غلام نرگس مست تو تاجدارانند ۱۹۵
Update: 2024-12-24125
Description
غزل نمره ۱۹۵
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
غلام نرگس مست تو تاجدارانند
خراب بادهی لعل تو هوشيارانند
تو را صبا و مرا آب ديده شد غماز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند
ز زير زلف دوتا چون گذر کنی بنگر
که از يمين و يسارت چه سوگوارانند
گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببين
که از تطاول زلفت چه بیقرارانند
نصيب ماست بهشت ای خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند
نه من بر آن گل عارض غزل سرايم و بس
که عندليب تو از هر طرف هزارانند
تو دستگير شو ای خضر پیخجسته که من
پياده میروم و همرهان سوارانند
بيا به ميکده و چهره ارغوانی کن
مرو به صومعه کانجا سياهکارانند
رقیب درگذر و بیش از این مکن نخوت
که ساکنان در دوست خاکسارانند
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد
که بستگان کمند تو رستگارانند
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands
Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
In Channel
میگوییم: دیر اومدی خیلی دیره جای دیگه دل اسیره... (مفاعلٌ فعلاتن مفاعلٌ فعلن)
خوانش غزل نمره ١٩۵🌼 01:11:36
گل سر سبد مایی میکادوی مایی قندی قند 🤩
او رو مي خواندند ... ما رو هم فرا خوندند ... 💫🍃
💥خوانش سوانحالعشاق_فصل ١١ و ١٢ 37:02
چقدر مثالها عالی بودن در مورد هفتصد سال آینده … خیلی دلنشین بود مثل همیشه ، من دیروز نشد گوش کنم . سپاس بیکران 🕊️🤍✨
عشق،رابطهِ پیوند است و تعلق به هر دو جانب دارد ✨️💖
شیرین ترین اتفاق زندگیه ببینی و دیده شی :)
من مطمئنم وقتی هلیا بزرگ شد معنای خانواده براش همین لحظههای به ظاهر معمولی اما بینهایت باارزشه. تجربهی حس امنیت و آرامش مطلق که فقط در کودکی میشه چشید. مثل گرمای آغوش پدر تو سرمای زمستون وقتی خودت رو به خواب زدی و اون تو رو از صندلی عقب فولکس قورباغهایش بغل میگیره، میبره خونه و تو جای گرم و نرمت میخوابونه🥺
بهبه عطرِ گلِ محمدی و بویِ دارچین،همیشه بینظیره و شامهنواز. در بیتِ دیم،اشاره به غمازیِ صبای افشاگرِ راز و بعد موسیقیِ شافل،منو با خودش برد و بعد اون خاطرهی پیانو با دونفری که سیمشون وصل شده بود،یعنی اجرایِ چهاردستی بود؟ چه دونوازیِ تماشاییای بوده،دلم میخواست حضور میداشتم،چون منم عاشقِ این قطعهی اینترستلارم.💫وای بعد هم بوچلی،مارو مهمون کرد،عجب شافلِ سرمستکنندهای بود امروز🔥 تازه اُبوا؛سازِ موردِعلاقهتم که پخش شد :)
خیلی لذت بردم🥲⚘️
چه قدر به دلم نشست...چه مثال هایی...راوی قشنگم مرسی که انقدر با عشق با ما صحبت کردی وچه قدر دیده شدن،بدون اینکه تلاش کنی ببیننت قشنگه...دیدن با چشم دل...:) دوست دارم
قسمت آخرش یکم عجیب بود مگه تا حالا خیرات نکردین و یا کسی بهتون تعارف نکرده بود! و اینکه شما بعد خوردن شیرینی دهنتون رو میشورین!؟ کل مزه ش به حس طعمشه که 😊 تناقض عجیبی بودا
فرزان عزیز شروع اپیزود عالی بود. با یغمایی شروع بی نظیر شد🥹🌱🌱
اینکه نماز باید تو را فرا بخواند مثل مطالعه 📚 می ماند؛ مطالعه کردن یعنی طلوع کردن تو بر کتاب و کتاب بر تو. شاهد مثال دیگر روزه گرفتن است؛ روزه باید شما را بگیرد نه شما روزه را.
روح خانم ژاله علو نازنین شاد و یادشون گرامی 💔🌹
بحث عدالت و کرامت جالب بود . ولی در نظرات عرفان اینجوریه که خالق عدالت کامل در هستی گسترده . خدا . هوشمندی . قوانین . اعداد . خداوند هم هست و هم از طرفی بُعد پذیر نیست و از طریق تجلیات حضور است . این بحث طولانی و در این مجال نمی گنجد .🙂
چقدر با این اپیزود با خودم عشق کردم.
باعشق عالی بود 🕊🕊🕊🌿🌿🌿
فرو خواندم به گوشش قصه عشق...چو باران بهاری اشک میریخت.... اما وصالی در این نوع عشق نیست...ق مشترک فراق و فقدان در این عشق جاری شده...