Discoverزنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شدزنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شد-فصل شصت و یکم
زنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شد-فصل شصت و یکم

زنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شد-فصل شصت و یکم

Update: 2024-07-171
Share

Description

زنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شد

فصل شصت و یکم

سرشا با سطل آبی که سر شب زندان‌بان براش آورد، سر و صورت و تنش را می‌شوید. آب موهاش را با حوله می‌گیرد و خوب شانه‌شان می‌کند تا گره‌های کهنه باز شوند. گونه‌ی راستش را چند نیشگون ریز می‌گیرد که سرخ شود و زخم روی گونه‌ی چپ را با چند طره موی خاکستری‌ می‌پوشاند. لب‌هاش را می‌مکد که رنگ بگیرند. نمی‌خواهد شبیه پیرزنی جزامی و دم مرگ، مستأصل و ترسیده به چشم بیاید. دیدار آخر حتما در خاطر آکار حک می‌شود. می‌داند پسر خونی‌اش چقدر به جزئیات توجه دارد. دوست دارد در نبودش سرشا را مثل همیشه سر پا و محکم و البته خوشحال تصور کند. ضعف دلسوزی می‌طلبد و سرشا نمی‌خواهد آکار براش دل بسوزاند و حتی برای لحظه‌ای از حکمی که داده احساس ندامت کند.

نوشته‌ی : نازنین جودت

صدای : نازنین جودت


Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

زنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شد-فصل شصت و یکم

زنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شد-فصل شصت و یکم