Discoverآوای کتابکداستان کرم رو بگیر
داستان کرم رو بگیر

داستان کرم رو بگیر

Update: 2021-04-033
Share

Description

در یک صبح گرم تابستونی که کریسی داشت توی خاک‌ها رو نوک می‌زد، کرمی رو دید که توی خاک‌ها داشت به راه خودش می‌رفت. کریسی قدقد کرد: «کرم‌ها خیلی خوشمزه‌ان.» آروم به طرفش رفت. همین که خواست اون رو نوک بزنه، کرم رفت توی سوراخی که در زمین بود. کریسی که از فرار کرم داشت دیوونه می‌شد، با عصبانیت توی سوراخ رو نوک زد. بعد از مدتی دست برداشت و دوباره رفت به سراغ برچیدن دونه‌ها. اما حواسش جمع بود تا اگه کرم دوباره از سوراخ بیرون اومد، اون رو ببینه.


داستان کرم رو بگیر


https://ketabak.org/d90j7

Comments 
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

داستان کرم رو بگیر

داستان کرم رو بگیر