Discoverخوانش‌های گنجورسعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷ با خوانش محمدرضا مومن نژاد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ  ۱۴۷ با خوانش محمدرضا مومن نژاد

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷ با خوانش محمدرضا مومن نژاد

Update: 2025-12-15
Share

Description

غزل شمارهٔ ۱۴۷ از (سعدی » دیوان اشعار » غزلیات) را با خوانش محمدرضا مومن نژاد بشنوید.


فایل صوتی متناظر را می‌توانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 7.38 مگابایت) دریافت کنید.


متن خوانش:


جان و تنم ای دوست! فدای تن و جانت



مویی نفروشم به همه ملکِ جهانت




شیرین‌تر از این لب نشنیدم که سخن گفت



تو خود شکری یا عسل‌ست آب دهانت؟




یک روز عنایت کن و تیری به من انداز



باشد که تفرج بکنم دست و کمانت




گر راه بگردانی و گر روی بپوشی



من می‌نگرم گوشهٔ چشم نگرانت




بر سرو نباشد رخ چون ماهِ منیرت



بر ماه نباشد قد چون سرو روانت




آخر چه بلایی؟ تو که در وصف نیایی



بسیار بگفتیم و نکردیم بیانت




هر کس که ملامت کند از عشق تو ما را



معذور بدارند چو بینند عیانت




حیف‌ست چنین روی نگارین که بپوشی



سودی به مساکین رسد آخر چه زیانت؟




بازآی که در دیده بماندست خیالت



بنشین که به خاطر بگرفت‌ست نشانت




بسیار نباشد دلی از دست بدادن



از جان رمقی دارم و هم برخی جانت




دشنام کرم کردی و گفتی و شنیدم



خُرم تن سعدی که برآمد به زبانت

Comments 
loading
In Channel
loading
00:00
00:00
1.0x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ  ۱۴۷ با خوانش محمدرضا مومن نژاد

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷ با خوانش محمدرضا مومن نژاد

محمدرضا مومن نژاد