اپیزود ۳۲+ (طعم جنگ)
Description
حدود ساعت سه و نیم بامداد جمعه، بیست و سوم خرداد ماه ۱۴۰۴ بود… وقتی سکوت شب، با صدای انفجار و خبرهای ناگهانی شکست. همهچیز در چند دقیقه، عوض شد و وارد یک فضای جنگی شدیم؛ فضایی که نسل جدید فقط در فیلمها و اخبار دیده بود و برای قدیمیها یادآور ۴۰ سال پیش بود.
در این اپیزود ویکیپزپلاس، از این ۱۲ روز حرف میزنیم. ۱۲ روزی که طعم غذا عوض شد.
مالک و صاحب امتیاز پادکست: کانون تبلیغاتی اوژن (رضا میکاییلزاده)
تهیهکننده پادکست: رامیار منوچهرزاده
تیم سازندگان: نگین فیروزی، فرزانه رضایی، امیربهادر بیات
پشتیبانی: ساجده علیپور
گوینده: رضا میکاییلزاده
موسیقی پادکست: محمد برزیده و آیدین انزابیپور
هویت بصری: مجید کاشانی
طراحی کاور: نرگس فداکار
پشتیبانی امور: فرشته میکاییلزاده و شیرین میکاییلزاده
پشتیبانی فضای مجازی: امین شیرپور
Website: https://wikipazpodcast.com
Instagram: https://instagram.com/wikipazpodcast
Telegram: https://t.me/wikipazpodcast
Twitter: https://twitter.com/wikipazpodcast
#wikipazpodcast
#wikipaz
#ویکی_پز
سلام،دو اپیزود هم راجع به سالادها ، و دسرها ،پیشنهاد میکنم تهیه کنید. یا چاشنی ها مثل ترشی، مربا ، سس ها و....
بیشتر طعم شمال بود تا طعم جنگ برای ما!
من تو اون دوازده روز همش این فکر اذیتم میکرد که اگه جنگ طولانی بشه و قحطی بشه نکنه دو تا هاپوهام گشنه بمونن
راستش به ما که خوش گذشت 😅
همدان به نظر درگیری کمتری با موضوع جنگ داخل شهر داشت . شبی که یه پهپاد داخل یکی از مراکز نظامی داخل شهر و دقیقا دور آرامگاه باباطاهر افتاده بود ، من سر شب به خیال اینکه مردم امشب اون قسمت نرفتن ، رفتم یه دور بزنم دیدم که تمام رستورانها و کافه ها کاملا باز بود و شلوغ . تو تمام این شبها مردم توی پارکها سفره پهن میکردن . قفسه های سوپر مارکتها کامل خالی نمیشد چیزایی مثل برنج روغن یا دستمال کم بود. ما کلا به دلیل طعم بد آب شهر، آب معدنی میخریم ولی هیچوقت کم نیومد. ولی نانوایی ها شلوغ بود
من اندازه کل زندگیم لواشک درست کردم و میوه خشک😅
چقدر منتظر پست گذاشتنتون بودم
✌️🌠
سمت مارو چون معمولا سه صبح میزد یا سه عصر؛ اون حد فاصل رو آشپزی نمیکردم فقط اما منی که ابدا شیرینی دوست ندارم. تند و تند کاپ کیک درست میکردم. وقتی هم نوبت صبح انفجارها تموم میشد یه صبحانه مفصل واسه خانواده درست میکردم. اون وسط واسه رهایی از استرس حتی شیرینی درست کردم و بردم واسه ناخن کارم، ترمیم هم کردم ناخنامو امان از استرس 😂
به معنای واقعی " تهران، شهر بی دفاع" بود :((
یعنی دو هفته منتظر گرفتن این نوتیفیکیشن بودم🤌