سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند ۱۹۲
Description
غزل نمره ۱۹۲
مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن
سرو چمان من چرا ميل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود ياد سمن نمیکند
دی گلهای ز طرهاش کردم و از سر فسوس
گفت که اين سياه کج گوش به من نمیکند
تا دل هرزهگرد من رفت به چين زلف او
زان سفر دراز خود (یاد) عزم وطن نمیکند
پيش کمان ابرويش لابه همیکنم ولی
گوش کشيده است از آن گوش به من نمیکند
با همه (عطر) عطف دامنت آيدم از صبا عجب
کز گذر تو خاک را مشک ختن نمیکند
چون ز نسيم میشود زلف بنفشه پرشکن
وه که دلم چه ياد از آن عهدشکن نمیکند
دل به اميد روی او همدم جان نمیشود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمیکند
ساقي سيمساق من گر همه دُرد میدهد
کيست که تن چو جام می جمله دهن نمیکند
دستخوش جفا مکن آب رخم که فيض ابر
بی مدد سرشک من دُرّ عدن نمیکند
کشتهی غمزهی تو شد حافظ ناشنيدهپند
تيغ سزاست هر که را (درک) درد سخن نمیکند
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Advertising Inquiries: https://redcircle.com/brands
Privacy & Opt-Out: https://redcircle.com/privacy
با تمام التماس و درخواست مخاطبین ایشان متاسفانه جناب رنجبر نه فالی گرفتند نه اسم شب یلدایی آوردند خط فکری ایشان معلومه با کیه. کاش فقط ماموریت نداشته باشند یک عده جوان رو ساکت و سر گرم نگه داشته باشند .آنهم از راه دین و خرافات.
تغییراتی در خودم حس می کنم ،دوست دارم داد بزنم به همه از حس و حال این روز ها بگم ولی چیزی من رو به سکوت وادار می کند، این من هستم و من هیچکس نیستم ، فیلسوف و ارتیست و صوفی نیستم ، کسی نیستم ولی هستم، چیز های میشنوم که حس میکنم در گوش من فقط زمزمه می شود🥲
زمستون رسید ببینیم حافظ مارو کجا می بره تو این سوز و سرمای زمستون🌨❄️🌬
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند…
آخ که آیندگان بدانند که الان ساعت یک شب و با توجه به اینکه روز و شب بسیار پر مشغله ای داشتم برنامه امروزو به پایان رسوندم و چقدر حیف شد که نتونستم برنامه ای به این شیرینی رو صبح اول وقت گوش بدم . امیدوارم دوباره بتونم بشنوم . در ضمن بیت بیت این غزلو که می گفتین صدای استاد جانم توی گوشم بود و درسهای عرفان . چقدر خوب خوب خوب همه رو به هم پیوند دادید ..مررررررسی من که حظ شو بردم به به . به خم خانه وحدتم راه ده دل زنده و جان آگاه ده به خدا قسم وقتی من نوشتم بعدش شما گفتین بنویسید . 🥺🥺🥺🥺🥺
قایقرانان رود ولگا چه یادآوری قشنگی بود
خوانش غزل نمره ١٩٢🍃 01:11:03
من آن مرغ سیه بالم ...😄😄😄🤍
💥خوانش سوانحالعشاق_فصل هشت و نه 42:18
"...قاب قوسین ازل و ابد دل توست و وقت تو" سرمشقی پُر رمز و راز🍃
24:23 این آرزو برای یه شخصیت فرهنگیِ جوان خیلی دستیافتنی به نظرم اومد، خصوصا که ما "نمیدونیم" و زندگی هم دور دوره؛)
من پیوند عجیبی با این غزل دارم ... چند سال پیش دوست عزیزی که با هم ماجراها داشتیم سال تحویل از حافظیه برام فال گرفت و همین غزل اومد ... و چقدر ماجرایی که از سر گذروندم با تعبیر این غزل نزدیک بود ...
حامد بهداد عااالی خونده این غزل رو
اینقدر شروع پادکستات رو دوست دارم ک بعضی وقتها ک زمان ندارم صبحا همین تا قبل غزل رو گوش میدم فقط،تا بعداز ظهر ک کلش رو گوش کنم.......بعد یکی تو گوشم میگه زششششته تو مثلا شخصیت فرهنگیی، اومدی غزل حافظ گوش بدی🤣🤣🤣🤣
چرا دیگه باهامون روراست نیستی؟
فرزان جان این ملودی رودخانه ولگا فقط تنظیمی که خودت کردی( در اپیزود با همین نام در رواق)، مسحورکننده ترین نوایی که شنیدم.
آقا من نوکرتم، تو رو جون عمه کار و امور مارو به تاس واگذار نکن
فرزان عزیزم خواهش میکنم اسپینوزارو فراموش نکن یادت باشه چندین اپیزود قبل گره خوردیم به این تفکر اسپینوزایی امید دارم که ادامه بدیم لطفا ما رو بی بهره نذار نفست پایدار تنت سلامت همیشه به یادتیم و دوست داریم❤❤🌸🌸🦋🦋
اول دی ۴۰۳ و من دیشب موقع فال حافظ(شب یلدا)سعی کردم فالم جز۲۰۰ تا اول باشه😄ببین تاثیراتتو🤭
بیتِ دیُم و قطعهی ناب استاد ناظری(تهمت هستی و سازوکارِ این جهان)💫 من همونبار اولی که این آهنگ پخش شد،طرحشو زدمو گذاشتم کاور که همیشه ببینمش🌱 "وطنِ دل،موطنِ اصلی" مرسی برایِ دقیقهی 32:00 تا سی و سه سهراب💫👌🏻و خُب چرای بیتِ پنجم رو قبلش گفتی:سازوکارِ این جهانِ هستی،همینه... سوانح:وارهیدن از علایق... بیتِ پایانیِ غزل،ناب بود و رفیع💫 در این جهانِ رنگها،رنگها و جلوهها را ببین،اما غافل مباش و اسیرِ رنگ مَشو که "بیرنگی"،خاصیتِ راستینِ توست(آن پندها که صوفینماها گویند،مَشنو=بیتِ آخر)