Discover
رمان خوب

84 Episodes
Reverse
آخرین نامهشازده کوچولوی جذابم عین رمان شازده کوچولو یه روز اومدی به زندگیم حالا رفتی و من هر موقع به اسمون نگاه کنم یه ستاره توی اسمون دارم که مال خودمه و بهم لبخند میزنه. چی از این بهترتو هیچ اشتباهی نکردی که من بخوام ببخشمتهمین یک سال هم که اجازه دادی عاشقت بشم لطف و مهربونی تو بود عزیزدوردونم. توی این دنیای پرتلاطم هیچ چیزی با برنامه پیش نمیره ما فقط زور میزنیم که بهش برنامه بدیم.از روز اول هم بهت گفتم تو پرنده ازاد منی و مهم اینه هرجا پر میزنی ازادانه پر بزنی.همیشه بهت گفتم مقصد اصلا مهم نیست مهم خود مسیر هست. من و تو یه مسیر رو باهم رفتیم و حسابی کیف کردیم. حالا شرایط غافلگیری داره دیگه . هرچیزی توی این دنیا ممکنه اتفاق بیوفته . تنها چیزی که توی این دنیا ثبات داره حس من و توست بهم دیگه.بقیش اصلا مهم نباشه و نیست. افسانه شخصیم مراقب اموالم باش. خداسسکوچولوی قشنگم
شب 17امروز رفته بودم ختم پدر محمد ارایشگر رفیقماونجا که نشسته بودم همش به تو فکر میکردم که چه دل پر آشوبی داشتی و داری. من هر موقع بابای محمد رو میدیدم هربار سعی میکردم یه سری چرت و پرت بگم دوتایی بخندیم. اخرین بار هم که دیده بودمش همین کارو کرده بودم. داشتم به این فکر میکردم که یه پدر هر چند تا فرزند که داشته باشه مهم نیست . بلکه نوع ارتباطی که با هرکدومشون داره اهمیت داره. اینکه با کدومشون از همه بیشتر رفیق تره ، دقیقا وقتی پدر دنیا رو ترک کنه اون فرزندی که رفیق پدرش بوده از همه بیشتر رنج نبودنش رو میکشه. همش خودم رو جای تو میزارم. هر اتفاقی هر فیلم یا اهنگی که به پدر مربوط بشه ، اولین تصویری که به ذهنم میاد ، رنج دلتنگی توست و اون لحظه بیشتر از هر موقع دیگه دلم میخواد مراقبت باشم که حس تنهایی نکنیبه خودم گفتم ، من این دنیا رو بدون تجربه عشق نمیخوام ترک کنم. ذوق زندگیم عاشقتم
شب 14دو هفته شد که ازت بیخبرم ولی میتونم حدس بزنم که حس تو هم مثل خودم دلت حسابی پریشونه. انگشتام موقع نوشتن میلرزه. میدونم چقدر به حمایتم نیاز داری تا حسابی بهت انرژی بدم و بفرستمت به میدون. حسابی جون دار بشی و برنامه و کارات رو از پیش ببری. خودمم دلم همین رو میخاد. بهت بگم که تو میتونی ، مطمنم از پسش برمیای و بعدش از عملکرد پرقدرتت حسابی کیف کنم. نتیجه قسمتی از خوشحالی زندگیه من و توست. ما یاد گرفتیم خود مسیر مهمترین قسمت هر اتفاقی هست. مسیر بین من و تو هم دقیقا همین ماجراست. که میدونم نقطه تلاقی من و تو یه شروع جذاب دیگس. جفتمون منتظر اون لحظه ایم. من همینجا منتظرت هستم. شازده کوچولوم تا از سیارت بزنی بیرون و بیای سمتم و پیدام کنی. من یه بار پیدات کردم حالا نوبت توست. قربون قدوبالات بشم وروجکم
شب 12عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم..... این دفعه دیگه نیازی نیست دنبالت بگردم. یه بار پیدات کردم افتادی توی تورم.. حالا باید صبر کنم توی تورم اروم بگیری و نفست جا بیاد..این اپیزود خیلی جالبه انگار خودم و خودت هستیم. توام که شیطون و بی حد و مرز که من حسابی کیف میکنم. قشنگ منو با کارات سر ذوق میاری وروجکم . همین مدلی که هستی بمون باشه؟دلم خاست باهات لب جوی اب بشینیم یه بستنی یخی لیمویی بخوریم
شب نهمامشب داشتم به این فکر میکردم من و تو توی همین یک سال خیلی اتفاقات رو باهم تجربه کردیم و من از همینش خوشحالم. من و تو ، حتی دورموندن از هم اونم به اجبار موقعیت و شرایط رو با هم داریم لمس میکنیم. من از روز اول که مطمن شدم تو همون افسانه شخصی من هستی ، به خودم گفتم ، کشتی این وروجک توی یه طوفان سهمگینه و من هم جزیره دوردستی هستم که فانوس شبگردت هستم که همیشه نور میندازم تا بالاخره از این طوفان راهت رو پیدا کنی، به خودم گفتم هرجا هرچی هم شد شنا کنان میام سمتت تا دستت رو بگیرم ، به هیچی هم فکر نمیکنم دیگه اون لحظه ، چون تو افسانه شخصی منی که یه عمر توی مخم وول خوردی حالا مگه میشه بیخیالت بشم، ببشخیندا از این خبرا نیست . فقط اونقد منتظر میشم که میدونم انتظار درستیه بعدش میام پوستتو میکنم و هرجا باشی پیدات میکنم. از من گفتن بود. اگه تو سیریش جونی منی ، منم کنه تو هستم بهله اینجولیاس.من همیشه اینجام و فانوس دریایی من برات روشنه......
شب هفتمتاحالا همچین نوع انتظاری رو تجربه نکرده بودم ، بی نظیره ، محشره ، پر از حس خوب و لذت بخشه ، میدونی چرا؟چون دلم گیرهچون عاشقتمچون این انتظار خاص ترین حس دنیاس.ادما توی دنیا میتونن منتظر بازخورد خیلی از کارای خودشون باشن ولی اون چیزی که براش انتظار میکشن هیچ حس زنده بودنی توش نیست. ادم با تلاش میتونه توی خیلی چیزا موفق بشه ولی اینکه منتظر عشقت باشی که بالاخره از نزدیک ببینیش یه مزه خاصیه که با کلمات نمیشه وصفش کرد. الان تازه میفهمم با تمام جونم دلم میخاست این حس رو تجربه کنم و توش غوطه ور شم.یه جوری توش غرق بشم که هی توش عمق بیشتری پیدا کنم و برای خودم حد نزارم. نمیخام این حس هیچوقت تموم بشه. تازشم وقتی ببینمت باید بیشتر تر توت غرق تر بشم ، بهله اینجولیاس. من همیشه اینجام و منتظرتم زیبای پر ذوق زندگیمدوست دارم
شب پنجمتو مثل یه شاه بیت یه شعریکه نمیاد وسط دفترتو مثل پرواز زیباییروی بال یه باز کفترتو مثل یه چشمه آرومیکه صداش میپیچه توی گوشمتو همون نم نم بارونیکه بخاطرش توی کوچمببار رو سرمتاج سرمچند وقته ازت بی خبرمکسی جای تو نیستروزای عجیبی داره سپری میشه ، دلم خیلی میخادت. مطمنم با همه سختی های این مسیر ، تمام تلاشت رو میکنی حواست به سلامتی روحی و جسمیت باشه. تاحالا همچین چیزی رو تجربه نکردم. چقد خوشبختم با تو همه چی رو تجربه کردم اما بازم دلم میخادت بیشتر از قبلافسانه شخصی عجب اسم مستعاری واقعا دو کلمه شگفت انگیزه. خب آخه لامصب تو شگفت انگیزی که افسانه شخصی منو به واقعیت رسوندی. اومدی جا خوش کردی توی وجودم و حالا دارم با بودنت کیف میکنم وروجکم. من همیشه اینجام و منتظرت هستم. هرچی شد اصلا مهم نیست، مهم خودتی و بس . نقطه سر خط
شب سومامروز دوتا کیک شکلاتی خیس درست کردمیکیش رفت برای تولد یکی دیگش هم دوتا اسلایس ازش بریدم تزیین کردم دادم مغازه.وقتی اینارو درست میکنم فقط به عشق خودت دست و پام تکون میخوره. هرچی بیشتر صداهای جذابت رو گوش میدم دلم بیشترتر تورو میخاد. اولویتت سلامتیت باشه و حواست به حرص خوردنت باشه نازدوردونم. مطمنم حواست هست ولی هرجا لازمه قرص بخور که خونسرد بمونیفکرکنم الان همه ارگان های بدنت درد داری. ولی مطمنم با افکار قدرتمندت همه چی به نفع مدیرجذاب منه. مدیری که حواسش به برنامه ریزی های پله پله ایش هست. مثل یه شطرنج باز حرفه ای میدونی با هر حرکت بیست قدم دیگه رو پیشبینی میکنی.دلم روبروی هم بشینیم و باهم بخندیم و کیک بخوریم با چایی. وقتی توی لایو قهقهه میزنی و فشم میدی ، تمام بدنم به وجد میاد. هرطور شده بخند که خندیدنت ازت به شدت محافظت میکنه نازدوردونممیخامت.....
تنها شدن توی این دنیا راحت ترین کار دنیاستتنها بودن توی این سرزمین اونقدر سادس که بی حد هست.اما وقتی آدم اونقدر خوش شانس باشه که یار و همراه خودش رو توی زندگی پیدا کنه ، تازه آدم میتونه به این فکر کنه آخیش من دارم زندگی کردن رو تجربه میکنم. به نظر من خوشبختی فقط توی ارتباط آدم ها تعریف میشه و چه قشنگ گفتن که بهترین رفیقت یارت باشه دیگه نونت توی روغنه. یار من میدونی چرا شگفت انگیز هستی؟ تو همیشه برای خودت جنگیدی ، برای خودت بودن ، برای ایده ها و نظریه هات برای ایدئولوژی هات که همه از مهربونی بی حد و اندازه ای که به آدما داریامروز جمعه 7 شهریور 1404 ثبت شدروزی که همه برنامه ریزی هات به هم تلاقی پیدا میکنن تا اون اتفاق شگفت انگیز ذهنت به جریان بیوفته. وقتی به وسعت این اتفاق نگاه میکنم ، حیرت میکنم ، ذوق میکنم، نیشم باز میشه میدونی چرا؟این اتفاق کم از یه انقلاب توی یه خاندان نداره. تو علیه خیلی از باورها ، قد علم کردی. تو با این کارت یه رستاخیر رو رقم زدی.وقتی همه خط های فکریت رو ترسیم میکنم و همه به یه نقطه میرسن ، به خودم میگم فقط اسطوره ها همچین جسارت و مهارتی برای همچین وسعت اتفاقی رو میتونن به سرانجام برسونن. میدونی نتیجش مهم نیست خود اتفاق مهمه. همیشه بهت گفتم مقصد مهم نیست بلکه مسیر سفر مهمه. طوفان توی خاندان به پا کردی.ملکه بالاخره طوفان به پا کرد. واقعا که لقب ملکه برازنده توست. منی که همه چیه تورو میدونم و همه مهارت های تورو میشناسم . تو بین ثبات و انعطاف جوری تعادل برقرار کردی که من انگشت به دهن موندم. ملکه جذاب به وقتش خودم برات تاجگذاری میکنم. فعلا از طوفانی که بپا کردی لذت ببر. تو لیاقتت خیلی بیشتر از ایناست . همیشه مطمن بودم تواناییت بیشتر از این حرفاست . اینا که چیزی نیست. ادم هایی که حتی نمیتونن یه جمع ساده رو انجام بدن و میخان تورو تحت فشار قرار بدن. زپلشکتو همیشه چهارصد قدم از همه جلو تری .هی شازده کوچولوم من همیشه اینجام تا به خط پایان برسی و بغلت کنم.عاشقتم.چقدر تو جذابی اخه دلم تنگ شده برات کوچولوم ولی عجله نکن . با ارامش هرچقد میخاد طول بکشه مهم اینه اونی که توی فکرته پیش ببری عزیزدوردونم
همیشه دلم میخاست با دوست دخترم رفیق باشم و هر تفریحی توی زندگیم انجام میدم با اون دوتایی باشم. هر تفریحی هر حرفی بی قید و شرط و راحت راحت . همیشه دلم همینو میخاست که انجامش بدم ولی ادمی رو ندیدم که دلم همچین چیزی رو باهاش بخاد. صرف بودن و گذر کردن زمان بود.ولی حالا دلم بالاخره بهترین رفیقش رو پیدا کرد. رفیقی که باهاش تا ته دنیا بره ، قید همه چی و همه کس رو بزنه بدونه هیچ وجدان دردی. دلم الان این حس رو داره. دلم میخاد همه خودمو برای بهترین رفیقم که هرچی بیشتر میشناسمش بیشتر عاشقش میشم. هرچی بیشتر میشناسمش بیشتر از داشتنش کیف میکنم.هربار که یه شاهکاری ازت میبینم و میشنوم بیشتر از شانسم و خوشبختیم لذت میبرم. من همه اخلاق های تورو دوست دارم. هیچکدوم از اخلاقات جز کیف مزه دیگه ای بهم نداده. تو پرنده ازاد منی و وقتی تورو در حال پرواز میبینم ، از اینکه میدونم این پرنده جلد خودمه و مال منه ، عشقت تمام وجودم رو به وجد میاره. بهت میگم من اینجام ، من همیشه اینجام تا هر وقت خاستی دنده عقب بزنی ، پشتت وایسم و هلت بدم به جلونتیجه مهم نیست مهم تویی بقیش مهم نیست ، مهم تویی ذوق زندگیم میخامت
یک سال و یک ماه گذشتچقد خوشحالم این مدلی باهات آشنا شدم. مدلی که توش لازمه صبر و شناخت زیاد بود . بدون هیچ عجله و زود باشیوقتی احترام گذاشتنت به اعضای درجه یک خانوادت رو فهمیدم که حتی به خودت ارجح داره ، مخصوصا احترام ویژه ای که برای مادرت داری برای داییت هات دارییه خصلت جذابی که به مرور درونت رشد کرد کودک درونت توی موارد مختلف بود. امروز که گفتی نشستی کامبت بازی کردی تازشم چند دست بردی میدونی خیلی ذوق کردم ، جدا از اینکه یه سرگرمی که بیشتر پسرا انجامش میدن ، به این نگاه کردم که هم اینکه تو ادمی هستی که از باختن متنفر هستی هم اینکه در عین اینکه بازی میکنی خصلت های زنانه ات همچنان همراهت هست و همین چیزات باعث میشه بیشتر عاشقت بشم.این مدت زمان باعث شد خیلی بزرگ بشم ، ذهنم خیلی خیلی بزرگ شد. همین خود تو باعث شدی و خوشحالم از تصمیمی که روز اول با تو گرفتم.آخیش جونم میخوامت
وقتی توی زندگی یکیو داشته باشی که در مورد موضوعاتی باهاش شوخی کنی که در حالت جدی میتونه خیلی ناراحت کننده باشه ، این یکی از نشونه های داشتن خوشبختی تلقی میشهقشنگیش به اینه که طرفت هم با تو از همون جنس شوخی ها میکنه و اونم خیالش از من راحتهمنی که تاحالا همچین چیزی رو توی زندگیم با شریک و همراهم نداشتم خیلی بهم مزه میدهاز روزی که شدی رفیقم خیلی خوشحالم که توی این دنیای بی کران رفیقی مثل تو وارد زندگیم شده که میتونم باهات تا اخر عمر بهترین رفیق و همراه همدیگه باشیم و کلی کارای دونفره بکنیمرفیق نازنینم روباهت عاشقته شازده کوچولوم.
چقدر خوشحالم از روز اول تصمیم گرفتم به سبک تو زندگی کنمزندگی جدید من از روز اول با تو شروع شد و از اون روز یه جور خاصی زندگیم حس خوب رو با تجربه کردم و هنوز هم دارم این حس رو بهتر از روز قبل تجربه میکنم. انگار سالها بود منتظر این روزها بودم. توی همه حالت هایی که داری حس خوب بهم میدی. شاید فکر کنی دارم اغراق میکنم اما اینطور نیست واقعا همینه عزیزدوردونم. بعد عمری مروارید زندگیم رو پیدا کردم و از داشتن این گنجینه زندگیم کیف میکنم. وقتی داشتم همزن دستی میخریدم چند لحظه میخکوبش شدم. به کل بقیه عمرم فکر کردم که در کنار تو چه روزهایی درخشانی میسازیم. به این که در کنار تو هر روز من روزهای خاصی خاهد شد که هر لحظه اش حس خوب دارم باهات.خوشبختی من اینه میدونم مروارید من یه برنامه ریز حرفه ای و دنبال پیشرفت و ساختن های جدید هست و من خودم رو سپردم به توتوی که خود معنای زندگی هستی و من در جریان رودخونه ذوق زندگیم با خیال راحت شنا میکنم و دوتایی به دریای بی انتهای زندگی حرکت میکنیمذوق زندگیم میخامت
....9:45ساعت اولین پیام روز اول تیر1403همیشه همیشه دنبال معنی خوشبختی میگشتم تا بفهممش چه ابعادی داره ، کجا معنی پیدا میکنه، میدونی خوشبختی توی داشتن معنی پیدا میکنه اما داشتن چی یا کیاگر بگیم چی ، خیلی زود بی معنی میشه خیلی زودتر از چیزی که فکرش رو بکنیم ولی اگه به کی فکر کنیم یعنی داشتن یه ادم توی زندگیمونخوشبختی حتی به موفقیت هم ربط پیدا نمیکنه، خوشبختی یه حس بی انتهاس که تموم نمیشه بلکه دایم شکلش عوض میشه اما چطوری؟برای اولین باره کلی اولین بار تجربه کردم. و حالا یه اولین باره دیگه اونم سالگرد آشناییمون که دوتاییمون بهش فکر میکنیم و دوتاییمون بخاطر تاریخش ذوق داریمدوتایی کلی خاطره ساختیم دوتایی کلی خندیدیم گریه داشتیم حس رنج و درد و غم گذروندیم دوتایی باهم فکر کردیم. از همه مهمتر مراقب همدیگه بودیم.اره خوشبختی دقیقا همینه داشتن یه ادم که باب دلش باشه و من دلم حسابی با دل تو همسو شدهتولد یکسالگیمون مبارک ذوق زندگیم
مگه اینا میتونن رو من تاثیر بزارنبه کل این یک سال با هم بودن که نگاه میکنم ، چقدر روی هم تاثیر گذاشتیم ، هیچکس نتونست رو من تاثیر بزاره، هرکی سعی میکرد یه کارایی بکنه ، مخم بدنم ، همه وجودم شروع به مقابله میکرد ، انگار یه ادم دیگه میشدم که این مزاحم زندگیم رو حذف کنم. چقد تو من هستی و من تو هستمهمه این سال های عمرم رو که نگاه میکنم ، همیشه از خودم سوال میکردم این یادگیری آرامش برای چی یا کی هست؟حالا نیشم باز میشه و به خودم میگم آخیش چه دختر جذابی دارم. باهات بزرگتر شدم خیلی بزرگتر. حتی خودم رو دیگه نمیشناسم. برای همیشه آرش شدم. آرش تو شدم.تو منو ساختی و این شکل رو از من در اوردی. با تو هر لحظه دارم قوی تر میشم . هر بار باهات بحران رد میکنم حس درونیم اونقدر باهات متفاوت تر میشه و بعدشبه گذشته خودم نگاه میکنم و میگم چقدر به موقع اومدیاقای یونگ روانشناس یه جمله معروف داره که میگه ادما تا چهل سالگی تحقیق میکنن بعدش تازه زندگیشون شروع میشهاشکم جاری میشه و توی دلم میگم چقدر به موقع اومدی ، انگشتت رو کردی توی جونم و دکمه زندگی کردن دو نفره رو فشار دادیزندگی کردن با تو در هر حالت و شکلی جذابه و من برای داشتنت هر کاری میکنم چون دلم میخاد بقیه عمرم رو با تو زندگی کنم و کیف کنم، با تو پرسه بزنم ، با تو کتاب بخونم ، با تو ورجه وورجه کنمبا تو کلی کارای دو نفره جذاب بکنم و کیف کنیمچقد عشقت بهم مزه میده اخه، خیلی خوشبختیم افسانه شخصی زیبا روی من
ساختن عشقادما فکر میکنن عشق با یک نگاه شکل میگیره و این حرفا مثل توی فیلما اما اینطور نیست. امروز که به انواع نان ها و شیرینی و کیک ها نگاه میکردم فقط تورو میدیدم. برای اولین بار توی عمرم با ماشین خودم رفتم سرکار. عجب روندی داشتیمارانندگی شروع کردم. سرزمین رفتم. بعدش اشپزی. و حالا سرکار. اینا اصلا خودم نیستم اصلا اصلا اصلا.اینا همش خودتی اما تو کی هستی؟مهندسی که با خط کش جذابت ، با مهارت بالا ، و دستگاه لیزری که داری قشنگ منو تراش دادی و منو به امروزی رسوندی.بنظرمن همه اینا عشقه. عشق که شاخ و دم نداره.تو از من یه نسخه ای ساختی که بتونم عاشق بشم و عشق بورزم.عشق ورزیدن. ینی باید ورز داد همین خودش دریای معنیه که تو همرو با صبوری و ارامش انجام دادی.حس خوشبختی همینه. دوستت دارم.
یه نفر دنبال یکی میگرده که فقط و فقط ارتباط رو بلد باشه همین. دو نفر با هرچی که بلد باشن میتونن دو نفره بسازن . اینکه چه مهارت هایی داره به ارتباط هیچ کمکی نمیکنه وقتی ازش بهره درست نبرن. مثل ب م و میمونه که هزارتا اپشن داره ولی فقط باهاش بری سفر و فقط ازش گاز دادنش رو فهمیده باشی.توی یخ زدگی منو دیدی گرمازدگی منم دیدی ... اول و وسط و اخرش رو یه جا باید دید.مهارت ارتباط توی زندگی به ندرت دیدم کسی بلد باشه چطور جلو ببرتش. و تو اونقد با ظرافت و زیبایی پیش بردی که باعث شدی به مرحله تحول برسم. خیلی به ندرت دیدم توی ارتباط دو نفر ادما به مسیر جدید و جذابی توی زندگیشون سوق پیدا کنن. بیشترشون به هدفی که از قبل ارتباط تعیین کرده بودن جلو رفتن. البته اینم خوبه ولی خب روتینه تکراریه. خوشبختی من همینه که شریک و همراهم تویی با این شخصیت و فرهنگ و اصالتی که در همه ابعاد داری و من دیگه باتو کاملترینمجوجه طلایی زندگیم....
وقتی با ادم هایی هستی که لبخند به روی لبت میاد، اون لحظه به عکس هات نگاه میکنم ، ترکیب این دوتا یه حس فوق العاده ای بهم میده. حسی که تاحالا تجربش نکرده بودم. الان داره صدای بارون میاد که اینو مینویسم. با این صدا حسش خیلی خیلی بیشتر شد.اخه تو دختر بارون هستی .قبلا از اینکه یک نفر اتفاقای خوب براش میوفتاد فقط میگفتم خداروشکر که حالش خوبه ، ولی با تو خیلی این داستان فرق میکنه میدونی چرا؟ادم وقتی حس مالکیت داره به یک نفر انگار کل نگاه ادم تغییر میکنه، من دقیقا حسم بهت همین شده، تو مال منی ، هر حس و حالی مخصوصا شادی و لذت برات بهم اونقد هیجان توم تولید میکنه که تاحالا این حس رو تجربه نکرده بودم. اخه هیچوقت دلم نمیخاست مالک باشم ولی حالا این که تو مال منی یه افتخار نصیبم شده. تو مال خود خود خود منی شازده کوچولی جذابم
وقتی رفتی سراغ کمد خوراکیایه جوری ذوقیدی که قشنگ حس اینو داشته یه دختر پنجساله رفته گنج خوراکی های مامانش رو کشف کرده ، حالا نمیدونه با این گنج خوشمزه چیکار کنهیه جور با عشوه و طنازی خندیدی که دلم غش رفت. دلم از اول هم ، دنبال کودک درونت بود. هر روز این کودک تو خودش رو بهتر و جذاب تر نشون میده.هربارکه چشمات به خوراکی های جذب میوفته ، یه جور ناز و پرکرشمه ذوق میکنی که ، نیشم همینطور کش میاد. از روزی که قبول کردی با کودک درونت دوست بشم ، انگار در بهشت به روی من باز کردی. بعدش من رو بردی داخل بهشت خودت و زیباترین گل وجودیت رو بهم نشون دادی و من دیگه اون ادم قبل نبودم.ادم ها فکر میکنن اگر فقط لوس باشن ینی همون کودک درونشون رو دارن نشون میدن اما من نظرم این نیست. تو منو با رازهای کودکت اشنا کردی و من تک تکشون عشق کردم و حالا کودک من مال توست ، اونم با خیال راحت . میدونی چرا؟چون کودک من با کودک تو به ارامش رسیده و همین مرا بس است ملکه زیبایم. دوستت دارم. کنارت هر حسی که تو رویاهام بود رو تجربه کردم ، هر حسی که تو فیلما میدیدم تو کتابا میخوندم، هر حسی که حالمو خوب میکرد ولی جاش تو زندگیم خالی بود، همه این شیطنت های کوچولو خنده ها ، یواشکیها ، همه ی اینا آرزوم بود و در کنارت به همش رسیدم و الان خوشبخت ترینم ، خداروشکر دارمت
وقتی بهم میگی هوس کنماینطوری میبینم که دوس داری بهم حالی کنی که انتخاب من هرچی که هست تو پایه منی و اماده همه هوس کردنام هستیخب چی از این بهتر، اینکه اصرار داری من هوس کنم و تو همراهم باشیمیدونی لذت از این بالاتر هست بنظرت؟یه نفر پایه همه چی ادم باشههمه چی ینی همه چی ، اونم با خیال راحتا، بدون این که خیال ناراحت کنم یا فکر کنم بدت بیاد یا هرچیزیوقتی میدونم توی هر موضوعی پر از علم و اطلاعات هستی و هر هوسی کنم درجه یک اتفاق میوفتهالان اونقد خودت رو هوس میکنم که نگو گذاشتم هوسم رو با خودت شروع کنم که برای اولین بار توی زندگیم یه هوس عشقولانه بکنماخه خیلی ساله هوس خودم رو دفن کردم وحالا با ورود تو میخام از زیر خروارها گرد وغبار زندگی درش بیارم و بهش بگم دیگه وقتشه که کم کم از خاب بیدار بشییه نفر هست که اونقد زیبایی داره که هرچقدر هم هوس کنی تموم نمیشه اخه زیباییش بی نهایته و همون شکلیه که دوس داریحالا بهت میگم خیالت راحت اولین هوس من خودتی شازده کوچولی جذابم
Bsyar mamnon
🌹🌹🌹🌹🌹
Awli bod mamnon
اسم قصه رمان خوبه؟ چرا اخه، هر چی گوگلریدر میزنم رمان خوب نداره که. مگه اینکه از خودت باشه
ممنونم خسته نباشید 🌹🌹🌹
مرسی از اپیزودهای جدید! میشه لطفا فاصله اپیزود گذاشتنهاتون کوتاهتر کنین؟ البته میدونم که همه شدیدا گرفتارن ولی اگه امکان داشت لطفا
اپیزود بعدی لطفا زودتر بزارید
ممنونم دوباره شروع کردید و ادامه داستان و برامون گذاشتید🌹🌹🌹🌹🌹
چرا اپیزود جدید نمیزارید
بقیه شو از کجا گوش بدیم ☹️
سلام چرا اپیزود جدید نمیزارید
ممنون ارتون
کاش قسمتهای بعد را زودتر اپلود کنید
شدیدا منتظریم! لطفا ادامه بدین
ادامه ادامه ادامه لطفاً 🙏🙏🙏
این تغییر صداها چرا اینجوریه
وقت بخير ادامه داستان رو نميزاريد ؟؟؟
ادامه داستان رو نمیزارید؟🙏🙏🙏
عالی بود ممنونم ،🙏🙏🙏
بسيار عالي🙏🏼