سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم ۳۷۹
Update: 2025-09-17
166
Description
غزل نمره ۳۷۹
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
سرم خوش است و به بانگ بلند میگويم
که من نسيم حيات از پياله میجويم
عبوس زهد به وجه خمار ننشيند
مريد حلقهی دردیکشان خوشخويم
شدم فسانه به سرگشتگی که ابروی دوست
کشيد در خم چوگان خويش چون گويم
گرم نه پير مغان در به روی بگشايد
کدام در بزنم چاره از کجا جويم؟
مکن در اين چمنم سرزنش به خودرویی
چنان که پرورشم میدهند میرويم
تو خانقاه و خرابات در ميانه مبين
خدا گواست که هر جا که هست با اويم
غبار راهِ طلب کيميای بهروزیست
غلام دولت آن خاک عنبرين بويم
ز شوق نرگس مست بلندبالایی
چو لاله با قدح افتاده بر لب جويم
نصیحتم چه کنی ناصحا چو میدانی
که من نه معتقد مرد عافیتجویم
بيار می که به فتوای حافظ از دل پاک
غبار زرق به فيض قدح فروشويم
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
In Channel
از خلاف آمد عادت از این به بعد این غزل ۳۸۹ خواهد بود
کوییز عالی بود. خیلی خندیدم
غزل شماره 379 هست اشتباهی 389 نوشتید.
به عنوان یک دختر پسر خیلی خوشحال شدم که این آهنگ گوش کردم
سلام فرزان عزیز در بیت آخر این غزل، بعد از دل، یک کاما قرار بده، درست میشه پاک، متعلق به مصرع دوم است. یعنی پاک شستن، تمیز و کامل شستن. نه دلِ پاک، که این سوال مطرح شود که مگر دل پاک را می شویند؟ بیار می که به فتوای حافظ از دل، پاک غبار زرق به فیض قدح فرو شویم
خماری ورزش نکردن و خماری قهوه هم خیلی سنگینه کاملا درک میکنم
خدا خیرت بده فرزان جان وسط برنامه با این کوییزهات کلی میخندم🤣
درود دوستانم اپیزود جدید برنامه اکنون سروش صحت دکتر نصری و دکتر ماخوذی https://castbox.fm/vb/848446604
یه چیز عجیبی برام اتفاق افتاد. دیشب خواب میدیدم که اومدم خونه شما (جناب فرزان). به طرز عجیبی احساس رضایت میکردم ولی البته هیچکس خونه نبود. و من برای خودم میگشتم 😅 بعد تصمیمگرفتم کمی خونه رو که کاملا هم تمیز و مرتب بود جارو بزنم 😄 (زن درون) و همچنان منتظر بودم شما بیاین خونه به این خیال که چقدر خوشحال میشین 😆 بعد شما اومدین یه نگاه کردین تو خونه و الفرار 🤣 من تازه متوجه شدم که باعث چه وحشتی برای صاحب خونه شده بودم و دنبال شما اومدم تا توضیح بدم که من دزد نیستم و شما رو هم stalk نمیکنم. و شما یه خورده کوتاه اومدین ولی خونه برنگشتین تا من خارج بشم. و این بود خواب عجیب من 😅
https://castbox.fm/va/6659283 ما اینجا داستانهای کوتاه فارسی میخونیم خوشحال میشیم حمایتمون کنین ❤️ 🙏
سلام فرزان جاان💚🌱💚 اینکه شاید سالهای گذشته زندگی مان تو راه سلوک بودیم برام جالبه 😂 میدونی من سوم دبستان منظره ی مرگ خواندم بعد هر کلاس که بالاتر میرفتم تو دبستان احیا علوم دین امام محمد غزالی شش جلد بود😂.تذکرات الاولیا.عطار.کیمیای سعادت کتابهای شیخ جام❤️.دیگه یادم نیست خلاصه این جور کتابها توخانه ی ما بود و من از دبستان اینها را میخواندم.تا همیشه😅 جالب اینکه باز نکته برداری هم میکردم تو دفتربزرگای قدیم.الانم دارمشون حالا که فکرش میکنم من از بچگی تو را سلوک بودم😅و این خیلی جالبه . ممنون
ناجیِ عاطفهی من؛شعرم از تو جون گرفته رگِ خشکِ بودنِ من از تنِ تو خون گرفته... اگه مدیون تو باشم اگه از تو باشه جونم قدر اون لحظه نداره که منو دادی نشونم...
راستی گاز منم این مشکل را داشت ،سرشعله را برداشتم دیدم مورچه ها ،مسیر را مسدود کردن
آقا من عاشق کوئیز هات هستم احساس شاگرد زرنگ بودن میکنم🤗😀
یه نوشابه برای دردیکشان خوشخوی باز میکنه یه دمپایی هم پرت میکنه برای زاهدان عبوس😀 (خدا کنه دمپایی خیسِ داخل حمام بوده باشه)😉 غبار راهِ طلب⬅️کیمیای بهروزی⭐️ سجادهنشینِ باوقاری بودم بازيچهی کودکان کویم گردی✨️ قطعهی "خاطرات تو"💫 و آخرین شافلالنغمات برنامه؛ یکی از صد قطعهی برتر تاریخ موسیقی کلاسیک🤌❤️🔥
آیا پاک نمیتونه به معنای به تمامی باشه؟
چ روز امروز ک با اشعار وصدای دلنشین شما شروع کردم البته الان میشه گفت درست نصف از روز رفته 😅😅😄😄🌷🌷
سلام. روش تهیه اپیزودهای اسپین آف دوم به همون شکل با ارسال قبض به ایمیل، برقراره؟ من قبلا تهیه کرده بودم پاک شده. میخوام دوباره گوش بدم.
فلورانس اسکاول شین فلسفه خود را به این صورت بیان میکند:نیروهای نامرئی همواره برای انسان کار میکنند که همیشه خودش رشتهها را میکشد، اگرچه انسان از این موضوع آگاه نیست. اما به دلیل قدرت ارتعاش کلمات، هر چه انسان بیان میکند، شروع به جذب آن میکند.— بازی زندگی، فلورنس اسکوول شین
چون امروز شما نیستین و منم دلکم تو زلفونتون جا مونده، برای رفع دلتنگی نازنین عاشق گوش میکنم🫠