یک مانع کسب ثروت
Description
علی صابریان هستم با قسمت دیگری از بورس شغل دوم درآمد اول در خدمت شما میباشم، امروز میخواهم در مورد موضوعی با نام عصر طلایی صحبت کنم و رابطش را با بورس به شما بگویم، قصد دارم به شما بگویم به عصر طلایی خوش آمدید به عصری که شما میتوانید تنوعی در روشهای کسب ثروت داشته باشید، اصلا چرا عصر طلایی؟ من اول برای شما در این مورد صحبت میکنم که روند رشد کسب و کارها به چه شکل بوده در دوران بسیار قدیم زمانی که فرمانروایی و رایت بوده شما تنوعی در کسب و کارتان نداشتید و شما باید برای آن فرمانروا کار میکردید که سپس در عصرهای جدیدتر کسب و کارهای محلی شروع شدند و ویژگی آنها این بود که تنوع کمی داشتند و در سطحی بودند که نیازهای اولیه مردم را برطرف میکردند. اما در عصر کنونی که به این مسئله عصر طلایی میگوییم که کسب و کارها جهانی شدهاند و به قولی به عصر کارفرمایی تبدیل شده و نیازهای جدیدی در افراد ایجاد شده و افراد به این نیازها پاسخ میدهند و کسب و کارهایی برای پاسخ دادن به این نیازها ایجاد شدهاند. اگر شما بخواهید در یک کاری شراکت کنید برای مثال اگر شما با شرکتی که در حال فعالیت هست سهمش را خریداری کنید و شریک شوید در این سه تا دورانی که گفتم شراکت به چه روش بوده؟ در دوران فرمانروایی و رایت چیزی به نام شراکت نبوده و بعد از این دوران شراکتها به صورت کارهای کوچک بوده یعنی ۲ یا ۳ نفر کارهایی را با هم دیگر تقسیم میکردند و خیلی محدود به جغرافیا شهر و منطقه بودند و امکان گسترشش وجود نداشته بعد از آن در عصر طلایی که در آن هستیم اتفاقی که افتاده کسب و کارها گسترده شدهاند و تنوع افزایش یافته است و مثلا بورس ساز و کار قانونی را برایتان فراهم کرده تا بتوانید در انواع مختلف شرکتها که نیازهای مختلف جامعهای امروزی را برطرف میکنند، سرمایه گذاری نمایید.
حالا میخواهیم این را بررسی کنیم که چه کسی در این سه دوران ثروتمند میشده است. دوران اول که عصر فرمانروایی و رایت بود اگر شما رایت خوبی بودی ثروتمندتر نسبت به سایر افراد بودی و در دوران بعد یعنی کسب و کارهای کوچک، کسی ثروتمند بود که بیشتر کار میکرد اما به محض این که عصر طلایی اتفاق افتاد آن بیشتر کار کردن با توجه به نیازهای جدیدی که پیش آمد تبدیل به باهوش بیشتری کار کردن رفت و یعنی به سمتی رفت که فرصتهای طلایی را بشناسید و روی آنها کار کنید و یا به سمتی رفت که دیگر ملاک ثروتمند شدن بیشتر کار کردن نبود هوشمندانه کار کردن بود. هوشمندانه یعنی چی؟ یعنی فرصتهای مختلفی وجود دارد برای این که شما در آن فعالیت کنید و نیازهای مختلفی در جامعه هست که برای آن باید فعالیت کنید برای مثال ما نیاز داریم کارخانه تاسیس بشود، نیاز داریم ساختمان تاسیس شود، نیاز داریم پتروشیمی تاسیس بشود، نیاز داریم پالایشگاه تاسیس بشود و نیاز داریم پالایشگاه تاسیس بشود که برایمان بنزین تولید کند اینها نیازهایی هستند که شرکتهایی جهت برطرف سازی نیازها تاسیس شدهاند و خیلی از این شرکتها در بازار بورس ما همین الان وجود دارند شما هم باید بروید در یک جایی از این داستان قرار بگیرید و هوشمندانه یکی از این نیازهایی که تقاضای زیادی برایش است و خیلیها به سمت آن میروند، سرمایه گذاری نمایید.
یک سوال ذهن شما راه ثروتمند شدن را چه میداند؟ مشکل اغلب ما این است که فکر میکنیم راه ثروتمند شدن یعنی بیشتر کار کردن! که در واقع هنوز ذهن ما در دوران قدیم است و هنوز به جلو نیامده که بفهمیم در حال حاضر باید با هوش بیشتری در بازار کار کرد تا ثروت بدست آورد که باید گزینههای بهتری انتخاب کرد. شخصی که صبح تا شب دو شیف سه شیفت کار میکند فردی نیست که موفق باشد شاید از دور وقتی به زندگیش نگاه کنید زندگی ناراضی داشته باشد و مادام در حال کردن باشد و حتی نتواند اجاره خانهاش را بدهد. پس ما در تفکر نوع اول یعنی خیلی از ما فکر میکنیم که باید بیشتر کار کنیم که در تفکر جدیدی که وجود دارد اشاره به هوشمندانه کار کردن دارد و یعنی باید حداقل کار را انجام بدهید و حداکثر بهرهوری را داشته باشید، تفکر قدیم بازهمچنان میگوید کار بیشتری انجام بدهید تا ثروتمند شوید ولی تفکر جدید میگوید شما بروید نیازهای جدید را ببینید و آنهایی که میتوانید برطرف کنید بر روی آنها سرمایه گذاری نمایید که حالا در بورس شرکتهای مختلفی هستند که نیازهای مختلف جامعه را برطرف میکنند و باید برویم ببینیم که کدام شرکتها روی نیاز بهتری دست گذاشتهاند و کدام شرکتها روی نیاز بهتری دست گذاشته و رشد بهتری دارند و به جای این که خودمان آن شرکت را تاسیس کنیم بر روی آنها سرمایه گذاری کنیم. یک عکسی را من به صورت کاریکاتوری میدیدم که چند فرد را نشان میداد که قرار به انتقال سنگ مکعبی از یک قسمتی به قسمت دیگر ببرند در این عکس نکتهای که جالب است که سه نفر از این افراد از چهار نفر در حال حول دادن مکعب میباشند اما یک نفر از چهار نفر سنگ مکعبی را تبدیل به یک گوی کرده که با یک حول دادن ساده توانسته از بقیه به راحتی عبور کند که این امر هوشمندانه کار کردن است. خب خلاصه این جلسه بدین صورت میباشد که ما باید به سمتی برویم که هوشمندانه کار کنیم به چه شکل؟ در بورس شرکتهای مختلفی هستند که هر کدام از شرکتها با کلی پرسنل در حال برطرف سازی یکی از نیازهایمان میباشند. بعضی از این شرکتها دست بر روی نیازهایی گذاشتهاند که نیازهای طولانی مدتی هستند که سبب افزایش روز به روش رشدشان میشود فرض کنید یک شرکت خودروسازی روز به روز تقاضا برای خودرو بیشتر میشود و سود آوری شرکت خودروسازی هم افزایش خواهد یافت یا یک شرکت داروسازی با توجه به این که رشد جمعیت داریم داروهای جدیدتری تولید میکند و ما را از داروهای خارجی بینیاز میکند و شما هم میتوانید صاحب قسمتی از این شرکت در بورس شوید و به جای این که شرکتی تاسیس کنید که تولید دارو کند شما میتوانید خودتان بر روی شرکتی سرمایه گذاری کنید که در حال تولید دارو میباشد و تمام تلاشها را آنها انجام میدهند و شما صرفا سهام دار آن میباشید و از سودی که آنها میکنند شما هم سود میکنید.