شب ۱۳۶- حکایت ملکنعمان و فرزندانش
Description
«جلاد تیغ را بلند کرد و خواست که تاجالملوک را بکشد که ناگاه...»
شاهزاده تاجالملوک عاشق دختر ملک شهرمان، سیده دنیا، شد و بالاخره با هزار حیله و ترفند دل دختر را به دست آورد و شش ماه مخفیانه با او در کاخش به عشق و کامرانی سر کرد. اما بالاخره راز آشکار شد و تاجالملوک را گرفتند و در محضر ملک شهرمان آمادۀ اعدام کردند. قسمت پایانی حکایت تاجالملوک را با صدای فاطمه سالاروند بشنویم.
بعضی واژههای دشوار شب ۱۳۶:
کوس: طبل جنگی
کرنای: قرهنی، شیپور جنگ
مقاتله: جنگ
باذل: بخشنده
نطع: سفرۀ چرمی (که رسم بوده زیر پای اعدامی میانداختهاند)
قبضه: دسته
پذیره: استقبالکننده
▪️قصهخوان: فاطمه سالاروند
▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح
▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)
▪️رژیسور: فاطمه مهربان
▪️طرح و تهیه: امید مهدینژاد
▪️تهیهشده در: استودیو سهنقطه
پادکست هزارویکشب را در کستباکس و اسپاتیفای و شنوتو بشنوید.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
کجایید بزرگواران؟ ما را وسط قصه رها کردید
سلام. بسیار سپاسگزارم از زحمات شما تیم فعال و خوش ذوق و تلاشگر لطفاً قسمت های بعدی را منتشر بفرمایید. این قدر وقفه نداشتید. خدای ناکرده اتفاقی که نیفتاده است ؟
درود لطفا قسمت جدید رو بسازید سپاس