کتاب صوتی گتسبی بزرگ - اسکات فیتز جرالد
Description
گتسبی بسیار ثروتمند است و بهخاطر مهمانیهای باشکوهی که در خانهی اربابیاش واقع در لانگ آیلند، «وست اگ» برگزار میکند، شهرهی خاص و عام است. دربارهی ثروت هنگفتش و اینکه این ثروت چگونه به دست آمده است، شایعات بسیاری بر سر زبانها است. هیچکس چیزی از گذشته جی گتسبی نمیداند.
نیک کراوی در لانگ آیلند، علاوه بر گتسبی، با دیزی که دختری از خویشاوندانش است و تام بوکَنِن، همسر دیزی، رفتوآمد دارد. تام مردی ثروتمند است که در دوران دانشجویی ورزشکاری برجسته بود. رابطهی تام و دیزی، با آنکه دختری هم دارند، سرد است و تام نیز معشوقهای در شهر، به ناممایرتل دارد که همسر مکانیک تنگدستی به نام ویلسون است.
نیک کراوی در آغاز ریختوپاشهای بیمعنی جشنهای گتسبی را که هر شنبه صدها میهمان در آنها شرکت میکنند، به دیدهی تحقیر مینگرد. اما کمکم خود نیز بهطور مرتب در این مهمانیها حضور مییابد. گتسبی به او اعتراف میکند که دلیل اصلی برگزاری این جشنهای هفتگی آن است که شاید دیزی که گتسبی از دیرباز دلباختهی او بوده است، روزی بهطور اتفاقی در یکی از آن مهمانیها شرکت کند. نیک ترتیب ملاقات گستبی و دیزی را میدهد و آن دو سرانجام با هم رابطه برقرار میکنند.
تام به عشق و علاقهی فراوان گتسبی به دیزی پی میبرد. او همچنین چند کارآگاه را مأمور تحقیق دربارهی گستبی میکند و متوجه میشود که ثروت گتسبی از طریق قاچاق و فروش غیرقانونی مشروبات الکلی به دست آمده است. او از گتسبی بیزار است.
عصر یک روز تابستان، تام، نیک، گتسبی، دیزی و جردن بیکر، دختری ورزشکار که رابطهای مختصر با نیک دارد، برای تفریح و شادخواری با دو اتومبیل به هتلی در نیویورک میروند. وقتی همگی در هتل جمعاند، میان گتسبی و تام برخورد لفظی پیش میآید. گتسبی در همان جمع دیزی را وامیدارد که بگوید هرگز تام را دوست نداشته است. هدف گتسبی از این کار این است که دیزی از تام جدا شود و بار دیگر بهسوی او بازگردد. تام وقتی از پیوندهای عاطفی دیرینی که میان همسرش و گتسبی برقرار بوده است آگاه میشود، خشمگین شده و از دیزی میخواهد که بیدرنگ به خانه بازگردد. گتسبی دیزی را همراهی میکند تا او را با اتومبیل به خانه برساند. خود تام هم پس از مدتی به همراه نیک و جردن بیکر از نیویورک راهی لانگ آیلند میشود.
همیشه میشنیدم که این کتاب خیلی خوب و از شاهکارهای ادبیات امریکاس. اما مزخرف بود! که البته حدس زدن اینکه خیلی سانسور شده و تغییرش دادین سخت نیست
آخرش چی شد من نفهمیدم؟!
این کتاب را با صدای زیبا و دلنشین آقای آرمان سلطان زاده بشنوید
این کتاب را باصدای گرم و زیبای آقای آرمان سلطان زاده حتما گوش بدید اجرا خیلی عالی و زیباست ....
رمان داستان یک مرد جوان به نام جی گتسبی را روایت میکند که در حومهٔ نیویورک در ساحل غربی لانگ آیلند زندگی میکند. گتسبی یک میلیونر خودساخته است که با برگزاری مهمانیهای بزرگ و پر زرق و برق سعی دارد عشق دوران نوجوانی خود، دیزی بوکانن را به دست آورد. داستان از دیدگاه نیک کاراوی، دوست گتسبی، روایت میشود. نیک کاراوی یک جوان جنوبی است که به نیویورک نقل مکان میکند تا کار کند. او در خانهای کنار خانهٔ گتسبی اقامت میگزیند و به تدریج با او آشنا میشود. گتسبی و دیزی در دوران نوجوانی عاشق یکدیگر بودند، اما دیزی با توماس بوکانن، یک مرد ثروتمند و متمول ازدواج کرد. گتسبی پس از ازدواج دیزی به غرب رفت و به عنوان یک قاچاقچی مشروبات الکلی ثروتمند شد. او اکنون به نیویورک بازگشته است تا دیزی را دوباره به دست آورد. گتسبی با برگزاری مهمانیهای بزرگ و پر زرق و برق تلاش میکند توجه دیزی را جلب کند. او امیدوار است که دیزی با دیدن او و زندگی پر زرق و برق او، عشق دوران نوجوانی خود را دوباره دریابد. دیزی در ابتدا از مهمانیهای گتسبی خوشش میآید، اما به تدریج متوجه میشود که گتسبی تنها یک مرد ثروتمند و بیفکر ا
اصلیش نزدیک 5 ساعته ها مهندس!!
داداش داستانو کوبیدی از اول ساختی...
واقعا حیف از صدای زیبای گوینده ها که مجبورن رمان تحریف شده رو اجرا کنن و کلا حیف به خودمون و ...
واقعا خجالتاوره، تفنگ پس کلهتون نزاشتن که کتابی که جرات و عرضه خوندنشو ندارید صوتی کنید، نویسنده زحمت کشیده یک اثر هنری خلق کرده اونوقت راوی دوزاری تشخیص داده که بهتره شنوندهها چیزی که من صلاح میدونم را بشنون! یعنی ای خاااااک
صیانت از موضوع و روند داستان یک کتاب و یک نویسنده ( که با هدف و ذهنیتی خاص انجام میشه) وظیفه ایست که متاسفانه شما آنرا بجا نیاورده اید. صرف تدوین و تنظیم یک نمایشنامه رادیویی دلیل نمیشه که در متن و داستان یک کتاب دستبرد زده شود.
تا حالا کتاب سانسور شده ندیده بودم که دیدم😅 باز ممنون
نظراتی که بقیه درباره یه موضوع میدن برام خیلی مهمه.که چند نظر دراین باره بود که به اصل کتاب پایبند نبودید.همین باعث شد تمایلم رو به گوش دادن به این داستان از دست بدم.اگرچه پادکست شما رو به خیلی ها ترجیح میدم
من کتاب اصلی رو نخوندم پس نمیتونم از بابت تحریف نظر بدم ولی در مورد بی قیدی و بی مسئولیتی که در این پادکست دیدم بطور مثال داستان سه شنبه ها با موری از میچ آلبوم، به قطعیت رسیدم . این کتاب با فرض عدم تحریف، داستان خوبی بود و بسیار مطالب خوبی از نوع رفتار و قضاوت به شنونده میده و من لذت بردم.
دمتون گرم اجرا عالی بود . ولی حقیقت اینه این یک داستان دیگه بود . ولی داستان جالب بود نمیدونم چرا به عقل نویسنده نرسیده بود این شکلی بنویسه 🤣
واقعا خیانت اینقدر تغییر ....چرا تحریف میکنید اگر توی اصل داستان محدودیت دارین کتاب دیگه ای انتخاب کنید
انگار داستان کامل نبود🙄
روایت داستان و صدای گوینده ها عالی بود. ممنون🌹
اصلا گوش ندید دوستان. داستان را کاملا عوض کردن. واقعا خیانته این کار. اگر محتوای یک کتاب از نظرتون مشکل داره نخونیدش. چرا همه چیز را تغییر میدید؟