اپیزود ۲۹+ (رستورانهای بین راهی)
Description
در ادامهی اپیزود قبل دوباره همراه شما شدیم اما اینبار با موضوع رستورانهای بین راهی. واقعاً که سفرهای جادهای بدون توقف در یک رستوران بین راهی چیزی کم دارند! از غذاخوریهای نوستالژیک کنار جاده گرفته تا مجتمعهای مدرن رفاهی. در این اپیزود به داستانها، تجربهها و حتی ردپای این رستورانها در سینما میپردازیم.
مالک و صاحب امتیاز پادکست: کانون تبلیغاتی اوژن (رضا میکاییلزاده)
تهیهکننده پادکست: رامیار منوچهرزاده
تیم سازندگان: نگین فیروزی، فرزانه رضایی، امیربهادر بیات
پشتیبانی: ساجده علیپور
گوینده: رضا میکاییلزاده
موسیقی پادکست: محمد برزیده و آیدین انزابیپور
هویت بصری: مجید کاشانی
طراحی کاور: نرگس فداکار
پشتیبانی امور: فرشته میکاییلزاده و شیرین میکاییلزاده
پشتیبانی فضای مجازی: امین شیرپور
Website: https://wikipazpodcast.com
Instagram: https://instagram.com/wikipazpodcast
Telegram: https://t.me/wikipazpodcast
Twitter: https://twitter.com/wikipazpodcast
#wikipazpodcast
#wikipaz
#ویکی_پز
ممنون🙏🌹 جای اشاره به فیلم « کافه ترانزیت» خالی بود فقط
عالی🌠
اخلاق حکم می کنه اسپانسری را از محتوا کمی واضح تر تفکیک کنیم , نه ؟ موافقید ؟ نبیننم دیگه 😉
آقای صرافی زاده بعد از به قول معروف باید یک ضرب المثل یا قول معروف استفاده کنید نه جمله عادی
آقا این اپیزود «پلاسش» کم بود! 😉
با صدای کاپیتان بلانسبت یاد گزارشهای آقای خیابانی افتادم🤦🏻 دلیل اینهمه اغراق و هیجان توی لحن چیه آخه؟
تو ژانر اسلشر یه جاده چند صد کیلومتری داریم یه ماشین چشمنواز (تریلی خیلی شاخ یا ماشین عضلانی سبک کامارو) یا مسافر قاتل میشه یا راننده و معمولا رستوران بین راهی بخش مهمی ازین نوع فیلمهاست
حرف اول رو تو ایران همای سعادت دلیجان میزنه
سال ۷۵ توی جاده هراز یه رستوران بین راهی وایسادیم همراه با خانواده عموم، موقع رفتن از رستوران دیدیم یه بچه ۳-۴ ساله داره وسط جاده میدوئه و دست تکون میده. بله عمو جانم بعد از ناهار دخترش رو فراموش کرده بود از رستوران بین راهی برداره 😂 خاطرهانگیز ترین برخوردم با رستوران بین راهی اینه
به به به به پای همسفر هم باز شد
مهر و ماه رو بابا ايناي من سلختن😎
بهترین تجربهی من کبابی بود که موقع خروج از بروجرد-لرستان، خوردیم. نزدیک به ۱۱ سال پیش!🥲
امسال تو مسافرت رفتیم رستوران مرکزی اکبرجوجه تو گلوگاه....بدترین اکبرجوجه عمرمون رو خوردیم.اکبر جوجه ساری خیلی بهتر بود حیف اون پولی که پرداخت کردیم
تو پادگان ما نوشابه ممنوع بود ، وای از اولین مرخصی شهری تو شهرضا و غذاشو که یادم نمیاد ولی نوشابه شیشه ای زمزم رو با تمام وجود سرکشیدم و خدارو شکر کردم بخاطر وجود معجونی به اسم نوشابه 🙃😍
اگه اومدید شیراز و تو مسیر برگشت به سمت تخت جمشید و اصفهان و کلا شمال بودید کیلومتر ۱۸ شیراز به مرودشت یه غذاخوری ناب هست به اسم الماس،جلوش همیشه کلی کامیون پارک هست و همین اولین نشانه از کیفیت غذاش هست،برید حتما غذاشو امتحان کنید و اگه فصل مناسب بود بگید میخوام برم تو باغ پشت بشینم،اگرم فصل سرما بود میز های کنار پنجره بشینید و از منظره باغ زمستانه لذت ببرید کاپیتان خیلی مخلصیم
خیلی ببخشید این اپیزود خیلی بد بود. هم حرف زدن آقای ابد رو مخ بود هم کاپیتان که مثل اون حرف میزد.
این تاکید شدید و لحن داش مشتی و مکثهای طولانی بین کلمات که کاپتان لطیف خان داره واقعا اعصاب خورد کنه...
مجموعه "آفتاب درخشان صحرا" تو ۱۰ کیلومتری قزوین برای خانواده ما خیلی خاطره انگیزه چه بریم رشت چه بریم سمت تبریز اونجا توقف داشتیم و اگر نزدیک ساعت شام و ناهار بود مرغ سوخاری و سیب زمینی و پیتزاهای خیلی خوشمزه ای میگرفتیم! از نون تازه و شیرینی های سنتی قزوین و آش فروشیاش هم نگم که عالی بود 😋
وسط اپیزود بستمش لحن گوینده ی مرد خیلی رو مخه🤮
یک زمانی یک سری رستورانهای بینراهی بخاطر نداشتن رقیب نه کیفیت خوبی داشتن نه رفتار مناسبی با مشتریها ولی الان خیلی بهتر شده اوضاع