دیگرینامه، اپیزود بیستوچهارم: کوش پیلدندان
Description
چو ضحاک دست اندر آورد و خورد / شگفت آمدش زان هشیوار مرد
بدو گفت بنگر که از آرزوی / چه خواهی بگو با من ای نیکخوی
خورشگر بدو گفت کای پادشا / همیشه بزی شاد و فرمانروا
مرا دل سراسر پر از مهر تو است / همه توشه جانم از چهر تو است
یکی حاجتستم به نزدیک شاه / و گرچه مرا نیست این پایگاه
که فرمان دهد تا سر کتف اوی / ببوسم بدو بر نهم چشم و روی
چو ضحاک بشنید گفتار اوی / نهانی ندانست بازار اوی
بدو گفت دارم من این کام تو / بلندی بگیرد از این، نام تو
بفرمود تا دیو، چون جفت او / همی بوسه داد از بر سفت او
ببوسید و شد بر زمین ناپدید / کس اندر جهان این شگفتی ندید
دو مار سیه از دو کتفش برست / عمی گشت و از هر سویی چاره جست
سرانجام ببرید هر دو ز کتف / سزد گر بمانی بدین در شگفت
چو شاخ درخت آن دو مار سیاه / برآمد دگر باره از کتف شاه
پزشکان فرزانه گرد آمدند / همه یک به یک داستانها زدند
ز هرگونه نیرنگها ساختند / مر آن درد را چاره نشناختند
به سان پزشکی پس ابلیس تفت / به فرزانگی نزد ضحاک رفت
بدو گفت کاین بودنی کار بود / بمان تا چه گردد نباید درود
خورش ساز و آرامشان ده به خورد / نباید جز این چارهای نیز کرد
به جز مغز مردم مدهشان خورش / مگر خود بمیرند از این پرورش
نگر تا که ابلیس از این گفتوگوی / چه کرد و چه خواست اندر این جستوجوی
آنچه شنیدید بخش مشهوری از شاهنامه فردوسی بود که در آن ماجرای فریب خوردن ضحاک از ابلیس گزارش میشود؛ ابلیس یک بار در صورت یک آشپز ماهر، و بار دیگر به صورت یک پزشک درمیآید و ضحاک را با بوسههای جادویی خود مبتلا به دو مار سیاه، بر دوش میکند و بهعنوان پزشک هم تجویز میکند که از مغز سر دو جوان، شبانهروز به این مارها خوراک داده شود. چنانکه در اپیزود قبل شنیدید، یکی از شیوههای برساختن یک ضدقهرمان در داستانهای کهن ایرانی، اشاره به ماهیت نامتعارف جسم و روان این ضدقهرمان است. ضحاک انسان است اما بهعلت تبهکاریهای متعدد که با فریب همین ابلیس و قتل پدر آغاز میشود ماهیتی دگرگون مییابد و به هیولایی تبدیل میشود که حتی ظاهرش به باطن پلیدش گواهی میدهد.
در منظومهای که حدود یک قرن بعد از شاهنامه فردوسی سروده شد، ضدقهرمان دیگری خلق میشود به نام کوش پیلدندان که مختصری درباره آن در اپیزود قبل شنیدید. از جمله اینکه کوش پیلدندان هم ظاهری غیرمتعارف داشت: دندانهای نیش بزرگ، موهای سرخ و چهرهای زشت. سراینده این منظومه ایرانشاه بن ابیالخیر به احتمال قریب به یقین برمبنای داستانی متعلق به دوره ساسانی، دست به سرایش منظومه کوش پیلدندان زد و نمونهای دیگر فراهم آورد از شیوهای که ذهنیت ایرانی یک دیگری اهریمنی میسازد. در این برنامه اطلاعات بیشتری درباره داستان کوش پیلدندان به موازات داستان ضحاک فراهم میآوریم و این دو ضدقهرمان داستانهای ایرانی را با هم مقایسه خواهیم کرد.
صفحه اینستاگرام گفتوشنود:
http://Instagram.com/dialogue1402
کانال تلگرام گفتوشنود:
https://t.me/Dialogue1402
#دیگری #پادکست