پادنامه بیست و یکم- نامه ای برای رفتن و
Update: 2023-09-16
73
Description
اگر دوست داشتید برای الی نامه ای بفرستید و باهاش در غم بزرگش همدردی کنید یا در شرایط مشابهی قرار دارید می تونید به نشانی زیر برای الی یا برای من نامه هاتون رو بفرستید
ایمیل الی:
ایمیل من:
تلگرام پادنامه
و همینطور پادنامه رو می تونید بر روی اینستاگرام هم دنبال کنید
@podnameh
In Channel
























🤜
رودابه جونم مرسی که هستی
مامان نیکا جان من در برابر غم و درد شما لال شدم وهیچ کلمه ای را یارای گفتن ندارم
رودابه ی عزیز این اپیزود رو با اشک و آه به جان شنیدم و چه حرفی باقی می مونه بعد از شنیدن نامه تسلی بخش شما!! هیچ...
مامان نیکا با صدای بلند به حالت گریه کردمو زااار زدم😭😭😭 هرچند میدانم که ذرهای از حالتو نمیفهمم😭💔
من پای این اپیزود چقدر گریه کردم بخصوص چون الی رو تا حدودی میشناسم و باهم دوست هستیم😭 خیلی حرف داشتم بزنم اولین بار که اپیزود منتشر شد و همون موقع شنیدمش ولی نتونستم و قفل میکردم وقتی میخواستم کامنت بذارم!!☹️😰 خیلی شنیدم که ادما وقتی یکی داغداره میان حرفی میزنن که بیشتر اذیت میکنه طرف رو... بگذریم من با حرفای خودت رودابه خیلی موافق بودم و هرچی فکر کردم دیدم بهتر از این چیزی نمیشه گفت و عالی گفتی دختر🤝🌹
عجب غم عظیمی... قلبم مچاله شد 😥
😔😔😔😔😔😔😔😔🤦🏼♀️🤦🏼♀️🤦🏼♀️😔
شنیدم، سهمگین بود و سرشار از غم. به توصیه راوی ابتدای پادکست که گفته بود اگر حالتان خوب نیست گوش نکنید، برای شنیدن امروز و فردا کردم و شنیدن را به تاخیر انداختم و در نهایت دیروز صبح که اتفافا روز سختی هم بود شنیدم، دیدم هر روز حال همه ما خوب نیست و امروز و فردا تفاوت زیادی ندارد، تاخیر بیهوده ای بود برای مزه مزه کردن غم خالص، غمی که به شدت واقعی است.
💔💔...
و ما چقدر غمگین و تنهاییم 😔
ممنون رودابه عزیز شروعش سخت و پایانش آرامش بخش .❤️
😓
نامه رودابه هم خیلی زیبا بود رودابه جان عالی بود ... مخصوصا انتهای نامه ات و اون روزنه امیدی که باز کردی و بسیار زیبا توصیفش کردی و خیلی قشنگ بود عالی بود ... ممنونم به خود من خیلی کمک کرد. گاها شده من هم تحمل کردن رو خیلی داشتم و بارها به تمام کردن هم فکر کردم ولی همیشه راه سومی بوده که هنوز دقیق پیداش نکردم و هنوز نگهم داشته ... واقعا ازت ممنونم بسیار حالمو خوب کردی ... ❤️❤️❤️💐💐💐
الی عزیز مارو در غم خودت شریک بدون. خیلی خیلی دردناک و عمیقه وضعیتت. واقعا نمیدونم چطور میتونم کمکت کنم. هر کاری از دستم بر بیاد دوست دارم که کمک کنم.
الی عزیزم...... با کلمه به کلمهی حرفایت اشک ریختم در خلوت و سکوت......من این درد بزرگت را به چشم دیدم .سکوت میکنم چون حرفی برای آرام کردن دل بی قرارت ندارم دختر خورشید . در پشت این دشت غریب میپراند سنگ. تا بشکند شیشه درد....!! سحری در راه است کرم شب تاب نمی تابد چراا؟؟؟؟؟ افق پنجره ها محدود است....هر کسی حد خیالش جایی.... Sara.moradi
... که سالها پیش تنها خوابِ ندیدن تو را دید و با هقهقی که برای پارهی تن...، از خواب پریدم. دلم برای صدایت که میلرزد فشرده میشود و برای اندوه بیانتهایت، برای قامت تکیدهات خون میبارد. مترصد لحظهای هستم که بتوانم حتی سر سوزنی مرهمت باشم. امیدوارم دیگر مادران داغدیدهای که خود را میان دیوارهای فروماندگی حبس کردهاند صدای این فراخوان را بشنوند، از پیله در بیایند و با تو حرف بزنند. شاید از این همایش درد و کلمات، برای نفس کشیدن و ادامه دادن همهی ما معنای تازهتر و قویتری بزاید. همیشه دوستت دارم و میستایمت 🤍
گویی چنین تجربهای، از بزرگترین خندقهاییست که انسان را از کسانی که هنوز آنچنان نداشتهاندش جدا میکند... میترسم به احساس واقعیات نزدیک شوم عزیز دلم. شاید ندانی که از شب تلخی که باخبر شدم تنها عکسی که از کودکی نیکا داشتم را به گوشی منتقل کردهام... نه به اندازهی تو و کهکشان غمی که در آن رها شدهای، اما قلبم فشرده شده، بسیار گریستهام و بیش از تمام اینها از نگاه غریبش سؤال پرسیدهام. نمیدانم چرا اینها را گفتم چون میدانم به کلی، من در برابر این تجربهات هیچم. تو آنسوی خندق، من این سو، و سالها رفاقتمان مثل تمام داشتههایی که دیگر مرهمت نمیشوند، شبیه پرندهی کوچکی در هوای این خندق پرسه میزند، قرار ندارد و نمیداند کجا بنشیند که دستهایمان را آنچنان که گرمت کند به هم برساند. هزاربار از دور در آغوشت کشیدهام، من فرزندی نداشتهام که از دست بدهم و آنقدر خیلی چیزهای دیگر هم، که اعتراف میکنم در این سن از داشتن میترسم، وقتی که میبینم توان از دست دادن ندارم، که نمیتوانم یک لحظه جای تو باشم عزیز قلبم. ولی بدان که علیرغم تمام فاصلهها، نسبت دل من به این دوستی همان است که سالها پیش
شنیدم....... و لال هستم.
سلام الی عزیز تازه تونستم درصد بسیار کمی از حالت رو بفهمم. چه کنیم که برای کمک به حال و احوالت مفید باشیم. من و دیگر دوستان گروه سخت در فکر توییم. از رودابه عزیز هم سپاسگزارم که این اپیزود برای ما آماده کردن.