رادیو مرز ۸۵ - والدین آزارگر
Update: 2025-12-06
223
Description
روایت فاصلهای که رفتار آزارگرانهی والدین با فرزندان در خانواده به وجود میآورد.
اسپانسر: مداینفینیت
موسیقی تیتراژ: گروه کلی
موسیقی متن: No.1 A Minor Waltz - Esther Abrami
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
In Channel
























به نظرم آخرین نفر خودش یک والد کنترلگر و دگم بود
بغض تو صدای تک تکشون بغض تو گلوم آورد. از به یاد آوردن تمام ظلمهایی که از طرف هم مادر هم پدرم بهم شد و هیچی نتونستم بهشون بگم 😢
متاسفم برای این تجربههای دردناک. برام عجیب بود که اکثرا فرزند اول خانواده بودن 😔
یکی از دردناک ترین اپیزودهای رادیو مرز بود، فکر نکنم با هیچ قسمتی اینقد گریه کرده باشم، از ته قلبم برای همتون آرزوی خوشبختی میکنم.
وای از پدر و مادری که حتی حاضر نیستن اشتباهاتشون رو قبول کنن 😔 اگر قبول کنن و بگن دخترم(پسرم) حق با توعه من اشتباه کردم معذرت میخوام شاید آدم بتونه ببخشه اما این انکار کردن و اینکه میگن اون زمان همه این مدلی بودن این خیلی بدِ ، من که هیچوقت نمیتونم ببخشم💔 خیلی موضوع خوبی بود مرضیه جان ممنونم ازت ، من یه جورایی همه دوستانی که داستانشون رو تعریف کردن رو درک میکنم امیدوارم یه روزی بتونیم پدر و مادرها رو ببخشیم❤️🩹😔
ما هر چی میکشیم از این پدر و مادرهاست
صحنه ای که گلناز از صورت خشمگین مادرش توصیف کرد کابوس هر شب منه!
دوران کودکی فکر میکردم همه خانواده ها آنقدر ترسناک هستن ولی بعدها فهمیدم نه .برای همه زندگی آنقدر تلخ نیست.
اون قسمتی که اون خانم گفتن پدر و عموشون به اون شکل کتکشون زدن😐وای خدایا باورم نمیشه چطور تونستن.وای
از صمیم قلب آرزو میکنیم چنین پدر و مادرایی به بدترین شکل ممکن سرشون در بیاد
منم همینطور، آرش، منم ...
میخواستم به اون خانمی که درباره کتک زدن پدر و عموشون گفتن بگم عزیزم این عمل خیلی وحشتناک بوده و مگه امکان داره کسی بتونه فراموش کنه . من خودم به عنوان کسی که از پدرم بارها کتک خوردم و حتی تو سن های خیلی بالا و آنقدر کتک ها شدید بوده که یه جوری وقتی عصبانی میشد سر چیزهای خیلی جزئی مثلا یه مهمونی نرفتن که کاملا حالت جنون بهش دست میداد که میترسیدم واقعا آسیب جدی ببینم یا کشته بشم که فرار میکردم تا الان که چهل سال به بالا هستم هیچ وقت یادم نرفته ولی پدرم کاملا انکار میکنه و اصلا یادش نیست . من اصلا هیچ علاقه ای به پدرم ندارم و بارها مرگش رو تصور کردم و پیش خودم گفتم که حتی ذره ای اشک نمی ریزم . حتی من وقتی دختر نوجوونی بودم با وجود اینکه اصلا نمیتونستم و نمیخواستم با پسری دوست بشم بهم میگفت اگه زمانی بفهمم با پسری ارتباط داری به باغچه حیاطمون اشاره میکرد و میگفت همین جا سرت رو گوش تا گوش میبرم . میخواستم بهت بگم تو بهترین مادر دنیایی که آنقدر نسبت به بچه هات حساسی .
آرش جان 😔😔
لیلا جان! تنها نیستی من هم وقتی راجع به سی سال پیش حرف میزنم انگار همین دیروز اتفاق افتاده. حتی توی خواب و رویا هم هنوز به خانهی بچگی و اون خاطرات تعلق دارم.
من دارم مادر میشم و چقدر این اپیزود تلنگر بزرگی به روحم زد و منو پرت کرد به دوران کودکیم تنبیه های بدنی و لفظی ...چقدر این اپیزود برای خیلی از ماها قابل لمس بود ...کاش همه ی مادر پدرا بتونن به خود اگاهی برسن.ممنونم ازت مرضیه جانم
آقای مجید با تک تک سلولام درکت میکنم و میفهمم چی میگی. در ضمن صدای قشنگی هم داری
چقد روابط انسانی پیچیده اس.....
مرضیه نازنین، امیدوارم مخاطب پادکست با ارزشت هر روز بیشتر بشه و آدم های بیشتری با شنیدن قصه های هم التیام پیدا کنند، درس بگیرند و راه های بهتری رو برای زندگی انتخاب کنند. 💚
والدین به علت کم دانی و کم دانشی خیلی وقتا باعث آزار فرزندان شدند که این ناخواسته و از روی جهل بوده مطمئنا فراموش کردن و بخشیدن آزارهای شدید خیلی سخته ولی از ته قلب ببخشید و کمتر بهش فکر کنید تا آرامش داشته باشید
مرز همونجایی درست میشه که تجربه تلخ بقیه رو عادی و طبیعی بدونیم. مرسی مرضیه بابت آگاهی بخشیت ♥️