رود: قسمت بیستم: تقصیر تو نبود(8)
Update: 2024-03-18
2,330
Description
نسخه ای که می شنوید بخش صوتی سری "رود" هستش که روی یوتیوب جریان داره. برای دسترسی به نسخه ویدیویی و باکیفیت این قسمت و مجموعه کامل قسمت ها می تونید همراه ما باشید. رود با لطف شما اینجا جاریست: یوتیوب /// کتاب معرفی شده در این قسمت: تقصیر تو نبود. رهایی از شرم ناشی از سوءاستفاده در دوران کودکی با استفاده از نیروی شف اثر بورلی انگل -ترجمه سروه ویسی، خدیجه نادری زاده- نشر ارجمند
In Channel
























مجتبی شکوری عزیز در «قعر چاه»ترین روزهای زندگیم به این مجموعه گوش دادم...متشکرم ازت...من غزالم...
مجتبی جان و همه عزیزان تقصیر ما نبود 👍🏻👍🏻
خدایا شکرت بابت این که مجتبی شکوری را آفریدی. خدایا ممنونتم 🙇🏻♀️🙇🏻♀️.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
فوق العاده بود مرسی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🙏🙏🙏🙏🙏🌷🌷🌷🌷🌷🌷
لذت محض بود
چقدر بغض خفه شده تو این اپیزود ست
اقای شکوری عزیز خییلی ممنونم بابت زحماتی که میکشین❤️ نمیدونم چرا حرفهاتون منو یاد قدم های دوازده گانه ان ای(NA)میندازه
اقای شکوری عزیز خییلی ممنونم بابت زحماتی که میکشین❤️ نمیدونم چرا حرفهاتون منو یاد قدم های دوازده گانه ان ای(NA)میندازه
لرزش صدات تو این اپیزود برام این معنی رو داشت که تو داشتی با خودت حرف میزدی بعد با ما... مرد دوست داشتنی!
چقدر باعث شعف که با شما در یک زمانه و تاریخ زندگی میکنم. نمیتونم توصیف کنم چقدر یاد گرفتم ازتون و بسیار افتخار میکنم به شما. چقدر جسارت میخواد عذرخواهی کردن و شفاف شدن. از این جسارت شما هم کلی درس میشه گرفت. بی صبرانه منتظرم کارهای جدید شما رو با جان دل ببینم و بشنوم. بی نهایت از شما سپاس گذارم.
شعر آخر اشکمو درآورد...🥲
آقای شکوری با هیچ واژه ای نمیتونم از شما تشکر کافی رو انجام بدم.... این اپیزود ها خیلی برای من مفید بود. خیلی آروم تر شدم مخصوصا با نامه ای که برای کودک درونم نوشتم. و این اپیزود... اصلا حرفی برای گفتن باقی نمیمونه یکی از تاثیرگذارترین اپیزودهایی بود که شنیدم بی نهایت از شما بابت این اپیزودهای فوقالعاده ممنونم و از خودم هم ممنونم که برای خودم وقت میذارم و تلاش میکنم زندگی و روح آرومی داشته باشم.
فقط شعر اخر که چندین بار گوش،کردم با دل و جانم و اشک ریختم به خاطر چیزهایی که تقصیر من نبود...
من از این سفر کلی مطلب یاد گرفتم تونستم علیرضای کوچولو رو بیاد بیارم اما مشکل اینه وقتی میخام بشینم به ترس هام فکر کنم احساس میکنم حافظم ماهی شده و هیچی یادم نمیاد در حالیکه من حافظه وحشتناک قویی دارم حتی دیالوگ ها و چت های فلان شخص ک سه سال پیش کردم رو یادمه اما نمیدونم چرا در مورد خودم اینجور نیست انگار هرچی ک شرمگینم میکنه یا ناراحتم میکنه ذهننم خوب بیاد نگه میداره و تا میام بهش فکر کنم و حلش کنم انگار میگه ویندوز پرید
من فیلم های که گفته شده رو دیدم,همه پادکست هارو دوبارگوش دادم اما باز حال دلم بهتر نشد،اولش برام همه چیز جالب و تاثیر گذاره اما بعد مدتی دوباره همون ادم قبلی میشم🩶
پــــرده پــــرده آنـــقـَدَر از هـم دریــدم خویــش را تا که تصــویــری وَرایِ خـویـــش دیـدم خویــش را خویشِ خویشِ من هم اینَک از درِ صلح آمده است بس که گوش از خــلق بستم تا شنیدم خویــش را خویشِ خویشِ من مرا و هرچه من ها بود سوخت کُشتم آن خویش و ز خاکش پروریـــدم خویــش را معنی این خویـــش را از خویشِ خویشِ خود بپرس خویــشبینی را گَــزیدم تا گُــزیدم خویــش را مِی شُدم، ساقی شدم، ساغرشدم، مستی شدم تا ز تاکستـــانِ هَســـتی خــوشه چیدم خویــش را
چقدر خووووب بود ❤️
تقصیر تو نبود :)
بی نظیری