آیا کالابرگ میتواند سفرههای خالی مردم را پر کند؟
Update: 2025-10-28
1
Description
کالابرگ الکترونیکی قرار بود سیاستی موقت باشد، اما حالا برای میلیونها خانواده حیاتی شده است. آیا این سیاست واقعا فقر را کاهش میدهد یا فقط برای حکومت زمان میخرد؟ گفتوگوی دویچه وله با دو کارشناس.کالابرگ الکترونیکی، که از سوی دولت جمهوری اسلامی به عنوان یکی از ابزارهای اصلی حمایت معیشتی اقشار کمدرآمد معرفی شده، حالا به نقطهای رسیده که هم مدافعان آن در دولت بر "موفقیت" این طرح تاکید دارند و هم منتقدان از شکاف عمیق میان هدف اعلامی و واقعیت اجتماعی سخن میگویند.
دولت میگوید این طرح با هدف کاهش فشار تورم بر گروههای آسیبپذیر اجرا شده، اما واقعیت زندگی مردم در ایران نشان میدهد مسئله فقط "توزیع کالا" نیست، بلکه پرسش اصلی این است که فقر و عدالت در اقتصادی فرسوده چگونه تعریف میشود و چه کسانی واقعا از حمایت بهرهمند میشوند.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
کالابرگ الکترونیکی از اواخر سال ۱۴۰۱ به صورت آزمایشی در چند استان اجرا شد و در خرداد ۱۴۰۲ به صورت سراسری گسترش یافت. قرار بود فقط راهی موقت برای کمک به خانوادههایی باشد که زیر فشار تورم نفس میکشند. اما همانطور که بسیاری از سیاستهای موقت در ایران به یک وضعیت دائمی تبدیل میشوند، این طرح هم به تدریج به بخشی از زندگی مردم تبدیل شد. حالا میلیونها خانواده برای تامین ابتداییترین مایحتاجشان به آن وابستهاند.
بیشتر بخوانید:دلایل حذف یارانه برای برخی دهکها در ایران
دولت جمهوری اسلامی میگوید بیش از ۸۵ درصد مشمولان از کالابرگ راضیاند. اما این عدد فقط یک بخش از تصویر را نشان میدهد. رضایت بسیاری از این خانوارها نه به خاطر کیفیت طرح، بلکه به خاطر نداشتن جایگزین است. برای خانوادهای که ماههاست توان خرید گوشت، لبنیات یا حتی برنج را ندارد، دریافت کالابرگ هرچقدر محدود هم باشد، به معنای یک وعده غذای بیشتر است.
کوپن به جای پول نقد، انتخاب کمتر برای خانوادهها
درپی گسترش طرح، بخشی از یارانه نقدی مردم حذف و به جای آن اعتبار خرید کالاهای مشخص اختصاص داده شد. حالا خانوادهها به جای اینکه خودشان تصمیم بگیرند پول را چگونه خرج کنند، باید از فهرست محدودی از کالاها خرید کنند. این یعنی کنترل بیشتر بر نحوه خرجیارانه و آزادی کمتر برای خانوارهایی که همین حالا هم تحت فشار اقتصادی هستند.
دهکبندی جمعیت برای شناسایی افراد مشمول، یکی از مهمترین بخشهای این طرح است اما همین دهکبندی برای بسیاری از مردم به نمادی از بیعدالتی تبدیل شده. بطوریکه برای مثال، یک خانواده سه نفره در تهران با ۳۰ میلیون تومان درآمد در دهک هشتم قرار میگیرد و یارانهاش حذف میشود، اما همین خانواده در واقعیت به سختی از پس اجاره خانه و هزینه خوراک برمیآید.
در همین زمینه احمد علوی، استاد دانشگاه و پژوهشگر اقتصادی، در گفتوگو با دویچه وله فارسی میگوید: «تجربه بینالمللی نشان میدهد یارانه، چه نقدی و چه کالابرگی، نمیتواند جایگزین درآمد پایدار خانوار شود. این سیاست فقط یک مسکن موقتی است و قرار بود در ایران هم موقتی باشد، اما شکست سیاستهای اقتصادی باعث شد ادامه پیدا کند.»
او تأکید میکند که پرداخت یارانه در نظام اداری ناکارآمد باعث کسری بودجه و در نتیجه تورم میشود. «دولت با یک دست یارانه میدهد و با دست دیگر قدرت خرید همان یارانه را از مردم پس میگیرد.» به گفته علوی، دهکبندی در ایران به دلیل نبود شفافیت درآمدی و اقتصاد غیررسمی اساسا قابل اعتماد نیست. «خیلی وقتها کسانی که واقعا نیاز دارند حذف میشوند و کسانی که نیاز ندارند یارانه میگیرند.»
او به تجربه سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ اشاره میکند که در آن با تورم بالا، ارزش واقعی یارانه نقدی به سرعت از بین رفت. «کالابرگ شاید در کوتاهمدت کمک کند، اما هزینههای اداری بالا، احتمال قاچاق و محدود شدن انتخاب مردم را هم به همراه دارد. وقتی فاصله قیمت بازار و قیمت دولتی زیاد باشد، بازار سیاه ایجاد میشود و همین کمک تبدیل به دردسر جدید میشود.»
"بدون کوپن، خیلیها گرسنه میمانند"
رقیه رضایی، روزنامهنگار و عضو تحریریه ایران وایر، در گفتوگو با دویچه وله فارسی از زاویهای انسانی، جنبه اجتماعی و مسئولیت به مسئله نگاه میکند: «کوپن غذایی شاید برای خیلیها تنها راه زنده ماندن باشد. مردم در سالهای اخیر حتی توان خرید نان و برنج را هم از دست دادهاند. خط فقر رسمی در سال ۱۴۰۳ حدود ۱۱ میلیون تومان است و بخش بزرگی از مردم زیر این خط زندگی میکنند. برای این خانوادهها، کالابرگ یعنی یک وعده غذا بیشتر برای بچهها.»
او میگوید مشکل اصلی در بیثباتی و ناپیوستگی اجرای طرح است: «دولت مرحله پنجم را به آبان یا آذر یا دی موکول میکند، بدون زمان دقیق. مردم نمیتوانند روی این کمک حساب کنند. وقتی نمیدانی ماه بعد کالابرگ هست یا نه، چطور میتوانی برنامهریزی کنی؟ این بیشتر شبیه تبلیغات حکومتی است تا یک سیاست واقعی برای نجات مردم از گرسنگی.»
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
رضایی همچنین هشدار میدهد که گسترش دامنه توزیع کالابرگ به چند ده میلیون نفر میتواند خودش باعث تورم شود. «اگر دولت برای همه یارانه بدهد، فشار روی بازار بالا میرود و در نهایت همان اقشار فقیر دوباره آسیب میبینند.»
دولت از شفافیت سامانه کالابرگ صحبت میکند، اما در واقعیت، برای خیلیها این شفافیت تنها روی کاغذ است. وقتی تنها ملاک حذف یا تخصیص یارانه عدد درآمدی باشد، هزاران خانواده که زیر بار هزینههای زندگی خرد شدهاند از شمول طرح خارج میشوند. یک عدد خشک نمیتواند فقر واقعی را اندازه بگیرد.
برای بسیاری از مردم، کالابرگ یادآور دوران کوپن در دهه ۶۰ است. تنها تفاوت، دیجیتالی شدن آن است، نه تغییر در منطق سیاست. کوپن قرار است فشار را کم کند، اما نمیتواند زندگی را بهتر کند.
در ایران کالابرگ الکترونیکی در اقتصادی اجرا میشود که با تورم مزمن، کاهش ارزش پول ملی، رکود و بیکاری ساختاری مواجه است. در چنین شرایطی هیچ سیاست حمایتی مقطعی نمیتواند فقر را کاهش دهد. این سیاستها فقط زمان میخرند و چهره بحران را موقتی میپوشانند.
احمد علوی در همین زمینه میگوید: «اگر همین منابع صرف ایجاد شغل یا سرمایهگذاری میشد، نتیجه پایدارتر و عادلانهتری داشت. چاپ پول برای پرداخت یارانه خودش عامل تورم است و در نهایت اثر یارانه را خنثی میکند.»
کالابرگ الکترونیکی شاید بتواند چند وعده غذایی را برای خانوادههای فقیر تضمین کند، اما نمیتواند ریشه فقر را از بین ببرد. این سیاست اگر با اصلاحات اساسی اقتصادی، مهار تورم و ایجاد اشتغال همراه نباشد، فقط ظاهر بحران را تغییر میدهد، نه واقعیت آن را.
در حالی که دولت روی آمار رضایت تکیه میکند، زندگی میلیونها نفر در سایه تورم و ناامنی اقتصادی جریان دارد. کالابرگ برای بسیاری از خانوادهها نه یک انتخاب، بلکه آخرین امید است. اما امیدی که روی زمین لغزانی از بیثباتی اقتصادی بنا شده است.
این سیاست قرار بود موقتی باشد، اما حالا خودش تبدیل به بخشی از بحران شده. برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد در ایران، کالابرگ یعنی بقا، نه زندگی.

دولت میگوید این طرح با هدف کاهش فشار تورم بر گروههای آسیبپذیر اجرا شده، اما واقعیت زندگی مردم در ایران نشان میدهد مسئله فقط "توزیع کالا" نیست، بلکه پرسش اصلی این است که فقر و عدالت در اقتصادی فرسوده چگونه تعریف میشود و چه کسانی واقعا از حمایت بهرهمند میشوند.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
کالابرگ الکترونیکی از اواخر سال ۱۴۰۱ به صورت آزمایشی در چند استان اجرا شد و در خرداد ۱۴۰۲ به صورت سراسری گسترش یافت. قرار بود فقط راهی موقت برای کمک به خانوادههایی باشد که زیر فشار تورم نفس میکشند. اما همانطور که بسیاری از سیاستهای موقت در ایران به یک وضعیت دائمی تبدیل میشوند، این طرح هم به تدریج به بخشی از زندگی مردم تبدیل شد. حالا میلیونها خانواده برای تامین ابتداییترین مایحتاجشان به آن وابستهاند.
بیشتر بخوانید:دلایل حذف یارانه برای برخی دهکها در ایران
دولت جمهوری اسلامی میگوید بیش از ۸۵ درصد مشمولان از کالابرگ راضیاند. اما این عدد فقط یک بخش از تصویر را نشان میدهد. رضایت بسیاری از این خانوارها نه به خاطر کیفیت طرح، بلکه به خاطر نداشتن جایگزین است. برای خانوادهای که ماههاست توان خرید گوشت، لبنیات یا حتی برنج را ندارد، دریافت کالابرگ هرچقدر محدود هم باشد، به معنای یک وعده غذای بیشتر است.
کوپن به جای پول نقد، انتخاب کمتر برای خانوادهها
درپی گسترش طرح، بخشی از یارانه نقدی مردم حذف و به جای آن اعتبار خرید کالاهای مشخص اختصاص داده شد. حالا خانوادهها به جای اینکه خودشان تصمیم بگیرند پول را چگونه خرج کنند، باید از فهرست محدودی از کالاها خرید کنند. این یعنی کنترل بیشتر بر نحوه خرجیارانه و آزادی کمتر برای خانوارهایی که همین حالا هم تحت فشار اقتصادی هستند.
دهکبندی جمعیت برای شناسایی افراد مشمول، یکی از مهمترین بخشهای این طرح است اما همین دهکبندی برای بسیاری از مردم به نمادی از بیعدالتی تبدیل شده. بطوریکه برای مثال، یک خانواده سه نفره در تهران با ۳۰ میلیون تومان درآمد در دهک هشتم قرار میگیرد و یارانهاش حذف میشود، اما همین خانواده در واقعیت به سختی از پس اجاره خانه و هزینه خوراک برمیآید.
در همین زمینه احمد علوی، استاد دانشگاه و پژوهشگر اقتصادی، در گفتوگو با دویچه وله فارسی میگوید: «تجربه بینالمللی نشان میدهد یارانه، چه نقدی و چه کالابرگی، نمیتواند جایگزین درآمد پایدار خانوار شود. این سیاست فقط یک مسکن موقتی است و قرار بود در ایران هم موقتی باشد، اما شکست سیاستهای اقتصادی باعث شد ادامه پیدا کند.»
او تأکید میکند که پرداخت یارانه در نظام اداری ناکارآمد باعث کسری بودجه و در نتیجه تورم میشود. «دولت با یک دست یارانه میدهد و با دست دیگر قدرت خرید همان یارانه را از مردم پس میگیرد.» به گفته علوی، دهکبندی در ایران به دلیل نبود شفافیت درآمدی و اقتصاد غیررسمی اساسا قابل اعتماد نیست. «خیلی وقتها کسانی که واقعا نیاز دارند حذف میشوند و کسانی که نیاز ندارند یارانه میگیرند.»
او به تجربه سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ اشاره میکند که در آن با تورم بالا، ارزش واقعی یارانه نقدی به سرعت از بین رفت. «کالابرگ شاید در کوتاهمدت کمک کند، اما هزینههای اداری بالا، احتمال قاچاق و محدود شدن انتخاب مردم را هم به همراه دارد. وقتی فاصله قیمت بازار و قیمت دولتی زیاد باشد، بازار سیاه ایجاد میشود و همین کمک تبدیل به دردسر جدید میشود.»
"بدون کوپن، خیلیها گرسنه میمانند"
رقیه رضایی، روزنامهنگار و عضو تحریریه ایران وایر، در گفتوگو با دویچه وله فارسی از زاویهای انسانی، جنبه اجتماعی و مسئولیت به مسئله نگاه میکند: «کوپن غذایی شاید برای خیلیها تنها راه زنده ماندن باشد. مردم در سالهای اخیر حتی توان خرید نان و برنج را هم از دست دادهاند. خط فقر رسمی در سال ۱۴۰۳ حدود ۱۱ میلیون تومان است و بخش بزرگی از مردم زیر این خط زندگی میکنند. برای این خانوادهها، کالابرگ یعنی یک وعده غذا بیشتر برای بچهها.»
او میگوید مشکل اصلی در بیثباتی و ناپیوستگی اجرای طرح است: «دولت مرحله پنجم را به آبان یا آذر یا دی موکول میکند، بدون زمان دقیق. مردم نمیتوانند روی این کمک حساب کنند. وقتی نمیدانی ماه بعد کالابرگ هست یا نه، چطور میتوانی برنامهریزی کنی؟ این بیشتر شبیه تبلیغات حکومتی است تا یک سیاست واقعی برای نجات مردم از گرسنگی.»
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
رضایی همچنین هشدار میدهد که گسترش دامنه توزیع کالابرگ به چند ده میلیون نفر میتواند خودش باعث تورم شود. «اگر دولت برای همه یارانه بدهد، فشار روی بازار بالا میرود و در نهایت همان اقشار فقیر دوباره آسیب میبینند.»
دولت از شفافیت سامانه کالابرگ صحبت میکند، اما در واقعیت، برای خیلیها این شفافیت تنها روی کاغذ است. وقتی تنها ملاک حذف یا تخصیص یارانه عدد درآمدی باشد، هزاران خانواده که زیر بار هزینههای زندگی خرد شدهاند از شمول طرح خارج میشوند. یک عدد خشک نمیتواند فقر واقعی را اندازه بگیرد.
برای بسیاری از مردم، کالابرگ یادآور دوران کوپن در دهه ۶۰ است. تنها تفاوت، دیجیتالی شدن آن است، نه تغییر در منطق سیاست. کوپن قرار است فشار را کم کند، اما نمیتواند زندگی را بهتر کند.
در ایران کالابرگ الکترونیکی در اقتصادی اجرا میشود که با تورم مزمن، کاهش ارزش پول ملی، رکود و بیکاری ساختاری مواجه است. در چنین شرایطی هیچ سیاست حمایتی مقطعی نمیتواند فقر را کاهش دهد. این سیاستها فقط زمان میخرند و چهره بحران را موقتی میپوشانند.
احمد علوی در همین زمینه میگوید: «اگر همین منابع صرف ایجاد شغل یا سرمایهگذاری میشد، نتیجه پایدارتر و عادلانهتری داشت. چاپ پول برای پرداخت یارانه خودش عامل تورم است و در نهایت اثر یارانه را خنثی میکند.»
کالابرگ الکترونیکی شاید بتواند چند وعده غذایی را برای خانوادههای فقیر تضمین کند، اما نمیتواند ریشه فقر را از بین ببرد. این سیاست اگر با اصلاحات اساسی اقتصادی، مهار تورم و ایجاد اشتغال همراه نباشد، فقط ظاهر بحران را تغییر میدهد، نه واقعیت آن را.
در حالی که دولت روی آمار رضایت تکیه میکند، زندگی میلیونها نفر در سایه تورم و ناامنی اقتصادی جریان دارد. کالابرگ برای بسیاری از خانوادهها نه یک انتخاب، بلکه آخرین امید است. اما امیدی که روی زمین لغزانی از بیثباتی اقتصادی بنا شده است.
این سیاست قرار بود موقتی باشد، اما حالا خودش تبدیل به بخشی از بحران شده. برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد در ایران، کالابرگ یعنی بقا، نه زندگی.
Comments
In Channel




