Discoverرواق / Ravaqچو گل هر دم به بویت جامه بر تن ۳۸۹
چو گل هر دم به بویت جامه بر تن ۳۸۹

چو گل هر دم به بویت جامه بر تن ۳۸۹

Update: 2025-10-011
Share

Description

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۳۸۹

مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل


چو گل هر دم به بويت جامه در تن

کنم چاک از گريبان تا به دامن


تنت را ديد گل گویی که در باغ

چو مستان جامه را بدريد بر تن


تنت در جامه چون در جام باده

دلت در سينه چون در سيم آهن


من از دست غمت مشکل برم جان

ولی دل را تو آسان بردی از من


به قول دشمنان برگشتی از دوست

نگردد هيچ کس با دوست دشمن


دلم را مشکن و در پا مينداز

که دارد در سر زلف تو مسکن


مکن کز سينه‌ام آه جگرسوز

برآيد همچو دود از راه روزن


چو دل در زلف تو بسته‌ست حافظ

بدين‌سان کار او در پا ميفکن


ببار ای شمع اشک از چشم خونين

که شد سوز دلت بر خلق روشن



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

چو گل هر دم به بویت جامه بر تن ۳۸۹

چو گل هر دم به بویت جامه بر تن ۳۸۹

فرزآن