اپیزود پنجاهم - آسمون آبی (۲)
Update: 2025-07-27
109
Description
قسمت دوم - داستان هومن از سربازی در مرز
حامی این اپیزود: توشه
وبسایت توشه: https://www.toosheh.org/
اینستاگرام توشه: https://www.instagram.com/tooshehapp/
PayPal (حمایت از خارج از کشور): https://www.paypal.com/paypalme/mersenarabzadeh
Buy me a coffee (حمایت از خارج از کشور): https://www.buymeacoffee.com/onpodcast
سایت حامی باش (حمایت از داخل کشور): https://hamibash.com/onpodcast
اینستاگرام: https://Instagram.com/_u/thisisonpodcast
توییتر: https://twitter.com/thisisonpodcast
ِYouTube Channel: https://youtube.com/c/mersenlog
In Channel
خیلی حالمو بد میکنه این داستان نمیدونم چرا ادامه میدم 🤦🏻♀️💔
چقدر از هیولای خفته در وجود خودم ترسیدم ، امیدوارم هیچ وقت هیچ کدوممون اینجوری مغلوب کثافت زندگی نشیم
عاااالی بود و تکاندهنده
چقدر دردناک و غم انگیز چه به سر سربازای ما میاد و کسی خبرنداره
سلام مرسن عزیز، لطف میکنی آدرس کانال یوتیوب خودت رو بزاری؟هرچی سرچ کردم نتونستم پیدات کنم
امیدوارم همه سربازی این مرز و بوم در سلامتی سربازیشون تموم کنند ...خدا قوت به همشون . ولی نرین عزیز شما جوری روایت می کنید که انگار مرزداری مقصر هست و متجاوزین مرزی ، گروهک ها یا قاچاقچی ها مظلوم واقع شدند .
خیلی خیلی پادکستتون قشنگ و اموزنده اس
این فول متال جکت نسخه ایرانیش بود
درود بر مرسن. اگه این داستان واقعی باشه جا داره اون سربازها برن دادگاه و شهادت بدن که اون فرمانده پاسگاه یه نفر را کشته.به همین راحتی که نمیشه قتل را ماسمالی کرد
چقدر داستان عجیب و جالبی بود. ممنون از شما
دمت گرم اقا مرسن گل
سربازی باگ زندگی پسراس من قبل خدمت از هیچی نمیترسیدم و عاشق ارتفاع بودم ولی موقعی ک جنازه هم لباسی مو ک از برجک آویزون بود و خودشو دار زده بود آوردم پائین ترسام شروع شد و بیشتر و بیشتر دیدن جنازه اونم شخص هم سن و سالت کسی ک خودشو کشته خیلی وحشتناک و اعصاب خورد کنه بیشتر ماها تو همون سربازی با تروما ها و بیماریهایی روبرو شدیم ک هنوزم درمان نشده و داره عذاب میده آدمو و حالا ماهایی ک داخل شهر و تو پادگان بودیم نه مثل این رفیقمون لب مرز و درگیری روزمره با مرگ و دشمن
روایت خیلی خوب بود ولی چرا انقدر با دلسوزی نسبت به این متجاوز ها گفته شده؟ نمیشه اونجا انتظار دلسوزی داشت یا بخواین کلا اونجارو باز کنن همه رد بشن که!
داستانتون... روایتتون ......عالی عالی عالی و البته اینا چیزی از تلخیِ داستان نمیکاهه
عالی بود مرسی
چقدر تلخ میگی چقدر تلخ سربازی اومد جلوی چشمم لحظاتی که میخواستی از پادگان بزنی بیرون ولی اختیاری نداشتی. ولی در کل سربازی من راحت بود و این لحظات سخت رو به هیچ وجه تجربه نکردم.
ای بختت پسر! هرچی تروما بود واسه ت پیش اومد. خدایی خیلی طاقت دارن که وقتی از سربازی برمیگردن قاتل سریالی نمیشن. چون پروندههای جنایی آمریکایی رو که گوش میدیم اونایی که از ارتش بیرون اومدن تبدیل به قانل و متجاوز میشن. که خب دلیلش هم این خشونتهایی هست که میبینن
ده از ده
ممنون مرسن
ممنون عالی بود