تصور کن – سیزده: تن زن
Description
تصور کن -سیزده: تن زن
کابوس میبینم که لخت نشستهام؛ لب حوض؛ کنار دیوار خاکی خانه قدیمی پدری. و ناگهان مردی مرا میبیند! پنجاه سال است که این هراس، من ۵۵ساله را رها نمیکند. چرا؟ چقدر معماهای حل نشده داریم! آیا مردها هم، از این ترسها دارند؟ زنهای دیگر سرزمینها چه؟ سوای راست یا تخیلیبودن تعبیر خواب، یا حد دقت و درستی تحلیلهای روانکاوانه دوران کودکی، آیا رمز و رازی در بدن زن هست که آن همه و این همه، تا هنوز مایه بگومگو ست؟ مگر بدون تن زن، ادامه زندگی ممکن است؟
در سیزدهمین قسمت از مجموعه پادکستهای «تصور کن»، ماهمنیر رحیمی به این میپزدازد که چرا در جمهوری اسلامی بدن مردانه، تقریبا همه جا سمبل قدرقدرتی و اقتدار است؟ ولی تن زنانه باید مطلقا پردهنشین پنهانی باشد؟
طی دو پادکست پیش، به پرسشهایی پرداختیم اجمالی، بر حجاب اسلامی، و بدن مردانه-زنانه. امروز بپرسیم چرا بدن مردانه، تقریبا همه جا سمبل قدرقدرتی و اقتدار است؟ ولی تن زنانه، گاه چون گل، پریپیکر پیداست؛ نماد تمامعیار زندگی و زیبایی. و گاه، مثل گلاب، باید مطلقا پردهنشین پنهانی باشد؟ با کدام حکم ازلی؟ متولیان دین، چرا ولی تن و جان و مال ما شدند؟! چرا نامبردن از شاخص بلوغ جنس زن، برجستگی اعضای شیردهی به نوزاد، تابو ست؟ چرا حتی اسم پستان را نباید برد؟!
#تصورکن #تصور_کن #پادکست #حجاب_اجباری #نه_به_حجاب_اجباری #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا