Discoverپادنامهپادنامه بیست و یکم- نامه ای برای رفتن و
پادنامه بیست و یکم- نامه ای برای رفتن و

پادنامه بیست و یکم- نامه ای برای رفتن و

Update: 2023-09-1673
Share

Description

اگر دوست داشتید برای الی نامه ای بفرستید و باهاش در غم بزرگش همدردی کنید یا در شرایط مشابهی قرار دارید می تونید به نشانی زیر برای الی یا برای من نامه هاتون رو بفرستید

ایمیل الی:

khodabin@gmail.com

ایمیل من:

rodabehs@yahoo.com

تلگرام پادنامه

https://t.me/podnameh

و همینطور پادنامه رو می تونید بر روی اینستاگرام هم دنبال کنید

@podnameh

Comments (93)

مهیار تهرانی

🤜

Oct 5th
Reply

nahid samadbeigi

رودابه جونم مرسی که هستی

Feb 11th
Reply

nahid samadbeigi

مامان نیکا جان من در برابر غم و درد شما لال شدم وهیچ کلمه ای را یارای گفتن ندارم

Feb 11th
Reply

Najme Mousavi

رودابه ی عزیز این اپیزود رو با اشک و آه به جان شنیدم و چه حرفی باقی می مونه بعد از شنیدن نامه تسلی بخش شما!! هیچ...

Feb 20th
Reply

Mehri.r8890

مامان نیکا با صدای بلند به حالت گریه کردمو زااار زدم😭😭😭 هرچند می‌دانم که ذره‌ای از حالتو نمیفهمم😭💔

Jan 30th
Reply

مسعود وحدتی

من پای این اپیزود چقدر گریه کردم بخصوص چون الی رو تا حدودی میشناسم و باهم دوست هستیم😭 خیلی حرف داشتم بزنم اولین بار که اپیزود منتشر شد و همون موقع شنیدمش ولی نتونستم و قفل میکردم وقتی میخواستم کامنت بذارم!!☹️😰 خیلی شنیدم که ادما وقتی یکی داغداره میان حرفی میزنن که بیشتر اذیت میکنه طرف رو... بگذریم من با حرفای خودت رودابه خیلی موافق بودم و هرچی فکر کردم دیدم بهتر از این چیزی نمیشه گفت و عالی گفتی دختر🤝🌹

Jan 21st
Reply

Rana Nrn

عجب غم عظیمی... قلبم مچاله شد 😥

Dec 4th
Reply

Zahra Esmaeili

😔😔😔😔😔😔😔😔🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️😔

Nov 1st
Reply (1)

Amir

شنیدم، سهمگین بود و سرشار از غم. به توصیه راوی ابتدای پادکست که گفته بود اگر حالتان خوب نیست گوش نکنید، برای شنیدن امروز و فردا کردم و شنیدن را به تاخیر انداختم و در نهایت دیروز صبح که اتفافا روز سختی هم بود شنیدم، دیدم هر روز حال همه ما خوب نیست و امروز و فردا تفاوت زیادی ندارد، تاخیر بیهوده ای بود برای مزه مزه کردن غم خالص، غمی که به شدت واقعی است.

Oct 15th
Reply

Sara Rahimian

💔💔...

Oct 6th
Reply (1)

Roya.N

و ما چقدر غمگین و تنهاییم 😔

Sep 29th
Reply (1)

yalda

ممنون رودابه عزیز‌ شروعش سخت و پایانش آرامش بخش .❤️

Sep 27th
Reply (1)

yalda

😓

Sep 27th
Reply (1)

Mr.Robot

نامه رودابه هم خیلی زیبا بود رودابه جان عالی بود ... مخصوصا انتهای نامه ات و اون روزنه امیدی که باز کردی و بسیار زیبا توصیفش کردی و خیلی قشنگ بود عالی بود ... ممنونم به خود من خیلی کمک کرد. گاها شده من هم تحمل کردن رو خیلی داشتم و بارها به تمام کردن هم فکر کردم ولی همیشه راه سومی بوده که هنوز دقیق پیداش نکردم و هنوز نگهم داشته ... واقعا ازت ممنونم بسیار حالمو خوب کردی ... ❤️❤️❤️💐💐💐

Sep 26th
Reply (2)

Mr.Robot

الی عزیز مارو در غم خودت شریک بدون. خیلی خیلی دردناک و عمیقه وضعیتت. واقعا نمیدونم چطور میتونم کمکت کنم. هر کاری از دستم بر بیاد دوست دارم که کمک کنم.

Sep 26th
Reply (1)

Sara Moradi

الی عزیزم...... با کلمه به کلمه‌ی حرفایت اشک ریختم در خلوت و سکوت......من این درد بزرگت را به چشم دیدم .سکوت میکنم چون حرفی برای آرام کردن دل بی قرارت ندارم دختر خورشید . در پشت این دشت غریب میپراند سنگ. تا بشکند شیشه درد....!! سحری در راه است کرم شب تاب نمی تابد چراا؟؟؟؟؟ افق پنجره ها محدود است....هر کسی حد خیالش جایی.... Sara.moradi

Sep 26th
Reply (1)

Zahra eternal

... که سال‌ها پیش تنها خوابِ ندیدن تو را دید و با هق‌هقی که برای پاره‌ی تن...، از خواب پریدم. دلم برای صدایت که می‌لرزد فشرده می‌شود و برای اندوه بی‌انتهایت، برای قامت تکیده‌ات خون می‌بارد. مترصد لحظه‌ای هستم که بتوانم حتی سر سوزنی مرهمت باشم. امیدوارم دیگر مادران داغدیده‌ای که خود را میان دیوارهای فروماندگی حبس کرده‌اند صدای این فراخوان را بشنوند، از پیله در بیایند و با تو حرف بزنند. شاید از این همایش درد و کلمات، برای نفس کشیدن و ادامه دادن همه‌ی ما معنای تازه‌تر و قوی‌تری بزاید. همیشه دوستت دارم و می‌ستایمت 🤍

Sep 26th
Reply (1)

Zahra eternal

گویی چنین تجربه‌ای، از بزرگترین خندق‌هایی‌ست که انسان را از کسانی که هنوز آنچنان نداشته‌اندش جدا می‌کند... می‌ترسم به احساس واقعی‌ات نزدیک شوم عزیز دلم. شاید ندانی که از شب تلخی که باخبر شدم تنها عکسی که از کودکی نیکا داشتم را به گوشی منتقل کرده‌ام... نه به اندازه‌ی تو و کهکشان غمی که در آن رها شده‌ای، اما قلبم فشرده شده، بسیار گریسته‌ام و بیش از تمام این‌ها از نگاه غریبش سؤال پرسیده‌ام. نمی‌دانم چرا این‌ها را گفتم چون می‌دانم به کلی، من در برابر این تجربه‌ات هیچم. تو آن‌سوی خندق، من این سو، و سال‌ها رفاقتمان مثل تمام‌ داشته‌هایی که دیگر مرهمت نمی‌شوند، شبیه پرنده‌ی کوچکی در هوای این خندق پرسه می‌زند، قرار ندارد و نمی‌داند کجا بنشیند که دستهایمان را آنچنان که گرمت کند به هم برساند. هزاربار از دور در آغوشت کشیده‌ام، من فرزندی نداشته‌ام که از دست بدهم و آنقدر خیلی چیزهای دیگر هم، که اعتراف می‌کنم در این سن از داشتن می‌ترسم، وقتی که می‌بینم توان از دست دادن ندارم، که نمی‌توانم یک لحظه جای تو باشم عزیز قلبم. ولی بدان که علیرغم تمام فاصله‌ها، نسبت دل من به این دوستی همان است که سال‌‌ها پیش

Sep 26th
Reply (1)

Fateme Keshavarz

شنیدم....... و لال هستم.

Sep 26th
Reply (1)

Samad Usefi

سلام الی عزیز تازه تونستم درصد بسیار کمی از حالت رو بفهمم. چه کنیم که برای کمک به حال و احوالت مفید باشیم. من و دیگر دوستان گروه سخت در فکر توییم. از رودابه عزیز هم سپاس‌گزارم که این اپیزود برای ما آماده کردن.

Sep 26th
Reply (1)
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

پادنامه بیست و یکم- نامه ای برای رفتن و

پادنامه بیست و یکم- نامه ای برای رفتن و