«چیزی که تو نمی فهمی اینه آیا زنان نیاز جنسی دارند؟
تئوری آره، البته که دارند. تو هم اینو می دونی ولی وقتی پای این نیاز به میون میاد، کلا گیج میشی. برای تو نیاز جنسی یک چیز خیلی ساده ست اما برای زن ها خصوصا خانم سایکی، این خیلی عجیب و غریب و رمزآلوده. وقتی اون با تو بود، اونم همینقدر ازت لذت فیزیکی برد؟ یا اینکه برای اون همه چیز فرق داره؟»
بزار کمکت کنم؛ برای اون همه چیز فرق داره😁
Sep 18th
Reply
yas akrami
نمیدونم در ادبیات ژاپن یا ادبیات انگلیسی دقیقا چه واژه هایی درباره سکس بین زن و مرد به کار می برند؟
آیا در متن اصلی از کلماتی که لحن و توهین امیزی واژه های
* کردن و *دادن رو دارند، استفاده شده یا ترجمه تحت لفظی و سلیقه مترجم بوده؟
چراکه بی شک این واژه ها علیرغم متاسفانه استفاده عموم، بار توهین امیز و منفی به زن و سکس رو دارند که یک حس و حال عاشقانه رو به مبادله کالا، زن رو منفعل در رابطه ای دو طرفه تنزل میده.
لطفا هرگز یا در مواقع غیر لزوم که تعمد نویسنده نبوده، از این واژه ها استفاده نکنید.
Sep 18th
Reply
yas akrami
برای ما که یه عمر کتاب های سانسور شده خوندیم قطعا عجیبه و عادت نداریم. به نظرم می تونست کمتر باشه. مثلا قسمت پیرمرده که ادم نیست بدون اینکه از راننده بخواد با یک دختر سکس ماشین بخوابه هم می تونست جای سنگ رو نشونش بده! مگر در ادامه و سیکل روابط جنسی ماورایی داستان بفهمیم، نبود این رابطه ماجرا رو عوض می کرد.
Sep 18th
Reply (3)
yas akrami
و برحسب نظریات فروید که هر مشکلی رو به واماندگی جنسی در کودکی نسبت می داد و در ایجاد و درمان تعارضات روانی توجه زیادی به ناخوداگاه و رویاها داشت. موراکامی از نظریه ی معروف "عقده ی ادیپ" در کتابش بهره برده که میگه پسران به پدر حسودی می کنند و تمایل به خوابیدن با مادر دارند. پس طبیعی ست در تمایلات یک پسر نوجوان که در واقعیت هم میل جنسی بالایی دارند، کاوش کنه و ما رو به عمق احساسات، رویاها و افکار جنسی ش ببره.
اون طرف هم شخصیتی نمادینِ "پسر کلاغ سیاه" رو داریم که نماد ناخودآگاه کافکا ست.
Sep 18th
Reply
yas akrami
درخصوص صحنه های جنسی و سانسورشده...
راستش وقتی هشدارِ " محتوای +۱۸ اش ممکنه به مذاق تون خوش نیاد" رو شنیدم، چنین انتظاری نداشتم! انتظارِ اینهمه تکرار و توصیف های جزئی از تمایل و برهنگی و رابطه جنسی!!!
گفتید ببینیم واقعا لازم بوده یا برای جذب خواننده این ها رو اورده؟
من که واقعا اذیت شدم و خیلی جاها فقط میگفتم: تُر خدا، تُر خداااا(بسه، بسهههه دیگه)😅
ولی بهش که فکر کردم، توصیف و تاکید بر احساسات جنسی شخصیت بی راه نبوده. این کتاب به طور واضح روانشناسانه است، در کنار فضای غیررئالش
Sep 18th
Reply (1)
yas akrami
تا اینجای کتاب نظر بدم...
به نظرم نوشتن یک کتاب سورئال یا رئالیسم جادویی خصوصا اولی که کمتر ازش هست، جرئت زیادی میخواد، یا شاید بشه گفت جرئت بی منطق بودن، خیال پردازی، پیچیدگی فکری، آگاهی از افسانه ها و علوم ماوراطبیعه و روانشناسی.
نوشتن داستان به سبک روایت های موازی، کمی ریتم رو کند کرده و میتونه خسته کننده باشه اما وصل حوادث و ارتباط شخصیت ها باهم در میانه ی کتاب، برام جذابیت داشت. چون ارتباط شون هم مبنایی واقعی- ماوراطبیعه داره.
Sep 18th
Reply
yas akrami
با تشکر از زحمتتون. خیلی وقت بود کافکا در کرانه رو خریده بودم اما سراغش نرفته بودم. خوانش خوب شما خوندن یا فهمیدن این داستان رو تسهیل کرد.
Sep 18th
Reply
elizzz 🦋
راست میگههه😂😂
یکیشون دری وری میگه و اون یکی کاملا میفهمه که این چی گفته :/
Jun 24th
Reply
エリック
Merci
Mar 16th
Reply
Neda.mi69
هانسل و گرتل جادوگر نبودن ؟؟؟
چشونه اینا 😐
من چرا هی منتظرم یه اتفاق عقلانی بیفته تو داستان 🥸
Oct 16th
Reply (4)
Gh
👏🏾👏🏾👏🏾👏🏾💖💖💖💖
Jul 27th
Reply
vjihe hashemi
آقا من واقعا با غرغرای اقای بابک و گوینده ی نقش اوشینا که اسمشو نمیدونم حال میکنم همینطوری ادامه بدید😂😂😂😂🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️
Feb 7th
Reply
Frd
هزارتوی درون واقعا چه ربطی به هانسل و گرتل داشت من که نفهمیدم؟؟؟؟؟؟؟
واقعا که آقای موراکامی ....
Jun 10th
Reply (1)
Frd
هانسِل و گرتل (به آلمانی: Hänsel und Gretel) نام داستانی شاهپریانی با منشأ آلمانی است که برادران گریم آن را ثبت کردهاند. این داستان ماجرای یک برادر و خواهر کوچک به نامهای هانسل و گرتل را روایت میکند که پس از رها شدن در جنگل به خانهای که از کیک و آبنبات ساخته شده میرسند و توسط جادوگر آدمخوار صاحب آن خانه زندانی میشوند. اقتباسهای گوناگونی از این داستان تاکنون صورت گرفته که از مهمترین آنها میتوان به اپرای هانسل و گرتل اثر آهنگ ساز آلمانی انگلبرت هامپردینک در ۱۸۹۳ اشاره کرد.
احتمالا مهبد هم مثل من فکر کرد هانسل و گارتل فیلسوف های قرن ۱۵ هستند :)
Jun 10th
Reply
Frd
همم نویسنده ، هم مترجم و کارگردان و هم همه گوینده ها : دمتون گرم و دستتون درد نکنه
انتقاد خیلی خوب و سازنده است اما بعضی از شنوندگان عزیز انقدر تند انتقاد میکنند و توقع زیادی دارند و ایراد میگیرند انگار همه این عزیزان را استخدام کرده اند یا پولی پرداخت کرده اند که کتاب را ترجمه کنند و مطابق میلشون بخونند. و الان هم مجبورند که بیان گوش کنند.
همین که نتیجه تلاشتون رو بدون چشم داشت در اختیار همگان قرار میدید جای تشکر فراوان داره.
من کلی سوال برام پیش اومده
یکیش اینه که تو قسمت صفر بابک جان گفتند کتاب رو نخوندن و برای اولین بار ترجمه میکنند و میروند جلو.
پس چطور صدای آقای مهبد که صدای ریزی دارن( که خیلی حرفه ای هستند ) را برای نقش اوشیما که وسطهای کتاب معلوم میشه اوشیما مرد نیست انتخاب کردید؟
Jun 10th
Reply (2)
Frd
آخه کدوم پسر ۱۵ ساله ای کتاب حمله ناپلیون به روسیه در سال ۱۸۱۲ رو میخونه ....؟؟؟؟؟؟؟؟
Jun 10th
Reply (1)
Marziye Sadeghian
هانسل و گرتل تو داستان خانه شکلاتی بودن😂😂
May 31st
Reply
Naimeh Najafpoor
هانسل و گرتل دو خواهربرادرن که تو جنگل گم میشن همون هزارتو (داستان بچگانست )
May 18th
Reply
pedram samani
اقای به اصطلاح کارگردان 🤣 اون صدا شکستن چوب نبودا بیشتر شبیه افتادن درخت روی خونه بود🤣🤣👌🌷
«چیزی که تو نمی فهمی اینه آیا زنان نیاز جنسی دارند؟ تئوری آره، البته که دارند. تو هم اینو می دونی ولی وقتی پای این نیاز به میون میاد، کلا گیج میشی. برای تو نیاز جنسی یک چیز خیلی ساده ست اما برای زن ها خصوصا خانم سایکی، این خیلی عجیب و غریب و رمزآلوده. وقتی اون با تو بود، اونم همینقدر ازت لذت فیزیکی برد؟ یا اینکه برای اون همه چیز فرق داره؟» بزار کمکت کنم؛ برای اون همه چیز فرق داره😁
نمیدونم در ادبیات ژاپن یا ادبیات انگلیسی دقیقا چه واژه هایی درباره سکس بین زن و مرد به کار می برند؟ آیا در متن اصلی از کلماتی که لحن و توهین امیزی واژه های * کردن و *دادن رو دارند، استفاده شده یا ترجمه تحت لفظی و سلیقه مترجم بوده؟ چراکه بی شک این واژه ها علیرغم متاسفانه استفاده عموم، بار توهین امیز و منفی به زن و سکس رو دارند که یک حس و حال عاشقانه رو به مبادله کالا، زن رو منفعل در رابطه ای دو طرفه تنزل میده. لطفا هرگز یا در مواقع غیر لزوم که تعمد نویسنده نبوده، از این واژه ها استفاده نکنید.
برای ما که یه عمر کتاب های سانسور شده خوندیم قطعا عجیبه و عادت نداریم. به نظرم می تونست کمتر باشه. مثلا قسمت پیرمرده که ادم نیست بدون اینکه از راننده بخواد با یک دختر سکس ماشین بخوابه هم می تونست جای سنگ رو نشونش بده! مگر در ادامه و سیکل روابط جنسی ماورایی داستان بفهمیم، نبود این رابطه ماجرا رو عوض می کرد.
و برحسب نظریات فروید که هر مشکلی رو به واماندگی جنسی در کودکی نسبت می داد و در ایجاد و درمان تعارضات روانی توجه زیادی به ناخوداگاه و رویاها داشت. موراکامی از نظریه ی معروف "عقده ی ادیپ" در کتابش بهره برده که میگه پسران به پدر حسودی می کنند و تمایل به خوابیدن با مادر دارند. پس طبیعی ست در تمایلات یک پسر نوجوان که در واقعیت هم میل جنسی بالایی دارند، کاوش کنه و ما رو به عمق احساسات، رویاها و افکار جنسی ش ببره. اون طرف هم شخصیتی نمادینِ "پسر کلاغ سیاه" رو داریم که نماد ناخودآگاه کافکا ست.
درخصوص صحنه های جنسی و سانسورشده... راستش وقتی هشدارِ " محتوای +۱۸ اش ممکنه به مذاق تون خوش نیاد" رو شنیدم، چنین انتظاری نداشتم! انتظارِ اینهمه تکرار و توصیف های جزئی از تمایل و برهنگی و رابطه جنسی!!! گفتید ببینیم واقعا لازم بوده یا برای جذب خواننده این ها رو اورده؟ من که واقعا اذیت شدم و خیلی جاها فقط میگفتم: تُر خدا، تُر خداااا(بسه، بسهههه دیگه)😅 ولی بهش که فکر کردم، توصیف و تاکید بر احساسات جنسی شخصیت بی راه نبوده. این کتاب به طور واضح روانشناسانه است، در کنار فضای غیررئالش
تا اینجای کتاب نظر بدم... به نظرم نوشتن یک کتاب سورئال یا رئالیسم جادویی خصوصا اولی که کمتر ازش هست، جرئت زیادی میخواد، یا شاید بشه گفت جرئت بی منطق بودن، خیال پردازی، پیچیدگی فکری، آگاهی از افسانه ها و علوم ماوراطبیعه و روانشناسی. نوشتن داستان به سبک روایت های موازی، کمی ریتم رو کند کرده و میتونه خسته کننده باشه اما وصل حوادث و ارتباط شخصیت ها باهم در میانه ی کتاب، برام جذابیت داشت. چون ارتباط شون هم مبنایی واقعی- ماوراطبیعه داره.
با تشکر از زحمتتون. خیلی وقت بود کافکا در کرانه رو خریده بودم اما سراغش نرفته بودم. خوانش خوب شما خوندن یا فهمیدن این داستان رو تسهیل کرد.
راست میگههه😂😂 یکیشون دری وری میگه و اون یکی کاملا میفهمه که این چی گفته :/
Merci
هانسل و گرتل جادوگر نبودن ؟؟؟ چشونه اینا 😐 من چرا هی منتظرم یه اتفاق عقلانی بیفته تو داستان 🥸
👏🏾👏🏾👏🏾👏🏾💖💖💖💖
آقا من واقعا با غرغرای اقای بابک و گوینده ی نقش اوشینا که اسمشو نمیدونم حال میکنم همینطوری ادامه بدید😂😂😂😂🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️
هزارتوی درون واقعا چه ربطی به هانسل و گرتل داشت من که نفهمیدم؟؟؟؟؟؟؟ واقعا که آقای موراکامی ....
هانسِل و گرتل (به آلمانی: Hänsel und Gretel) نام داستانی شاهپریانی با منشأ آلمانی است که برادران گریم آن را ثبت کردهاند. این داستان ماجرای یک برادر و خواهر کوچک به نامهای هانسل و گرتل را روایت میکند که پس از رها شدن در جنگل به خانهای که از کیک و آبنبات ساخته شده میرسند و توسط جادوگر آدمخوار صاحب آن خانه زندانی میشوند. اقتباسهای گوناگونی از این داستان تاکنون صورت گرفته که از مهمترین آنها میتوان به اپرای هانسل و گرتل اثر آهنگ ساز آلمانی انگلبرت هامپردینک در ۱۸۹۳ اشاره کرد. احتمالا مهبد هم مثل من فکر کرد هانسل و گارتل فیلسوف های قرن ۱۵ هستند :)
همم نویسنده ، هم مترجم و کارگردان و هم همه گوینده ها : دمتون گرم و دستتون درد نکنه انتقاد خیلی خوب و سازنده است اما بعضی از شنوندگان عزیز انقدر تند انتقاد میکنند و توقع زیادی دارند و ایراد میگیرند انگار همه این عزیزان را استخدام کرده اند یا پولی پرداخت کرده اند که کتاب را ترجمه کنند و مطابق میلشون بخونند. و الان هم مجبورند که بیان گوش کنند. همین که نتیجه تلاشتون رو بدون چشم داشت در اختیار همگان قرار میدید جای تشکر فراوان داره. من کلی سوال برام پیش اومده یکیش اینه که تو قسمت صفر بابک جان گفتند کتاب رو نخوندن و برای اولین بار ترجمه میکنند و میروند جلو. پس چطور صدای آقای مهبد که صدای ریزی دارن( که خیلی حرفه ای هستند ) را برای نقش اوشیما که وسطهای کتاب معلوم میشه اوشیما مرد نیست انتخاب کردید؟
آخه کدوم پسر ۱۵ ساله ای کتاب حمله ناپلیون به روسیه در سال ۱۸۱۲ رو میخونه ....؟؟؟؟؟؟؟؟
هانسل و گرتل تو داستان خانه شکلاتی بودن😂😂
هانسل و گرتل دو خواهربرادرن که تو جنگل گم میشن همون هزارتو (داستان بچگانست )
اقای به اصطلاح کارگردان 🤣 اون صدا شکستن چوب نبودا بیشتر شبیه افتادن درخت روی خونه بود🤣🤣👌🌷
مرسی واقعا همه جوره خوبید.هر هفته منتظرم