فصل چهارم اپیزود نوزدهم: نادیده
Update: 2025-04-26
48
Description
من یه دوستی داشتم به اسم امیر که یه جورایی انگار لباس نامرئی پوششیده بود . باور کنید
ممنون از جناب آقای زحمتکش بابت ارسال این خاطره
امیدوارم از شنیدنش لذت ببرید
فصل چهارم قوطی عطاری رو هر شنبه می تونید دنبال کنید
خوشحال میشم خاطره هاتون رو یا برام ایمیل کنید یا در تلگرام قوطی عطاری ضبط کنید تا من از زاویه دید خودم تعریف کنم .
ghootiatari@gmail.com
قوطی عطاری رو به دوستانتون معرفی کنید
تلگرام
@ghootiatari
#iman_afsharian #ghootiatari #castbox #podcast #memory
#قوطی_عطاری #ایمان_افشاریان #پادکست #کست_باکس #خاطره
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
In Channel
الهی ، این امیر تو کل زندگیش روح بوده 😂
ممنون
سلام ،من هرچقدر سرچ کردم کانال تلگرام شما یافت نشد ،امکان دارد یک لینک ارسال کنید
اخی 🥲🥲
بیچاره بچه! خانوادههای سر به هوا تو محل ما هم یکی بود این شکلی بود از شهرستان تازه اومده بودن و ۷ تا بچه داشت در حالی که تو اون کوچه محل همه تک فرزند بودیم و یا دو فرزند! واقعا جهنم به معنای واقعی رو اون بچهها تجریه میکردند! فقر و بیسوادی ویرانگر بود! اصلا این چنین خانوادههای رو درک نمیکنم. این داستانم برای اوایل دهه هشتاد بود که گفتم الان باز تو مناطق شهری بهتر شده
حدود یک ماه و نیم پیش از قسمت اول شروع کردم و امروز به آخرین قسمت رسیدم عالی بود 👏🏻👏🏻⚘️ کل روز و وقت کار مشغول شنیدن قوطی عطاری بودم حالا موندم منی که روزی چند قسمت گوش میدادم از این به بعد چطور سر کنم موفق باشید ❤️ منتظر قسمت های جدید هستم
بیچاره امیر 😅
32:23 آخی... دلم کباب شد برای امیر بندهخدا...
30:02 من سر صبح یادم اومد بقیه اینو نشنیدم و الان چشمام گرد شدن و سرم درد میکنه از خنده... 🤣🤣🤣
خیلی عالی ممنون خسته نباشید 💐💐
23:04 مگه چهقدر ریزنقش بوده؟ حس میکنم درباره یکی از سرباز پلاستیکیهای «داستان اسباببازی» حرف میزنی!!!
19:40 میگن طرف خودکشی میکنه ولی زنده میمونه، مامانش میکشدش... همین داستانه!
09:25 شبیه این صحنه وانت توی کتاب «من نوکر بابا نیستم» از احمد اکبرپور هم هست فکر کنم فصل شش یا هفت بود
06:55 یاد تنها در خانه افتادم که آخری بود و هی یادشون میرفت و جا میذاشتنش...
وای خدا هم غم داشت به خاطر نادیده گرفتن هم کلی خندیدیم به خاطر حواس پرتی های اون موقع عالی بود،🤣🤣🤣🤣
اخ بابا که دهه شصتیا چقد نادیده گرفته شدن تو همه جا از نهاد خانواده تا جامعه امیر جان هر جا هستی هم دردیم من بابت نادیده گرفتن ها بارها کتک خوردم نمیدونم چرا اخه
تا نصفه باز شد نسبت به داستانهای قبل خیلی جالب نبود کلا😐
دبه. نه. پیت نفت
سلام چرا کلا ۶ دقیقه برای من باز میشه؟
عالی بود😍😍😍طفلک امیر