اپیزود سیوهفتم: سمبوسه
Description
در این اپیزود ویکیپز، سفری خواهیم داشت به سرزمین گرم و پرماجرای خوزستان، هرمزگان و بوشهر، جایی که سمبوسه با ادویههای تند و طعمهای ماندگارش، راهش را به دلها باز کرده است. از ریشههای تاریخی این خوراک در ایران و هند تا شیوههای مختلف پخت و ابتکارهایی که هر منطقه به آن اضافه کرده، همه را مرور خواهیم کرد.
همراه ما باشید تا از گوشهوکنار خاطرات مردم، دکههای خیابانی و دستپخت مادربزرگها، طعم اصیل سمبوسه را کشف کنیم و ببینیم چطور این خوراک ساده توانسته جایگاه ویژهای در فرهنگ غذایی ما پیدا کند.
حامیان مالی این اپیزود:
گروه صنعتی نامی نیک نهاد (سه نان)
مالک و صاحب امتیاز پادکست:
کانون تبلیغاتی اوژن (رضا میکاییلزاده)
تهیهکننده: رامیار منوچهرزاده
نویسنده و پژوهشگر: دنا منتظر
کارگردان: نگین فیروزی
نویسنده متن غذا: مونا غفاری
پشتیبانی: امیربهادر بیات و کسری صمدنژاد
گویندگان: رضا میکاییلزاده و نیلوفر کرانیزاده
تدوین: فرزانه رضایی
موشن: نرگس فداکار
تیزر: عطیه حسینی
موسیقی پادکست: محمد برزیده و آیدین انزابیپور
هویت بصری: مجید کاشانی
پشتیبانی امور: فرشته میکاییلزاده و شیرین میکاییلزاده
پشتیبانی فضای مجازی: امین شیرپور
Website: https://wikipazpodcast.com
Instagram: https://instagram.com/wikipazpodcast
Twitter: https://twitter.com/wikipazpodcast
Telegram: https://t.me/wikipazpodcast
#wikipazpodcast
#wikipaz
#ویکی_پز
عااالی ممنون🙏🌹♥️🙏
واقعاااااا پادكست تون عااااااليه محشششششره😍😍😍😍👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
سمبوسه های شاهین شهر خیلی خوشمزه هستن. یه خیابون داره که پر از دکه های سمبوسه فروشی هست، جدا از مزه بی نظیر سمبوسه ها چیزی که خیلی قشنگه اینه که آدم هرچی که میخواد مثل سمبوسه و فلافل و پاکوره ( اگر اسمش رو درست گفته باشم) خودمون بر میداریم و میرم میخوریم بعدش میایم میگیم که چیا خوردیم و حساب میکنیم. یعنی اون حس اعتماد و مهربونیشون نسبت به آدمها واقعاً عالیه
برای بارِ n ام به جنوبی بودنم افتخار کردم 😁😉
👍
اولين بار سمبوسه رو اوايل جنگ تو شيراز خورديم كه از خوزستان عزيز اومد هفته قبل دزفول يه سمبوسه خوردم كه مزه اش واقعا با سميوسه هايى كه تهران ميخوريم فرق داشت و ياد اور روزاى نوجوانى و اوج شيطنتمون كه خوردن سمبوسه دم مدرسه بود!!!! و البته تلخي هاى جنگ و …. خيلى اپيزود خاطره انگيزناكى بود🌹
آشپزی صوتی برای تبلیغات رب و روغن مسخره ترین ایده ای بود که شنیدم با افکت صوتی ادای آشپزی در میاره
خیلی جالب بود. مخصوصا اون توضیحات مربوط به دولت آباد. من چند باری اونجا رفتم ولی بیشتر به فلافل و دونر و شاورما و باقلوا و اینا میشناسم اونجا رو و نمیدونستم سمبوسه هم دارن. من سمبوسه حاوی گوشت چرخ کرده و قارچ و اینا رو مادرم از بچگی درست میکرد و خیلی دوست داشتم همیشه و تا همین چندسال پیش هم نمیدونستم اصل سمبوسه، سیب زمینی پخته هست. یکبار برای اولین و آخرین بار از یکی از این چرخی ها دلم خواست بگیرم و امتحان کنم. و به نظرم افتضاح و کلا بیمزه بود. ولی الان ترغیب شدم برم دولت آباد، دوباره تست کنم
واقعا جا داره بخش کاپتان لطیف خان تصویری باشه 👨🏻🍳
یکی از خاطرات دوران جنگ که مادرم تعریف میکنه اینه که از مردم خرمشهر که به شهرهای شمالی اومده بودن خورش بامیه یاد گرفته که واقعا غذای خوشمزه ییه ،غذاهای جنوب واقعا عالین 🙏🌠
خوب این اپیزود رو هم مثل اغلب اوقات زمان آشپزی کردن گوش دادم و البته مسلمه که غذای دیگری می پختم☺️ کلا برنامه های آشپزی برام نقش الهام بخش دارند. من شخصا طرفدار غذاهای آب پز و آبدارم و ترجیح میدم به جای سمبوسه سیب زمینی، دو پیازه آلوی پر از پیاز و تند و تیز بخورم😋 البته ذائقه من هیچ از ارزش های ویکی پز عزیز کم نمی کنه و گوش دادن به ایشان را تا همیشه انتخاب خواهم کرد. ماچ برای شما😘 البته خواهرانه و اسلامیه😁
ای خداااا یه تیکهش یکی گفت: سمبوسه و فلافل چرکوووو 😂😍 جانم، جنوب بهشته آدماش ، داستاناشون، مهرشون، لهجهشوووون ❤️ اصن اشک جمع شد تو چشمام اینقدر هوای جنوب کردم.
وای دلم باز شد این اپیزودو شنیدم! اونم به خاطر صدا و لحن و لهجهی بعضی از دوستان جنوبی که تو این اپیزود حضور داشتن دلم خواست یه سفر برم جنوب😢 خیلی دلم تنگ شده…
دولتآباد یه ژانریه برا خودش 👌🏻 نیت کن با غذا حال کنی و برو دولتآباد 🥹 سمبوسه، فلافل، کاهی، باقلوا، شعریه، کاهی، کعک، باگالی به دهن 😍 عالیه بخصوص ماه رمضون بعد از اذان مغرب ❤️
بنظرم بنده شب های اهواز و خوزستان عالی هستند یک بار به خوزستان سفر داشتم و در خیابان لشکراباد اهواز ۲فلال و ۳سمبوسه خوردم وبعد گذشت سال ها هنوزم که هنوزه مزه اش زیر زبونمه
ماه گذشته سفری داشتم به بوشهر. کلا یک شب اونجا بودم. خب قطعا انتخاب غذا ، خوردن سمبوسه از گاری های نوار ساحلی بود. خلاصه سمبوسه گرفتیم و برگشتیم هتل. نگم براتون که مزه ی هیییییییچ چیزی نمیداد. فقط مزه روغن سوخته میداد. مجبورا همش رو انداختیم دور و گشنه خوابیدیم. به قول کاپیتان، نکنید آقا. با خاطرات و توقع ما از غذای شهرتون بازی نکنید
به عنوان صبحانه هم میخورن؟
خاطره اول از سمبوسه ؛ گناوه مرداد ماه ساعت ۱۲ ظهر رفتم تو خیابون دنبال داروخونه میگشتم قطره استریل چشمی بگیرم دیدم چند نفر جمعن دور یه دکه،رفتم نزدیک دیدم همه دارن سمبوسه میخورن،تا اینجا طبیعی بود، وقتی سمبوسه رو نوش جان میکردن بعدش نفری یه رانی هلو یا پرتقال میرفتن بالا😑😑اونم رانی یخ و تگری نه ، رانی گرم ترکیب این دوتا تو اون هوا واقعا چیز عجیبی بود و دیگه هیچ جا ندیدم (البته خودمم امتحان کردم 🙄😆)
خب خب ناهار فردامونم مشخص شد .ما که تو شهرمون سمبوسه ای نداریم خودم باید دست به کار بشم .
با اختلاف بهترین شبها رو خوزستان داره! ساعت سه صبح میری فلافل یا سمبوسه میخوری، میری مغازه و خرید. همیشه بیدارن و شهر زندهست🥰 جا داره منشن کنم مردم خوزستان/جنوبی هم فوقالعاده متفاوت هستن نسبت به بقیهی شهرها، خیلی خونگرم و خوش برخورد.