Discoverرواق / Ravaqگوهر مخزن اسرار همان است که بود ۲۱۳
گوهر مخزن اسرار همان است که بود ۲۱۳

گوهر مخزن اسرار همان است که بود ۲۱۳

Update: 2025-01-19132
Share

Description

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۲۱۳

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن


گوهر مخزن اسرار همان است که بود

حقه‌ی مهر بدان مهر و نشان است که بود

عاشقان (محرم) زمره‌ی (اسرار) ارباب امانت باشند

لاجرم چشم گهربار همان است که بود

از صبا پرس که ما را همه‌شب تا دم صبح

بوی زلف تو همان مونس جان است که بود

طالب لعل و گهر نيست وگرنه خورشيد

همچنان در عمل معدن و کان است که بود

کشته‌ی غمزه خود را به زيارت (می‌آی) درياب

زان که بيچاره همان دل‌نگران است که بود

رنگ خون دل ما را که نهان می‌داری

همچنان در لب لعل تو عيان است که بود

زلف هندوی (زلف) تو گفتم که دگر ره نزند

سال‌ها رفت و بدان سيرت و سان است که بود

حافظا بازنما قصه‌ی خونابه‌ی چشم

که بر (در) اين چشمه همان (نه آن) آب روان است که بود



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands

Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
Comments (93)

Benyamin Mokhtari

آیندگان «سوز و سرمای زمستون» رو نمیفهمن

Jan 22nd
Reply

shasha

سلام من همونی ام که پادکستو بترتیب گوش نمیدم، رندم گوش میدم ولی شانسی مرتبط با نیازمه مطالب اپیزود. خواستم بگم علاوه برا مرتبط بودن همیشه یه نکته یا جمله ای هم توش گفته میشه که برام نشونه تایید انتخابم میشه. فانه ولی بامزس. مثلا یکیش اولش دختربختیاری بود که من بختیاری.ام. این یکی خواب محمد اصفهانی بود:)) اخه من دقیقا دو روز چت زده بودم رو اصفهانی بی دلیل ازاینور اومدم شمارو گوش بدم دیدم عه اصفهانی اوری ور 😅

Jan 20th
Reply

یزدان

دقت کردین هر جا گفته های عرفا و علم یکیه این رو برای تایید عرفان استفاده میکنه هر جام نبود مگه اسرار رو همه کس نمی فهمن حتی اگر فریاد بزنی

Jan 20th
Reply

یزدان

اگه میخواید یه مسال واقعی از مرید و مراد و پیر و عرفانی گری رو بخوام مثال بزنم که عملی نیست به محمد شاه که قام مقام فرهانی رو گشت و مرادش و پیرش رو به جاش نخست وزیر مرد رو مثال میزنم لطفا اگر در این مورد اطلاعات میخواید اپیزدی جدید پادکست رخ رو گوش کنید

Jan 20th
Reply

mostafa kazemi

عالی

Jan 20th
Reply

Sayeh

عالی، مثل همیشه. قصه ماهی و دریا خیلی رقیق بود؛ اینکه ماهی انگار نمیدونه سرانجامش در فراق چطور میشه…فراق بستری است برای درک عمیق تر عشق و سوختن و فناشدن در آن…

Jan 20th
Reply

Sf Adnani

اومدیم و اومدیم رسیدیم به نمره٢١٣ ... که کبریت کشیدی زیر دلمون ❤️‍🔥 ماهی و دریا ❤️‍🔥

Jan 20th
Reply

سارا

شیطنتتون منو کشته ❤️

Jan 20th
Reply

mar90 da

❤️

Jan 19th
Reply

Mehrnush Ka

عاشق به فتنه سیر ز معشوق نگردد ماهی طلب آب کند گرچه غذا شد فرزان جان دل ما که رفته که رفته دیگه مونده دو تا چیزی که داریم یکیش هم این جانه… گاهی حس میکنم این جان هم بردی و من هنوز تنم داغه و نفهمیدم… دیگه زبان قاصره از گفتن بسیاااار که در دل تنگ بوده و هست و خدا میدونه که خواهد بود…

Jan 19th
Reply

Maryam Naghizadeh

موسیقی اول برنامه من رو یاد شعری انداخت که مادر بزرگم میخوند میگفت مي گن اسبت رفيق روز جنگه مو مي گويم از او بهتر تفنگه سوار بي تفنگ قدرت نداره سوار وقتی تفنگ داره سواره تفنگ دسته نقره م رو فروختم براي وی قباي ترمه دوختم فرستادم برايش پس فرستاد تفنگ دسته نقره م داد و بيداد با اینکه اول برنامه می‌گفت همه چیم یار غیر تفنگم! ولی این حتی تفنگم داد به یار .......

Jan 19th
Reply (1)

Niloofar

40:11 چقدر این ده دقیقه جریان سیال ذهن تون لطیف بود. صبح که برای اولین بار شنیدم خیلی لذت بردم و تا عصر که دوباره بتونم بشنومش، بارها بهش فکر کردم و قلبم و‌ لمس کرد اون ماهی عاشق. عاشق به فنا سیر ز معشوق نگردد ماهی طلب آب کند گرچه غذا شد 🐟 دریا برای مردن ماهی بی اختیار فاتحه می‌خواند ماهی به خنده گفت که گاهی، هجرت علاج عاشق تنهاست اما درون تابه نمی پخت، از بس که بی قرار "وطن" بود ... سیر نمیشم از شنیدن این چند دقیقه 🥲🪷

Jan 19th
Reply

Melikaabdikia

07:27 اين موزيك توركى اسمش”göç” هست يعنى"مهاجرت"، مضمون ترانه مهاجرته و قصه ش مربوط مى شه به دوره اى كه ارامنه بدليل تصفيه ى نژادى از طرف امپراتورى عثمانى مجبور به تَرك منطقه ى آناتولى شدند، و چه غربت و سوزى درش موج مى زنه… منو ياد همون "ماهى" انداخت كه دريا براى هجرتش بى اختيار فاتحه مى خوند…

Jan 19th
Reply

Asiyeh

49:53 فرزآن من از شنیدنت حس غنا دارم و ساعت همنشینی با صدای سخن عشق از دور آفاق قدم بیرون مینهم و از عمرم حساب نمیشه🍃

Jan 19th
Reply

Hamed Maleki

ای جانم فرزان جان.سرگشته کردی مرا تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا تو دیدی هیچ ماهی را که او شد سیر از این دریا

Jan 19th
Reply

Asal

حس خوبی از پادکستتون میگیرم🩵🙏🏻ولی چرا اولش میگی شستن یک فنجان؟!!! شعر سهراب رو تغییر دادی

Jan 19th
Reply

Maedeh

❤️❤️❤️

Jan 19th
Reply

Mrs. Matloub

جناب رنجبر هیچ جای هذلولی نیومده وسط صدای سخن عشق یه استراحت میرید احیانا؟! هذلولی ظاهراً به فکر ما عقب ماندگان نبوده

Jan 19th
Reply (1)

Roz K.A

فرزان جان " ماهی و دریا " ، "نمک و دریا " ، چطور ؟ شعری که میگه " عشق در تنِ تو، کهن و ازلی است، آن سان که نمک جزئی از دریاست" - "نزار قبّانی"

Jan 19th
Reply

zari rahimi

سلااام . کم کم دارم وزن شعرو یاد می گیرم فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن 🙂

Jan 19th
Reply
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

گوهر مخزن اسرار همان است که بود ۲۱۳

گوهر مخزن اسرار همان است که بود ۲۱۳

فرزآن