شب ۱۳۵- حکایت ملکنعمان و فرزندانش
Description
«پس هر دو ماهرو همآغوش گشته لب یکدیگر همیبوسیدند و یکدیگر را تنگ در آغوش میکشیدند تا روز برآمد...»
در شبهای گذشته شنیدیم که شاهزاده تاجالملوک عاشق شاهزادهخانم دنیا دختر ملکشهرمان شد و چون جواب منفی شنید، عزم کرد که از راهی دیگر دل سیده را به دست آورد. پس از نامهنگاریهای متعدد، با روشی روانکاوانه ریشۀ عشقستیزی شاهدخت را دریافت و او را عاشق خود کرد. پس قرار شد پیرزن ندیم شاهزاده خانم تاجالملوک را در لباس کنیزکی مخفیانه به نزد او ببرد. ادامۀ قصه را بشنویم.
بعضی واژههای دشوار شب ۱۳۵:
عادت معهود: عادت آشنا، رفتار همیشگی
منادی: ندادهنده، جارچی
تمهید: برنامهریزی
حقه: جعبۀ کوچک چیزهای ارزشمند
غرفه: اتاق
آستانه: دم در، پیشگاه
ریب: شک
مقال: گفتار
▪️قصهخوان: فاطمه سالاروند
▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح
▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)
▪️رژیسور: فاطمه مهربان
▪️طرح و تهیه: امید مهدینژاد
▪️تهیهشده در: استودیو سهنقطه
پادکست هزارویکشب را در کستباکس و اسپاتیفای و شنوتو بشنوید.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
سلام بر تیم ارزشمند و موفق این پادکست. شما خیلی عالی پیش می رفتید و کارتان هم کم نظیر بود. حیف است که الان چند هفته شده که هیچ خبری از شما نیست. امیدوارم در سلامت باشید و به زودی برگردید و کار را ادامه دهید.