سلام و درود جناب فتاح قسمت ۱۳۴ کلا نیست،اشتباهی ۱۳۵ رو گذاشتید گویا