شاه شمشادقدان خسرو شیریندهنان ۳۸۷
Update: 2025-09-29
2
Description
غزل نمره ۳۸۷
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
شاه شمشادقدان خسرو شيريندهنان
که به مژگان شکند قلب همه صفشکنان
مست بگذشت و نظر بر من درويش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شيرينسخنان
تا کی از سيم و زرت کيسه تهی خواهد بود؟
بندهی من شو و برخور ز همه سيمتنان
کمتر از ذره نهای پست شو و مهر بورز
تا به عشرتگه خورشيد رسی چرخزنان
بر جهان تکيه مکن ور قدحی می داری
شادی زهرهجبينان خور و نازکبدنان
پير پيمانهکش من که روانش خوش باد
گفت پرهيز کن از صحبت پيمانشکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد يزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهيدان کهاند اين همه خونينکفنان؟
گفت حافظ من و تو محرم اين راز نهايم
از می لعل حکايت کن و شيريندهنان
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Comments
In Channel