DiscoverGhootiatari -قوطی عطاریفصل چهارم اپیزود بیست و سوم: یوزپلنگ
فصل چهارم اپیزود بیست و سوم: یوزپلنگ

فصل چهارم اپیزود بیست و سوم: یوزپلنگ

Update: 2025-05-2458
Share

Description

گاهی یک اتفاق ساده و به ظاهر معمولی که ممکنه برای هر کسی پیش بیاد می تونه تبدیل به یک فاجعه بشه . در این خاطره یوزپلنگ نشانه ای از شجاعت و شهامته

ممنون از خانم یاسمن حیدری برای ارسال این خاطره

.امیدوارم از شنیدنش لذت ببرید


فصل چهارم قوطی عطاری رو هر شنبه می تونید دنبال کنید


خوشحال میشم خاطره هاتون رو یا برام ایمیل کنید یا در تلگرام قوطی عطاری ضبط کنید تا من از زاویه دید خودم تعریف کنم .


ghootiatari@gmail.com


قوطی عطاری رو به دوستانتون معرفی کنید


تلگرام

@ghootiatari


#iman_afsharian #ghootiatari #castbox #podcast #memory


Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

Comments (27)

parvaneh bambaei

ممنون آقای افشاریان که اینقدرقشنگ تعریف میکنیدوآدم خودشونو اون لحظه میبینه براووووووو

Aug 13th
Reply (1)

DavooD44

ممنون

Jun 4th
Reply

alireza jafari

خسته نباشید. دمتون گرم. ولی خداییش این حرفهای قلمبه سلمبه از دهان یه دختر ۵ ساله بعید بودا🤔

Jun 1st
Reply (1)

Azam Sadeghirad

جالب بود ممنون 👌👌👏👏👏🌹

May 29th
Reply

MohFA | مُح‌فا

چه ادامه وحشتناکی داشت نفسم بند اومده بود و مامانم از استرس چسبیده بود به خواهرم که ۱۰ سالشه الان و خیلی فسقلیه... واقعا خدا رو شکر که تهش ختم به خیر شد...

May 28th
Reply (2)

MohFA | مُح‌فا

این اپیزود چه مناسبتی بود!!! مامانم‌اینا هم فرداشب باید برن شمال ختم عمه مامانم!!!

May 28th
Reply

Mahbobeh Jamshid

خدا نگهدار عزیزانمون باشه عالی بود

May 27th
Reply

VICTORY

ماشالا به این شیر دختر دمش گرم نمونه این قاچاق اعضا رو تو اینترنت سرچ کنید مانتو دوهزار مشهد😞😞😞

May 27th
Reply

π√∆§√∆π√

چقدر کار اشتباهی کردن پدر مادر بچه ها که اونا رو تنها تو ماشین ول کردن رفتن اگر زنده ماده بیهوشی داشت چی؟ خیلی خدا رحم کرد به یاسمن خانم

May 25th
Reply

درود بر خوبان

عالی مثل همیشه خیلی جذاب ولی دلهره آور بود

May 25th
Reply

ladan

۶ سالم بود که برای مسافرت رفتیم رشت، توی شلوغی بازار رشت گم شدم و یه آقای مغازه دار منو روی چهارپایه نشوند و بهم گفت نگران نباش پدر و مادرت پیدا میشن من همچنان با چشمانی اشکبار دنبال پدرو مادرم بودم و یهو توی اون همه جمعیت کله بابامو دیدم انگار همه محو بودند و من فقط کله بابامو می‌دیدم انگار همین دیروز بود هنوز اون صحنه ها کاملا یادمه امیدوارم هیچ بچه ای این اتفاق براش نیفته خوشبختانه بچه های امروزی زرنگن و آموزش دیده هستند که در این مواقع چیکار کنند

May 25th
Reply

Atefeh Bayat

خیلی ناراحت کننده بود

May 25th
Reply

Mehrdad azadegan

خط قرمر من بچه‌ها هستند در حین پادکست مغزم داشت سوت میکشید و استرس داشتم من اگه اون روز جای پدر یاسمن بودم اون زنیکه حرومی رو تو همون پاسگاه میکشتم همین الان با شنیدن این پادکست مغزم سوت کشید چه برسه به اون تایم و معتقدم اعدام یکباره برای این افراد به شدت کم هست. و زنده باد اون راننده تاکسی شیر مادرت حلالت باشه مرد که تونستی ماجرا رو جمع کنی هرجا هستی امیدوارم که سالهای سال سایتون بالاسر خانوادتون باشه.

May 25th
Reply

saede nazari

عالی بود 👏🏻👏🏻

May 25th
Reply

Fatemeh Sadat

چقدر خوبه بچه ها اگاه باشن .ممنون از این اپیزود زیبا

May 24th
Reply

foruzah

عالی بود ،🙏🙏🙏🙏 خیلی خیلی سخته پدر مادر بچه شونو گم کنن من یک بار دخترم ویک بار پسرم رو گم کردم خدا رو شکر زود پیدا شون کردم ،😔

May 24th
Reply

bijan samadi

وسطهاش نفسم بند اُومده بود خدا شکر بخیر گذشته 👏💐🙏❤️

May 24th
Reply

Mina Alipoure

واقعا چقدرشماخوبین چقدرخوب که داستان پایان خوشی داشت

May 24th
Reply

YAS ARTS

ممنون از جناب افشاریان عزیز که داستان من رو به زیبایی روایت کردند🌷🥰

May 24th
Reply

احمد

🤩😍🙏

May 24th
Reply
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

فصل چهارم اپیزود بیست و سوم: یوزپلنگ

فصل چهارم اپیزود بیست و سوم: یوزپلنگ