Discoverزنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شدزنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شد-فصل پنجاه و چهارم
زنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شد-فصل پنجاه و چهارم

زنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شد-فصل پنجاه و چهارم

Update: 2024-06-191
Share

Description

زنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شد

فصل پنجاه و چهارم

سوفیا توی دو لیوان روی میز چای می‌ریزد. لیوان سرشا را می‌گذارد جلوی روش. پشت میز و صندلی پلاستیکی و چرک‌مرد پشت‌بام نشسته‌اند. آسمان گرفته است و ابرهای سیاه به جان هم افتاده‌اند و گاه برق‌شان از پشت گنبد روی شهر، جرقه‌هایی می‌سازند شبیه آتش‌بازی‌های شب سال نو. سرشا می‌خواهد از شکوه آتش‌بازی و روشن شدن آسمان آن شب‌ها و رنگ به رنگ‌شدنش بگوید که حرفش را درز می‌گیرد. به یاد آوردن آن روزها و از شیرینی‌هاش گفتن تا یک جایی حال خوب کن بود. انگار همه با یادآوری‌ها می‌خواستند ته مانده‌ی امیدشان برای برگشتن به همان زندگی را حفظ کنند. اما حالا و بعد از گذشتن این همه سال یاد کردن از آن دوران عین حماقت است. جان گرفتن چیزی که مرده و حتی جسدش پوسیده یا عصای موسی می‌خواهد یا دم مسیحایی پسر خدا را. پس بهتر است یادش هم مثل خودش به دَرَک برود.

نوشته‌ی : نازنین جودت

صدای : نازنین جودت


Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

زنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شد-فصل پنجاه و چهارم

زنی که از تیر چراغ برق بالا رفت و سنجاقک شد-فصل پنجاه و چهارم