رود۲۷/ سریال پدران غایب، فرزندان گمشده(۷)/ سرزمین مادران
Update: 2024-09-12
526
Description
منابع:
-مرد مرد اثر رابرت بلای- ترجمه فریدون معتمدی- نشر مروارید
-شفای رابطه ی دختر با مادر اثر سیلتن بازوف- ترجمه ساره سرگلزایی- نشر بنیاد فرهنگ زندگی
-زنانگی از دست رفته اثر رابرت الکس جانشون- ترجمه سارا کهربایی- نشر بنیاد فرهنگ زندگی
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
In Channel
دیروز توی آخرین روز ۱۸ سالگیم ، سر کار این اپیزود رو گوش دادم و گریه کردم . وقتی اومدم خونه شب تولدم مادرم رو بغل کردم و ی دل سیر گریه کردم من از بچگی از مادرم جدا بودم مادرم بصورت فیزیکی بود ولی همیشه اطرافیان ما رو از هم جدا میکردن و هیچ وقت اون ارتباط عمیق بین ما شکل نگرفته بود . به خاطر همین از خلأ عاطفی وحشتناکی رنج میبرم . آقای شکوری عزیز ،چقدر قشنگ من رو توصیف کردید چقدر خوشحالم که انسانی مثل شما توی این سیاره زندگی میکنه . شما دنیا رو جای بهتری برای زندگی میکنید . با تمام وجودم ممنونم🤍✨
دقیقه به دقیقه گریستم با صدای تووو... بمون برامون شکوری عزیز که معنای زندگی هستی و شفا بخش دردها
با تمام سلول های وجودم مثل یک کلاس درس پر از انگیزه و جدیت تمام قسمت های پادکست و محتواهای یوتیوب و چندین و چندین بار گوش دادم و گوش میدم و حتی مینویسم و تکرارش میکنم و به هپه هدیه میدم و این یه معجزه برای همه ماست و شما کنار ما وسیله ای برای در این راهِ زیستنی دکتر مجتبی عزیزمون سپاسگزارممممممممممم و سپاسگزاریم
چقد عمییق و زیبا ❤️
اینکه وسطش موزیک نیست خیلی بهتره
اولین فرزند هرکس، خودشه.....
عرض ادب، من این قسمت رو سه بار گوش دادم و انقدر تاثیرگذار بود و فهمیدمش که از شدت اشک چشمام جایی رو نمیبینه. واقعا به خاطر روشن گری، تلاش و اشتیاقی که دارید ممنونم و بابت این اپیزود مدیونتونم.
سپاسگزارم
گریه ک میگیره میشنوم ش ..
بی نظیر بود. و ما که از پدر و مادرهای دهه 20 و 30 چقدر آسیب دیدیم، چقدر از نا آگاهی آنها، از اینکه بچه های آخر زنگوله پای تابوت آنها بودند و هستند... چقدر ما دخترای دهه 60 کوچک، بی پناه و بی قدرت بودیم و همه عمر خود را در اعماق ذهنمان گشتیم و گشتیم تا فقط توانستیم خود را شفا دهیم!
این اپیزود عالیع اقای شکوری، دفعه دومه گوش میدم و نت برمیدارم، جاداره هزاران بار دیگر گوشش بدم مرسی که هستی و دنیارو قشنگ میکنی❤
استادجان به زودي برميگردين
وای از این تربیت دختر خوب وای😔
درود بر شما که عشق و امید نشر میدید✨️🌻
سلام آقای شکوری عزیز خیلی ممنون بابت انتشار این مطالب فقط کاشکی موقع خوردن آب یه break بدید صداش جالب نیست
جمله هایی که با شنیدنش لرزشی رو درونت احساس میکنی ، بغضی که گلوتو فشار میده و میل به تکرار و تمرکز روی اون جمله ها ، نشون از زخم هات داره و نشون از از تشنگی تو برای شفای اونهاست و چقدر چقدر چقدر کلام شما به دگرگون شدن من و دنیای من و من های زیادی کمک کرده. برقرار باشید 🍃
واقعا ممنون که آموخته هاتون رو با ما تقسیم میکنید من هر قسمت رو بارها گوش میدم و هر بار به قول خودتون به یک آهان میرسم امیدوارم همیشه سلامت باشید و به راهتون ادامه بدین چون واقعا همه ما بهش احتیاج داریم یاد گرفتن با قصه گویی و کلام شیرین شما قطعا تاثیر گذار تره ممنون از شما
چقدر این ایپوزید قابل درک و لمس بود
و چقدر در جوامع متعصب و مذهبی با قوانین سخت گیرانه نسبت به زنان ، بسیار مادران و دختران آسیب دیده داریم.
وقتی روایت های مختلف از کتابهای مختلف پشت سر هم میگین منبعش گیج کننده میشه. مثلا میان صحبتتون میگین کتاب میگه/ نویسنده میگه در حالیکه مشخص نیست دارین به کدوم کتاب اشاره میکنین که بتونیم بعدا مطالعه ش کنیم