سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴ با خوانش محمدرضا مومن نژاد
Description
غزل شمارهٔ ۱۱۴ از (سعدی » دیوان اشعار » غزلیات) را با خوانش محمدرضا مومن نژاد بشنوید.
فایل صوتی متناظر را میتوانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 5.72 مگابایت) دریافت کنید.
متن خوانش:
دردیست دردِ عشق که هیچش طبیب نیست
گر دردمندِ عشق بنالد غریب نیست
دانند عاقلان که مجانینِ عشق را
پروایِ قولِ ناصح و پندِ ادیب نیست
هر کو شرابِ عشق نخوردهست و دُردِ دَرد
آنست کز حیاتِ جهانش نصیب نیست
در مُشک و عود و عنبر و امثالِ طیبات
خوشتر ز بویِ دوست دگر هیچ طیب نیست
صید از کمند اگر بجهد بوالعجب بوَد
ور نه چو در کمند بمیرد عجیب نیست
گر دوست واقفست که بر من چه میرود
باک از جفای دشمن و جورِ رقیب نیست
بگریست چشم دشمنِ من بر حدیثِ من
فضل از غریب هست و وفا در قریب نیست
از خنده گل چنان به قفا اوفتاده باز
کو را خبر ز مشغلهٔ عندلیب نیست
سعدی ز دستِ دوست شکایت کجا بَری؟
هم صبر بر حبیب که صبر از حبیب نیست




