ای پستهی تو خنده زده بر حدیث قند ۱۸۰
Update: 2024-12-03196
Description
غزل نمره ۱۸۰
مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان
ای پستهی تو خنده زده بر حديث قند
مشتاقم (بیمارم) از برای خدا يک شکر بخند
طوبی ز قامت تو نيارد که دم زند
زين قصه بگذرم که سخن میشود بلند
خواهی که برنخيزدت از ديده رود خون
دل در وفای صحبت رود کسان مبند
گر جلوه (طیره) مینمایی و گر طعنه میزنی
ما نيستيم معتقد شيخ خودپسند
ز آشفتگی حال من آگاه کی شود
آن را که دل نگشت گرفتار اين کمند
بازار شوق گرم شد آن سروقد (شمعقد) کجاست؟
تا جان خود بر آتش رويش کنم سپند
جایی که يار ما به شکرخنده دم زند
ای پسته کيستی تو خدا را به خود مخند
حافظ چو ترک غمزهی ترکان نمیکنی
دانی کجاست جای تو؟ خوارزم يا خجند
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands
Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
In Channel
سلام فرزان جان قبلا وقتی از الست حرف زده بودی ، گفتی که در روز الست و در اون ساحت ما برامون احساس معنی نداشته مثلا از دست دادن پدر و مادر برامون ناراحت کننده نبوده و چیزهای دیکه ای رو نشونمون دادن که اومدیم توی این دنیا . و خب احتمالا اون چیزایی که نشونمون دادن از جنس آگاهی بوده. اینو میشه یکم دیگه بهش بپردازی؟ اینکه دقیقا ما برای چی اومدیم توی این دنیا . اگه احساس رو نمیفهمیدم چیو درک کردیم که اومدیم اینجا؟ آیا صرفا بدن دار شدن و مکان مند و زمان مند شدن رو خواستیم تجربه کنیم؟
مرسی از اپیزودهای زیبا و باصفا❤️🙏 شمع قد که میگین نمیدونم چرا احساس میکنم توهینه...مثل اینکه به ادم قد بلند و لاغر بگیم خلال دندون
فکت: زیاد کتاب خوندن به هیچ عنوان به معنای درک بالا و عمیق داشتن نیست. (چون دیدم خیلی از کتابخون بودن دوستانتون تعریف کردید) فکت ۲: بحثهای ادایی بیسروته هم فلسفه نیست.
🌱🌱🌻🌻🌻
گاهی اوقات ادم دوست داره کسی درکش کنه، حال بدش بفهمه،شاید از این راه میخواد از تنهایی فرار کنه…
ممنون
وای من اون مثال زنده ترک تبریزی ام که اومدم شیراز ۸ساله😅
جان مادرت این جمله ی صبوحی فوق العاده شده رو تغییر بده. مثلن بسیار جا افتاده… خوش طعم شده..خوش عطر شده. عالی شده.. متفاوت شده.. بهتر از دیروز شده… منحصر به فرد شده..حال خوب کن شده.. حافظگونه شده…. 😒
سلام من یه چیزی ذهنمو درگیر کرده که اصن نمیدونم ربطی به این غزل داره یا نه، چرا اسم از یک زن بیولوژیک به عنوان یک آدم حسابی مثل حافظ و سهروردی…نمیگید؟نداریم؟؟ یا ممکنه همون کسی که پیر و افسونگر حافظ و ..بوده شاید یک زن بیولوژیک بوده؟؟؟نشونه ایی هست؟
سلام من یه چیزی ذهنمو درگیر کرده که اصن نمیدونم ربطی به این غزل داره یا نه، چرا اسم از یک زن بیولوژیک به عنوان یک آدم حسابی مثل حافظ و سهروردی…نمیگید؟نداریم؟؟ یا ممکنه همون کسی که پیر و افسونگر حافظ و ..بوده شاید یک زن بیولوژیک بوده؟؟؟نشونه ایی هست؟
فرزان بیا فردا بگو کامنت هامون رو میخونی من صرفا نمیتونیم که تو بخونی ولی از اینکه بفهمم نگاهی به صحبت های ما سوالاتمون و یا درخواست هامون داره احساس خوشایندی پیدا میکنم از جنس پویایی و ارتباط موثر و دلنشینی شیرینی هست به هرحال تو این فضای مجازی که خاصیتش اینه که حرف بزنی بدون وجود یک هویتی زنده و قابل دیدن و حس شدن، همین که بشنویم و بدونیم شنیده میشیم کفایت میکنه من هی میام مینویسم میگم صدای موتور رو خاطرت باشه لطفا که بگی،بعد میگم اصلا فرزان مگه میخونه نوشته های مارو بیا بگو میخونیشون
فرزان تو این چندتا اپیزود آخری وقتی در مورد عشق صحبت می کنی یه حس دوگانه دارم انگار یه قسمتی از من میفهمتش درکش میکنه ولی بازم حس غریبگی دارم. یه سری احساسات متضاد و متناقض 😕😕😕
سلام من نمیتونم درک کنم چطور از طرفی میگیم خدا یعنی هرانچه که هست، طبیعت و.. و میگیم احساسات به شکل عواطف انسانی(غم خشم شادی و..) به ساحتش راه ندارن، این برای من اینطور معنی میشه که خدا ارتباط معناداری به این شکل که از ما خشمگین بشه غمگین بشه، شاد بشه و.. نداره.(امروز هم در موردش صحبت شد). از طرف دیگه خدایی که در شعرهای شاعران و متنهای عارفان هست و باهم مبخونیم جوری توصیف شده که گویی احساسات داره، انتخاب میکنه، هرانچه که هست نیست بلکه وجودیه که به سایر چیزها ولایت و قدرت داره و.. ادامه👇🏻
شما به قهوه میگین صبوحی ما به چایی میگیم خمر المومنین😂 به قهوه هم میگیم تریاک المتقین😂😂
در عشق قدم نهادن کسی را مسلم شود که با خود نباشد و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند ... عین القضات همدانی 🌱 ممنوندارتیم قدردانتیم فرزان رنجبر پادکستر محبوب ما ❣️
خوانش غزل نمره ١٨٠🌻 01:03:13
فرزان بازی رولت روسی مون نشه؟
ای وای از غزل ۱۸۳ 🥹 بالاخره داریم بهش میرسیم ...
عشق ورزیدن به معنای مطلق، چالشبرانگیز است، زیرا نیازمند عبور از نفس، قضاوت و تعلق است. شاید مولانا این وضعیت را با این بیان توصیف کرده باشد: "عشق را خواجه خود کی میدانی؟ تا ببینی که چه سودا دارد."
عزیزان من،یادمون نره هدف ما وحدت هست. تعصب هیچ زمان روی هیچ چیز خوب نیست.عقیده ای که من دارم ممکنه برای دیگری قابل قبول نباشه.یادمون باشه درست و غلطی وجود نداره.به عقاید هم احترام بذاریم. همه ما باهم برابرهستیم... درس هایی که میگیریم صرفا سخنان قشنگ نیست باید بهش عمل کرد عشق بورزیم به هم...و بذاریم هرکس خودش رو ابراز کنه و اگر برای ما خوشایند نیست،به درونمون نگاه کنیم.ببینیم چرا ایگوی ما بهش برمیخوره...