33
Update: 2023-06-2388
Description
33
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
In Channel
احساسات آنا رو کسی درک میبینه که عشق رو تجربه کرده.البته عشق داغ اوایل جوانی.
مقایسه افکار زنان و مردان و علت عدم درک متقابل به خوبی توصیف شده . این کتاب برای مجردها تجربه یک زندگی است. البته تاثیر مورفین بر افکار آنا و ایجاد بدبینی و افکار منفی را نباید نادیده گرفت
این اپیزود اصلا مورد علاقه ی من نبود. حالت های آنا رو بیش از حد وصف کرده بود. خیلی ام از آنا متنفر شدم. نه به این دلیل که به شوهرش خیانت کرد بلکه به این دلیل که خودشو از چشم مینداخت با این کارای مسخره و عجیبش. تکلیفش با خودش معلوم نبود.
خوانش این قسمت عاااااالی بووود 🙏
چقدر زیبا احساسات بیان شد و چقدر خوانش این قسمت عالی این احساسات رو انتقال داد
چقدر دقایق آخری زندگی آنا سخت و دلخراش بود. و چه عالی آقای عمرانی این لحظههای نفسگیر را خواند. تنفس آخر بخش هفتم را من هم مثل آقای عمرانی نفس عمیق کشیدم. عالی بود.
آنا 💔💔💔💔
چرا نویسنده پس از ذکر واقعه به اون هولناکی به کتاب سرگئی ایوانوویچ پرداخته؟ درک نکردم
توصیف زنجیره افکار آنا، بسیار زیبا بود و شاید اولین نمونه بیان جریان سیال ذهن و مقدم بر ویلیام جیمز و جیمز جویس و دیگران باشه. این درکِ تولستوی از درونیات افراد و تلاشش برای نمایاندن افکار و انگیزه های آنا و سایر زنان داستان بسیار ستودنی است، بخصوص وقتی در آن زمانه دور.
نه من دیگر نمیگذارم که عذابم بدهی... اما این جمله نه خطاب به خودش بود و نه به ورونسکی! پس خطاب به کی بود؟!!
واقعا ناراحت کننده بود. کاش نه عشقی به اون بزرگی رو تجربه میکرد نه نفرتی به این زیادی رو میچشید و به زندگی معمولی خودش ادامه میداد که البته در اینصورت داستانی به این جذابی قابل نوشتن نبود💔
آخر تمام خیانتها سیاه روزیه. و چه زندگی و مرگ دردناکی. کاش انقدر خودخواه نبود. کاش عشقش به پسرش بیشتر و عمیقتر بود که اونو تو همون زندگی نگه داره. کاش این هوس گناه آلود رو بجای عشق، اشتباه نمیگرفت. کاش ورونسکی بدون تقاضای دیدنش به تاشکند رفته بود
الان رسیدم به جایی که آنا خودکشی کرد، تو هر لحظه حسمو نسبت به واقعه درحال گذار مینویسم و نمیذارم دونستن پایان نظرمو تغییر بده و حالم رو از تازگی بندازه،به شدت از مردن آنا دلگیر شدم
چقدر جالبه رابطه بین فکر و احساس، لوین وقتی عاشق شده بود همه آدمارو دوست داشت همه چی واسش دلپذیر بود، همه چی آرومه، من چقد خوشبختم آنا دنیارو پر نفرت و تمام آدمارو در فکر دریدن همدیگه و چقدر وحشیانه میدید و واقعیت چی بود، دنیا نه اون بود و نه این، واقعیت دنیا چیه، کی میدونه، همه چیز بسته به درک ما از مسائل، مکانها، ودر کل درک ما از هستی داره، و واقعیت هیچکدوم نیست، شاید سگها مارو موجوداتی وراج و بی ثبات میبینن، واس مگسها ما غذای متحرکیم، مغزم داره پریود میشه
همه رو تجزیه و تحلیل کرد، خودش تو رابطه با ورونسکی واقعا دنبال چی بود؟ تجزیه و تحلیلاش فوق العاده درست به نظرم اومد، اکثر رابطه هایی که اسمشونو عشق، یا دوست داشتن شدید میدونیم، نیازهای دیگه ای در خود ماست، اسم بهتر واسش گرایش، آنا و ورونسکی بهم گرایش پیدا کردن، وهر گرایشی دلیلی داره، حتی دوست داشتن هم واسش زیاده رویه، عشق که اصلا یه چیز دیگه اس، گمونم عشق فقط تو افسانه ها قابلیت رخ دادن داره