یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد ۱۶۹
Update: 2024-11-18162
Description
غزل نمره ۱۶۹
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
ياری اندر کس نمیبينيم ياران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
آب حيوان تيرهگون شد، خضر فرخپی کجاست؟
خون چکيد از شاخ گل، باد بهاران را چه شد؟
(گل بگشت از رنگ و بو...)
کس نمیگويد که ياری داشت حق دوستی
حقشناسان را چه حال افتاد؟ ياران را چه شد؟
لعلی از کان مروت برنيامد سالهاست
تابش خورشيد و سعی باد و باران را چه شد؟
شهر ياران بود و خاک مهربانان اين ديار
مهربانی کی سرآمد؟ شهرياران را چه شد؟
گوی توفيق و کرامت در ميان افکندهاند
کس به ميدان در نمیآيد سواران را چه شد؟
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندليبان را چه پيش آمد هزاران را چه شد؟
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت؟
کس ندارد ذوق مستی ميگساران را چه شد؟
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد؟
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
In Channel
میدونستین ابن عربی یه جمله داره که میگه: مکانی که زنانگی نداشته باشد، اعتباری ندارد. و من خیلی دارم به این جمله فکر میکنم. و توی ذهنم پیوندی پیدا کرده با اون نفس مکان که شما بهش اشاره کردید. به اینکه چطور مکان میتونه زنانگی داشته باشه؟ چطور میشه انرژیهای زنانه رو در اون جاری کرد؟ به نظر من این چیزی فراتر از شکل چیدمان اثاثیهی مکانه. شاید به نوعی به همون نفس مکان ارتباط داره. نه؟
شما سیگار رو با شمع و عود و اسفند و رازیانه جایگزین کردید ،وضع ریه ها ت خوب نیست زیاد سرفه میکنید ،به پزشک مراجعه کنید
مثل زنایی شدم که میگن برای من تولد سوپرایز بگیر بعد خودشونم بازی خودشونو باور میکنن!!!خیلی بدی فرزاااان😄 چقدرررر مرد بودی اینجا نه؟!
وای چقدر نوایی نوایی رو قشنگ خوندید 😍😍💥
🧘🏻♀️🧘🏻♀️🧘🏻♀️
ممنون
نوایی نوایی فقط نوایی دوست شما در خوابگاه🙃
هر بار گوش میدم لذت میبرم 🌱🔥
ما بازم منتظر نوایی خوندنت هستیم، یادت نره ✨️
اپیزود رو امروز گوش دادم،کمی تعجب کردم اینهمه مقاومت شما برای فرار از غم تا شنونده ناراحت نشه،فضا شاد باشه و غیره،فرمودید نظری رو که درباره عشق داریم رو کنار بگذاریم و با غزالی پیش بریم فکر میکنم میشه در مورد غم هم همینطور باشیم،غمی که انسانها درک میکنن و غمی که اولیا از طرفی برای بنده همسو شدن با غزلی که جناب حافظ در اون غمناک هستش عین طرب و شادیه،و این یک پله بالاتر رفتنه من لذت میبرم با حافظ شاد و غمگین بشم،ایشان صدر مجلس هستند و ما مطیع ایشان،سپاس از شما
چقدر حرف واسه گفتن دارم وقتی دارم گوش میکنم کلی حرف از ذهنم میگذره که بیام برات بنویسم وقتی اپیزود تموم میشه انگار ذهنم خالی از کلمات میشه مثالهایی که میزنی رو کاملا درک میکنم انگار خودم همه اینهارو زندگی کردم مثال بابا بزرگ عینی ترین مثالی هست که به درکش رسیدم مثال صدای موتور رو هم درک میکنم و خیلئ چیزای دیگه ای که میگی فقط قدرت کلماتم ضعیفه و نمیتونم بیان کنم🌸🌸🌸🦋🦋🦋 همیشه گفتم و تا اخر هم خواهم گفت من به فرزان عزیزم مدیون هستم سپاسگزارم 🙏🙏🙏
نوایی نوایی را خیلی قشنگ خوندی🤗
معنای زندگی زمانی هست که هیچی نیستی آخه زندگی که معنا نداره که تو عین زندگی هستی عین عشقی عین آزادی هستی عین رهایی هستی .. عین صدای سخن عشق
در خانه اگر کس است یک حرف بس است او ابله است ....
زیبا و دلنشین
این غزل منو یاد هل من ناصر ینصرنی حسین در کربلا انداخت و بچه های آبان ۱۴۰۱ ، امروز من خیلی گریه کردم چون هم از این غزل و صدای استاد خیلی خاطره دارم و تجربه رنج، باید میگریستم ،بعضی زخمها فقط دلمه بستن یه ضربه بخوره زیرش زخم تازه است و خونریزی میکنه امروز برای من همین قدر درد داشت
نوایی نوایی رو عالی خوندید ممنون فرزان جان🌱👌
هرشب به امید و انگیزه اپیزود جدید شما موبایلم رو برمیدارم و سری به پادکست هام میزنم، بعد وقتی میبینم امشب هم اپیزود جدید دارید، یک جون به جون هام اضافه میشه و میرم قلمو دست میگیرم شروع میکنم به نقاشی، ممنون برای هدیه این حال خوب، و لااقل در این مدت برای من معجزه ای بوده گوش دادن به اپیزود های شما، ممنون🥲🤍
يادمه نوايي رو تو رواح خونده بودي برامون و همچنان دلنشينه.🌱✨ و اينكه ميدونم كاش گفتن اصيل نيست، با اينحال كاش رو ابيات اين غزل بيشتر ميموندي و درموردشون صحبت ميكردي. هرچقدر هم كه غمگين بود. اشكالي نداشت واقعا و بنظرم اين نمره حافظ به حاشيه رفت.):
فرزان جان اول اینکه ؛ قطعا که نوایی رو ،گوش نواز اجرا کردی♥️ دوم اینکه ؛ بله که الان بر خلافِ گذشته،جهانِ بی صورت و جهانِ ماده رو از هم تفکیک می کنم و فقط مشتاقم برسم به درکِ اینکه، چطور وقتی درگیرِ عواطفِ انسانی نبوده ام، این زندگی که می بایست با عواطف انسانی زندگی کنم رو انتخاب کرده ام ؟ و بر چه اساس ، منویِ زندگی های انتخابی من و بقیه آدمها،تنظیم شده ؟ یعنی در زمانِ انتخابِ زندگی هامون ، سطح آگاهی ما هم مثل تصاویرِ متفاوت در آينه ها، با هم فرق داشته ؟ که مِنوهامون و انتخاب هامون فرق کرده ؟